گروه غذا و دارو علی اسدیخمامی
چای صنعتی است که گردش مالی آن در سال حدود 60میلیارد تومان است، اما صاحبان این صنعت با یکدیگر همعقیده و همصدا نیستند. درحالی که رییس اتحادیه چایکاران از رشد کشت برگ سبز چای خبر میدهد، رییس اتحادیه تولیدکنندگان چای که نماینده صنایع تبدیلی محسوب میشود، معتقد است که مرگ این صنعت تا 10سال آینده فرا خواهد رسید. صحت این پیشبینی را تنها دو مرجع میتواند تایید کند؛ زمان و نتایج بررسی برنامههایی که سازمان چای برای نجات این صنعت در پیش گرفته است. برنامههایی که چندان شفاف نیست.
«بخش جداییناپذیر صبحانه شما چیست؟» جواب اکثر ایرانیها به این سوال، چای خواهد بود. قدمت مصرف چای در ایران مشخص نیست. ایرانیان که سابقا قهوه مینوشیدند، پس از گسترش روابط با هند و چین مشتری چای شدند. اما یک تاریخ است که هیچگاه از خاطره چایکاران ایرانی پاک نمیشود؛ 1279. در این سال بود که کاشفالسلطنه اقدام به واردات نهال چای به ایران و احداث باغات چای کرد و از آن سال بود که ایران صاحب صنعت چای شد.
اکنون با گذشت بیش از صد سال از آن تاریخ، وضعیت چای ایرانی چگونه است؟
کشت برگ سبز، بیشتر از پارسال
داستان چای در ایران، پرفراز و نشیب است. این محصول که از همان ابتدای کار، دشمنانی از جنس مافیا داشته، راه زیادی را طی کرده تا بتواند 32هزار هکتار از زمینهای شمال ایران را بستر رشد خود کند.
اما آنچه بیشتر از هر چیز در سالیان اخیر به چشم میآید، ضعف روزافزون این محصول داخلی است. کارشناسان علل متفاوتی را برای این ضعف ذکر میکنند؛ از کهنه بودن بوتههای چای گرفته تا کارشکنی واردکنندگان چای خارجی. اما سوال اصلی این است که آیا اساسا تمایلی برای رفع ضعف چای وجود دارد؟ و اگر دارد چه راهکارهایی برای نیل به این هدف پیشبینی شده است؟
شنیدهها حاکی از آن است که کشت چای، به روزهای اوج خود باز میگردد. آنطور که رییس اتحادیه چایکاران میگوید، کشت برگ سبز چای نسبت به سال گذشته رشدی 10درصدی داشته. به گزارش «تعادل» به نقل از مهر، ایرج هوسمی معتقد است باوجود آنکه هنوز یک چین از برداشت برگ سبز چای باقی مانده است، پیشبینی میشود که 10تا 12درصد بیشتر از سال گذشته محصول در کشور تولید شده باشد. البته او به اجحاف در حق کارگران تولید چای هم اشاره میکند و میگوید: «اندکی از مطالبات چایکاران که مربوط به چین سوم بوده، هنوز باقی مانده است. این قشر نمیتوانند طلبکار باقی بمانند و تاخیر در پرداخت مطالبات باعث بروز مشکلات مختلفی برای چایکاران خواهد شد.»
این خبر باید به گوش صاحبان صنایع تبدیلی ایرانی چای خوشنوا باشد، چراکه باتوجه به امکانپذیر نبودن انتقال برگ سبز چای، این صنایع تنها میتوانند از برگ سبز چای ایرانی بهعنوان محصول خام استفاده کنند. اما آیا این اخبار توانسته رضایت صنعت چای ایران را جلب کند؟
مرگ صنعت چای نزدیک است
آیا تاثیر رشد میزان کشت چای بر صنایع تبدیلی مشهود است؟ «تعادل» برای یافتن پاسخ این پرسش سراغ رییس اتحادیه تولیدکنندگان چای کشور میرود. هرچند بهنظر میرسد که تولیدکنندگان چای باید از این واقعیت خوشحال باشند. امیر مظفر نوری چندان به اخبار خوشبین نیست و به «تعادل» میگوید که اعتمادی به رشد 10 تا 12درصدی کشت برگ سبز چای ندارد. در نظر او، این آمار تنها اعدادی ساختگی است که به دولت در قالب گزارشی ارائه شود.
مظفر نوری معتقد است که صنعت چای ایران هر روز ضعیفتر میشود و هیچ اتفاقی برای ازبین بردن این ضعف چندین ساله اتفاق نمیافتد؛ روندی که اگر ادامهدار باشد مرگ صنعت چای را در کمتر از 10سال موجب خواهد شد. به گفته او صنایع حتی از امکانات سابق خود نیز محروم شدند؛ «صنایع چای تا سال گذشته مجاز به صادرات بودند و خرید محصولشان تضمین شده بود، اما این تضمین خرید دیگر وجود ندارد.»
نکته جالب اینجاست که توقف خرید تضمینی چای فرآوری شده، به این منظور صورت گرفت که معضل «چای سنواتی» مرتفع شود. این چای، به محصولی اطلاق میشود که دولت در سالیان گذشته بهصورت تضمینی از تولیدکنندگان چای خریداری کرده و در انبارها نگهداری میکند. عرضه چای سنواتی که محصولی کهنه و بیکیفیت است با قیمت پایین، جدای از ایجاد مشکلات سلامت برای مردم، میتواند بازار چای را با شوک مواجه کند و این دقیقا همان مسالهیی است که مظفر نوری از آن ناراضی است. وی میگوید که امسال دولت باوجود آنکه وعده داده بود از عرضه چای سنواتی جلوگیری کند، مجددا در انبارهای این چای را باز کرد و این اتفاق باعث شد تا چای تولیدی فروش نرود.
بهنظر میرسد که رییس اتحادیه تولیدکنندگان چای، در این زمینه با رییس اتحادیه چایکاران همعقیده نیست چراکه هوسمی از عملکرد سازمان چای در جلوگیری از ورود چای سنواتی به بازار تشکر میکند و میگوید: «جلوگیری از ورود چایهای سنواتی به بازار باعث شده که یک کیلوگرم از چایهای داخلی نیز باقی نماند و تمامی آن به فروش برسد.»
چای عضوی جداییناپذیر از سفرههای ایرانی است. ایرانیها در وعدههای مختلف چای مصرف میکنند و این مساله باعث شده تا ایران بازار بزرگی برای این محصول گیاهی باشد. ضعف صنعت چای در ایران تاثیری بر مصرف چای نخواهد داشت، بلکه تنها سهم بزرگتری از بازار کشور را دراختیار عرضهکنندگان خارجی خواهد گذاشت. سازمان چای، هرچند بارها بر تمایل و برنامهریزی این سازمان به احیای این صنعت در کشور اشاره کرده، اما تاکنون برنامهیی جامع و دقیق برای نیل به این هدف را ارائه نداده است. باید دید که آیا برنامهیی برای نجات این صنعت وجود دارد؟ یا در سالیان آتی نوشیدن چای ایرانی تبدیل به خاطرهیی برای کهنسالان خواهد شد؟