صفی آریان معتقد است که باید از مرحله «هشدار» و ایجاد «حساسیت» به مرحله «گفتوگو» رسید. اهمیت این اظهارات در اینجاست که اگر فضای عمومی مسوولان را در 2سال گذشته رصد کنیم متوجه خواهیم شد، بسیاری از اظهارات همچنان در مرحله «هشدار» باقی مانده است. در واقع در 2سال گذشته و بهطور متوسط در هر هفته بالغ بر 2 یا 3 مسوول نسبت به بحران آب در ایران هشدار دادهاند که با یک جستوجوی ساده در موتورهای جستوجوی اینترنتی قابل مشاهده خواهد بود؛ اما درمیان تمام این اظهارات هرگز «راهکار» یا «گفتوگویی» تخصصی ازسوی این مسوولان بیان نشده است. عضو هیات موسس آبفا در این زمینه میگوید: «هشدار نخستین گام است ولی در استفاده از هشدار در سیاستگذاریها باید تامل بیشتری کرد. هدف از ایجاد حساسیت چیست؟ گام بعد از حساسیت گفتوگوست.» این اظهارات صفی آریان درباره نبود فضای عمومی «گفتوگو» درباره بحران آب بیش از هرچیز درکنار اظهارات هوشنگ جزی در زمینه مشکلات «ارتباطی» میان نهادهای مختلف درگیر حوزه آب در ایران معنا مییابد. درحالی که در ماههای گذشته اختلافنظر نهادهای مختلف مانند سازمان برنامه بودجه و وزارت نیرو بر سر اولویت طرحهای آب و تخصیص
اعتبار به آنها دیگر علنی شده است، جزی میگوید: «یکی از بزرگترین مشکلات در وضعیت فعلی عدم انسجام سازمانی است؛ ارتباط بین دستگاهها و سازمانها در ایران بسیار ضعیف است. در واقع این نهادها نمیتوانند برنامهیی را برای حوضه آبخیزداری مشخص کنند. اکنون بیشتر وقت و انرژی مسوولان بخشها به رقابت برای بودجهگیری معطوف شده است.» او ادامه میدهد: «در واقع نظام برنامهریزی به جای تلفیق برنامه به تلفیق بودجه تبدیل شده و مدیری موفق است که بتواند اعتبارات بیشتری جذب کند.» صفی آریان در زمینه لزوم گفتوگوی همگانی در زمینه بحران آب میگوید: «آب دارای عمق استراتژیک در هر جامعهیی است و منافع ملی و امنیت ملی کشورها از آب متاثر میشود و مباحثی که در آنها پای منافع و امنیت ملی درمیان است، مستلزم گفتوگو درجامعه هستند. یکی از مهمترین این حوزهها مساله آب و بحران آب است. هدف از گفتوگو چیست؟ از گفتوگو باید به مشارکت اجتماعی برسیم.» صفی آریان ادامه میدهد: «شاید مسالهیی که باعث تشدید این بحران در وضع فعلی میشود، نبود مشارکت اجتماعی است. فرآیند ایجاد حساسیت نسبت به بحران آب در ایران طی شده اما دانش عمومی جامعه نسبت به مساله
آب پایین مانده است. این دانش وارد گفتوگو نشده و در نتیجه به فقدان مشارکت اجتماعی منجر شده است.» در این قسمت از صحبتها صفی آریان به این مساله پرداخت که اساسا گفتوگو درباره بحران آب که مرحله بعد از هشدار است، باید در کجا صورت گیرد؟ او در این زمینه میگوید: «یکی از اماکنی که گفتوگوهای اجتماعی را شکل میدهند، رسانههای اجتماعی هستند. رسانههای اجتماعی و فضاهای آکادمیک هریک میتوانند بستری برای گفتوگو فراهم کنند. به نظر من فضاهای آکادمیک و رسانههای ما در دوسال گذشته حداکثر تلاش خود را کردهاند. اما سوال اینجاست که آیا ما موفق به ایجاد یک بستر گفتوگو درباره بحران آب شدهایم؟» پرسشی که پاسخ صفی آریان به آن «منفی» است. چراکه طبق دیدگاه او «بستر فراگیر اجتماعی» درحوزه بحران آب هنوز در ایران ایجاد نشده است.
او در تشریح این دیدگاه خود میگوید: «شاید ما درحوزه مسوولان، نخبگان و دانشگاهیان موفق شده باشیم، چنین فضایی ایجاد کنیم. اما هنوز در اقشار مختلف جامعه موفق به چنین کاری نشدهایم. رسانههای اجتماعی نقش مهمی در ایجاد این فضا میتوانند ایفا کنند.»