این روزها موضوع جذب سرمایههای خارجی به مثابه یک ضرورت تمامعیار درکانون توجه سیاستورزان، سیاستگذاران و مدیران بنگاههای خصوصی و دولتی و شبهدولتی قرار دارد. درحالی که از یک طرف شاهد اشتیاق اروپاییها برای ورود به ایران هستیم و دولتیها و خصوصیها نیز علاقه نشان میدهند اما زمزمههایی درباره اینکه اروپاییها سفیران امریکا هستند به گوش میرسد.
میزگرد برگزار شده درمجله کارآفرین این مساله را با کودهیی مدیر ارشد در سازمان جذب سرمایههای خارجی مستقر در وزارت اقتصاد، سیدحسین سلیمی رییس انجمن سرمایهگذاری خارجی، مهدی بهکیش مدیر ارشد اتاق بازرگانی بینالمللی و محمدرضا جابر انصاری نایبرییس انجمن مدیران مطرح و به برخی الزامها اشاره و موانع ورود سرمایه خارجی واکاوی شد که در ادامه میخوانید:
مقامهای سیاسی ایران بیش از ۲سال بود که با گروه کشورهای 1+5 از نزدیک گفتوگوهایی طولانی و سختی را ادامه میدادند. هدف از این گفتوگوها برای طرف ایرانی بیشتر این بود که رژیم تحریم برقرار شده بر اقتصاد ایران برطرف شود تا راه نفس برای کسبوکار ایرانیان باز شود. این گفتوگوها نتیجه داد و در وین اتریش مصالحه بزرگ انجام شد. هنوز مرکب این مصالحه خشک نشده بود که گروههای اقتصادی- سیاسی از آلمان، ایتالیا، فرانسه، انگستان، کرهجنوبی، ژاپن و... به ایران سرازیر شدند و این رفتوآمدها هنوز ادامه دارد. اگر فرض ما این باشد که به لحاظ سیاسی تنگنایی برای سرمایهگذاری خارجیها در ایران وجود ندارد. حرف من این است، آیا دیگر مسائل و معضلات سرمایهگذاری خارجی در ایران حل شده یا اینکه سیستم و نظام اقتصادی ایران هنوز راه ورود را بسته نگه میدارد؟ آیا در نظام مالی ایران مثل بانکها و بازار سرمایه و حملونقل مشکلاتی نداریم.
کودهای: جذب سرمایهگذاری خارجی یک فعالیت بینالمللی و اقتصادی است که از عوامل داخلی و بینالمللی متاثر میشود و از این نظر با سایر فعالیتهای اقتصادی تفاوت چندانی ندارد. برای اینکه بتوانیم درشرایط فعلی و با نگاه به آینده درحوزه جذب سرمایه خارجی کامیاب باشیم، باید از یک طرف شاخصها و معیارهایی که از نظر بینالمللی روی فعالیت جذب سرمایه اثر میگذارد را شناسایی و از طرف دیگر میزان اثرات هریک از آنها را با دقت اندازهگیری کنیم. به نظر میرسد تحریمهای بینالمللی علیه ایران در حوزه اقتصاد و جذب سرمایه خارجی تا همین الان بسیار موثر بوده است که از ۲ مسیر مستقیم و غیرمستقیم این کار را برای ایران دشوار کرده است. آنچه که بهطور مستقیم میتوان عنوان کرد که روی فعالیتهای اقتصاد در ایران اثر گذاشته است خلع ید از ایران با گرفتن ابزارهای خاص به ویژه ابزار انتقال سرمایه، ارز و پول به بازار ایران است.
این اتفاق یعنی برپا کردن موانع بانکی و حتی جلوگیری از ورود پول نقدی و کالا به ایران از عوامل مستقیم و بلافاصله است که راه را برای جذب سرمایه خارجی و حتی فعالیتهای عادی ایران بست. اما بهطور غیرمستقیم نیز ایران هراسی و ایجاد ذهنیت منفی برای سرمایهگذاران خارجی درباره اینکه در ایران ریسک سرمایهگذاری ایران بسیار بالاست، در دستور کار بود و اجرا شد. اما همانطور که در شروع سخنان یادآور شدم، عوامل و متغیرهای داخلی نیز سد راه ورود سرمایههای خارجی بوده و هستند. این درحالی است که حتی درشرایط غیرتحریمی نیز شرایط و درجه سهولت سبک و کار در ایران چند عادی نبوده است و یادمان باشد که جذب سرمایه خارجی یک مقوله پر از رقابت است که تصور کنیم کار سادهیی باشد. اما آنچه میتوانم در این باره تاکید کنم «رویکرد» به این پدیده است که اهمیت استراتژیک دارد. به این معنی که «رویکرد» یک دولت به مثابه بالاترین و مهمترین نهاد موثر اگر منفی، متناقض و غیرمنسجم باشد، کار بسیار دشوار خواهد بود. برعکس اگر رویکرد نهاد دولت و مجموعه عوامل و نهادهای قدرت به سرمایهگذاری خارجی مثبت، منسجم و پیشبرنده باشد، دستکم به لحاظ ذهنی کارها آسان
خواهد شد.
به نظر جنابعالی که در موقعیت اداری بالایی در این مقوله قرار دارید، آیا رویکردها در ایران تفاوت کرده است؟
کودهای: به نظر من در یک نگاه کلی رویکرد جامعه ایران مستند به قانون جذب سرمایه خارجی نسبت به این پدیده مثبت و جذاب است، اما ممکن است در اجرا برخی دستگاههای اجرایی براساس علاقه و خواست سازمانی الزامهایی را برای همکاری احتمالی تدوین و عرضه کنند که با روح قانون کلی تناقض داشته باشد.
رویکردها را نمیتوان از دل شعارها استخراج کرد و باید به قانون و اسناد بالادستی استناد کرد تا به شرکتهای خارجی ارائه شود. این نیازمند به یک جمعبندی است که تهیه و عرضه شود. تعیین اولویتها نیز بسیار بااهمیت است. شرکتهای خارجی علاقهمند به ورود به ایران میخواهند بدانند که اولویتهای ایران در زمینه جذب سرمایه خارجی است زیرا آنها میدانند اولویتها ممکن است با تشویقها و حمایتهایی همراه باشد. آیا ایران اولویتهای مشخصی دارد؟ یک سرمایهگذار خارجی درجه رقابت را در دنیا میسنجد و آن کشوری را انتخاب میکند که تشویقهای واقعی دارند؟ آیا بهطور مثال ایران میتواند وامهای ارزانقیمت ارائه دهد؟ ایران باید بتواند اینها را در یک بسته ارائه کند.
محیط کسبوکار نیز برای جذب سرمایه خارجی بسیار بااهمیت است. ایران در این حوزه و میدان رتبه خوبی ندارد و آدرس خوبی به سرمایهگذار خارجی نمیدهد. بهبود فضای کسبوکار باید توسط همه نهادهای موثر و دهها دستگاه موجود انجام شود و همه قوای مملکت به آن توجه کنند.
بحث فنی که کمتر به آن پرداخته شده، توجه هر موسسه بینالمللی اعتبارسنجی است که باید در کانون توجه قرار گیرد. این موسسهها با ارائه دیدگاهها و دادن نمره و کار است که باید با تحولات و شرایط بینالمللی سازگار شود. یک نکته دیگر بسیار بااهمیت وجود نیروی انسانی ورزیده برای این کار است. آیا این نیروی انسانی در ایران وجود دارد؟ این افراد چقدر منافع ملی را به منافع فردی ترجیح میدهند؟ چقدر توانایی مذاکره دارند؟ چقدر راه را برای ورود باز میکنند؟
آقای بهکیش، حضرتعالی سابقه طولانی در تدریس و دانش اقتصاد دارید. سالهای قابل توجهی است که درکنار بخش خصوصی تبیین مسائل تئوریک فعالیتهای بینالمللی اقتصادی را در دستور کار دارید و ازسوی دیگر حضور موثر در اتاق بازرگانی بینالمللی به شما این اشراف را داده که با نهادهای خارجی آشنا شوید؟ پرسش من از جنابعالی درباره «رویکردها» است که آقای کودهای به برخی از مصادیق آن به لحاظ اجرایی و تاکتیکی اشاره کردند. آیا نظام سیاسی ایران به عنوان یک کل واحد مقوله جذب سرمایه خارجی را به لحاظ ذهنی پذیرفتهاند یا اینکه در شرایط حاضر به دلیل تنگناهای مالی با این کار موافق شدهاند؟
بهکیش: به نظر من اقتصاد ایران در کلیت خود هنوز تمرینی برای بازشدن فضا ندارد و آمادگی ندارد.