دانشگاه و اقتصاد آشنایان غریب

۱۳۹۳/۰۶/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۲۹۱۰


حسین حسینی| یکی دیگر از عجایب اقتصادی کشور ما تفاوت بنیادین بین ظاهر و حقیقت آموزش عالی در رشته اقتصاد است. البته این موضوع را می‌توان از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار داد اما تجربه این حقیر نیز شاید حاوی نکات جالبی باشد.

رشته اقتصاد در مقطع کارشناسی به‌دلیل فضای ارزش‌گذاری خاصی که در ذهن دانش‌آموزان شکل گرفته است معمولا اولویت اول برای انتخاب رشته نیست. اما در سال‌های اخیر که اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور شرایط ویژه‌یی را تجربه می‌کند دانشجویان ایرانی که در رشته‌های برتر (براساس همان ارزش‌گذاری یاد شده) در دانشگاه‌های معتبر کشور در حال تحصیل بوده‌اند بعد از دریافتن اهمیت رشته اقتصاد با امیدهای فراوان و در حالی که سرشار از انرژی و انگیزه هستند به‌ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی به تغییر رشته روی آورده و رشته اقتصاد را انتخاب می‌کنند.

آنها با هدف استفاده هرچه بیشتر و مفیدتر از توانایی‌های خود درراستای تعالی کشور و تبدیل شدن به نیرویی ارزشمند و کارشناس وارد حوزه آکادمیک اقتصاد شده و به‌سرعت شروع به گشت‌وگذار و پرس‌وجو برای یاد گرفتن توانمندی‌های لازم و موضوعات مورد علاقه خود برای پژوهش در رشته اقتصاد می‌کنند، اما تلاش هر چه بیشتر آنها از همان ابتدای راه چیزی جز اسباب ناامیدی را فراهم نمی‌کند.

سیستم آموزش عالی همان حتی اندک مسوولیت و هدفی که برای رشته‌های مهندسی و پزشکی تعریف کرده است را برای رشته اقتصاد تعریف نکرده است. در بسیاری از موارد اساتید این رشته از افراد نالایق و کم بهره‌یی هستند که دانشجویان خوب را تهدیدی برای خود می‌دانند و به دانشجویان به‌عنوان گوش‌های ارزانی که برای شنیدن سخنان دست چندم آنها گرد هم آمده‌اند نگاه می‌کنند. اندک اساتید خوب هم مهجورند. این اساتید به‌دلیل آنکه در آموزش عالی کشورمان دوغ و دوشاب یکی است به جای پرداختن به تخصص خود به کارهای دیگر روی آورده‌اند. در این میان سرانجام نامعلوم این جوانان که می‌توانند تحول آفرینان این کشور باشند آینده کشور را نیز نزد هر صاحب اندیشه‌یی تیره و تار جلوه می‌دهد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر