بی‌تربیت واژه‌ای معادل فحش است؟

۱۳۹۳/۰۶/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۲۹۰۶

صولت فروتن| درست یادم نیست کجا شنیدم. توی خیابان بود یا توی اتوبوس شرکت واحد یا اینکه در مسیر بازگشت از استادیوم 100هزار نفری آزادی، شاید هم صدا از پشت دیوار‌های خانه همسایه می‌آمد، یا اینکه در بگومگوی دو نوجوان محصل که از مدرسه می‌آمدند، و باز شاید یک بازیگر به بازیگری دیگر در سریالی وطنی بود که گفت: ‌ای بی‌تربیت. ‌ای بی‌ادب.

واژه بی‌تربیت از زبان یکی خطاب به دیگری به زبان جاری شد که نگاه غضب‌آلود آن دیگری را به‌دنبال داشت.

معمولا هر کدام از ما فرقی ندارد که کجا و کی، هرگاه بی‌تربیت خطاب شویم، برمی‌آشوبیم. رگ گردنمان بیرون می‌زند و زمین و زمان را به هم می‌دوزیم که با تربیت بودنمان را ثابت کنیم. حتی اگر بتوانیم دعوا راه می‌اندازیم که به طرف مقابل یک گوشمالی حسابی بدهیم که بی‌تربیت خودش و فک و فامیلش هستند.

در واقع، تربیت برای تمام ما واژه‌یی بسیار حساس است که قاعدتا نشانگر اهمیت فوق‌العاده مفهوم آن در زندگی شخصی و اجتماعی ماست. ما از دیرباز تربیت داشتن و تربیت شدن و تربیت کردن را بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی خود کرده‌ایم و چه خوب است که همه ما با تربیتیم. و حتی اگر نیستیم، از شنیدن کلمه بی‌تربیت خونمان به جوش می‌آید. در واقع تربیت را اگر مترادف ندانیم، می‌توان بخش مهمی از همان پرورشی بدانیم که سال‌هاست پس از واژه آموزش به نظام آموزش و پرورش ما چسبیده است. که نشان می‌دهد تربیت علاوه بر نظام خانوادگی و سنتی و اجتماعی در نظام رسمی آموزش ما نیز کاملا پذیرفته شده است. اما، چند روزی هست که مدام به این موضوع فکر می‌کنم که چرا اگر ما «بی‌تربیت» را واژه‌یی حتی معادل فحش و بد و بیراه می‌دانیم در قبال مفهوم «بی‌آموزش» کاملا بی‌تفاوتیم.

چرا تا به حال نشده که وقتی کسی یا کسانی چیزی را نمی‌دانند و آموزشش را ندیده‌اند، درحالی که می‌توانستند ببینند و براثر آموزش ندیدن خللی در زندگی ما، در نظم اجتماعی ما و در فرایند اجتماعی شدن پدید آورده و می‌آورند، حرصمان نمی‌گیرد و به او نمی‌گوییم «ای، بی‌آموزش»، همانطور که می‌گوییم و می‌گویند که: ‌ای بی‌تربیت.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر