ولی گل محمدی|
اگرچه تحت تاثیر شرایطی که در حال حاضر به واسطه برنامه هستهیی بر روابط ایران و اتحادیه اروپا سایه افکنده، در اسناد جدید اتحادیه اروپا نام ایران از فهرست شرکای بالقوه استراتژیک در تامین انرژی حذف شده است و تنها از عبارت «برخی تامینکنندگان بالقوه دیگر انرژی» که میتواند ایران را نیز شامل شود، استفاده شده است؛ اما در صورت بهبود روابط و فراهم شدن برخی پیشزمینهها، منابع انرژی ایران برای این اتحادیه قابل چشمپوشی نیست. ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی و سومین دارنده ذخایر نفت خام و در مجموع نخستین دارنده ذخایر هیدروکربونی جهان، از نظر همسایگی با کشورها و سرزمینهای حوزه دریای خزر و دسترسی به آبهای آزاد و همچنین همسایگی با کشورهای نفتخیز حاشیه خلیجفارس از موقعیت ویژهیی برخوردار است. اروپا به دنبال منابع جدید عرضه انرژی است و ایران و کشورهای حوزه دریایخزر به خوبی میتوانند نقش تامینکننده این منابع را ایفا کنند. ذخایر گازی ایران و ترکمنستان میتواند به کمک زیرساختهای موجود و توسعه زیرساختهای جدید در کشور به خطوط لوله انتقال گاز طبیعی ترکیه (کریدور جنوبی) به سمت اروپا بپیوندند که این امر علاوه
بر تامین منافع کشورهای ذینفع، به افزایش امنیت منطقه نیز خواهد انجامید. با توجه به نبود زیرساختهای توسعهیی در بخش تجارت انرژی ایران و اینکه حتی اگر اتحادیه اروپا هم تمایل داشته باشد، ایران در کوتاهمدت قادر نخواهد بود گازی به اروپا صادر کند، این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان از منافع و فرصتهای کریدور جنوبی برای کشور با در نظر گرفتن بحران کنونی اوکراین و نیاز مبرم اروپا به مبادی انرژی متعدد بهره برد.
پاسخ دقیق به این سوال نیازمند توجه به دو مولفه شرایط تحریم و پس از تحریم و همچنین راهبردهای کوتاهمدت و بلندمدت است. در شرایط تحریم که ترکیه از کشورهای شمول آن خارج است، جمهوری اسلامی ایران میتواند بسیاری از ظرفیتهای صادراتی خود در بخش انرژی را به این سمت متمرکز سازد. در همین راستا، ترکیه به دنبال دوبرابر کردن گاز سالانه وارد شده از ایران از 10میلیارد مترمکعب به 20میلیارد مترمکعب است. یکی از دلایل احتمالی برای افزایش خرید ترکیه، صادر کردن گاز اضافی به اروپا از طریق کریدور جنوبی است. به هر حال، ترکیه به دنبال استفاده از ظرفیت تحریم ایران برای تغذیه اقتصاد رو به رشد خود از راه درآمد حاصل از صادرات گاز است. در شرایط پساتحریم، با در نظر گرفتن اینکه بسیاری از پروژههای کریدور جنوبی در چند سال آتی به سرانجام خواهند رسید (به عنوان مثال قرار است پروژه نابوکو در سال 2017 به بهرهبرداری برسد)، نگاه ایران نیز باید متوجه افق میانمدت و بلندمدت در تدوین سیاستهایی برای شرایط پس از تحریم باشد. با توجه به روی کار آمدن دولت تعاملگرای حسن روحانی و پیشرفت نسبی در مذاکرات هستهیی و امکان اجرایی شدن برجام (توافق جامع با
کشورهای 1+5)، بسیاری از شرکتهای گازی و نفتی از همین حالا خود را برای ورود به بازار انرژی ایران آماده میکنند. این نکته را نباید فراموش کرد که عدم تمایل اتحادیه اروپا به گاز ایران در سالهای گذشته نتیجه مستقیم مسائل سیاسی به ویژه فشار ایالات متحده امریکا بر اروپا بوده است. (بنابراین، برداشتن تحریمها از یک سو و نیاز مبرم اروپا به منابع جایگزین از سوی دیگر، فرصتی را در اختیار دولت روحانی قرار میدهد که میتواند با بهرهگیری از آن البته نه در کوتاهمدت، بلکه در میانمدت و بلندمدت با جذب سرمایهگذاران خارجی اروپایی و توسعه میادین گازی و نفتی به یکی از صادرکنندگان عمده انرژی به اروپا از طریق کریدور جنوبی تبدیل شود.)ایران مایل به جذب سرمایهگذاری برای افزایش تولید خود در هر دو حوزه داخلی و خارجی به ویژه در میدان گازی پارس جنوبی است و هرگونه سرمایهگذاری در این زمینه میتواند محرک خوبی برای اقتصاد در حال رکود کشور باشد. برآوردها نشان میدهد که ایران نیازمند 85میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش صنعت گاز خود است تا بتواند زیرساختهای لازم برای این بخش را فراهم آورد. احیای مجدد پروژه خط لوله ایران- ترکیه - اروپا
میتواند یکی از گزینههای موجود و قابل پیگیری در کوتاه و میانمدت باشد.
در همین زمینه حسن روحانی در سفر دوم خود به نیویورک و در دیدار رییسجمهوری اتریش با بیان اینکه ایران در زمینه انرژی دارای شرایط بینظیری است بهطوری که میتواند مرکز انرژی مطمئنی برای اروپا باشد، اظهار کرد: «ما آماده اجرایی شدن شبکه انتقال گاز به اروپا از طریق اتریش هستیم.» به گزارش رویترز همزمان با گرم شدن روابط ایران و اتحادیه اروپا و سرد شدن روابط مسکو با بروکسل، اتحادیه اروپا طرح واردات گاز از ایران را به صورت جدیتری در دستور کار و بررسی قرار داده است. رویترز در گزارش خود میافزاید که در سندی که پس از الحاق کریمه اوکراین به روسیه برای مدیرکل سیاست خارجی اتحادیه اروپا تهیه شده آمده است: «پتانسیل بالای تولید گاز، اصلاحات داخلی بخش انرژی که در جریان است و روند عادیسازی رابطه با غرب، ایران را به یک جایگزین معتبر برای روسیه تبدیل میکند. اما در این سند در عین حال آمده است که ایران در کوتاهمدت به دلیل تحریمها و نبود زیرساختهای لازم جایگزین معتبری برای تامین انرژی اروپا نیست. اسناد داخلی امنیت انرژی اتحادیه اروپا که در اختیار رویترز قرار گرفته همچنین نشاندهنده طرحهایی برای ایجاد منابع جدید واردات گاز
اروپا در آسیای میانه از جمله ایران است.»
بنابراین موفقیت در دیپلماسی هستهیی و برداشتن تحریمها این امکان را به ایران و دولت روحانی خواهد داد تا پس از سالها به صورت مستقیم با اتحادیه اروپا وارد مذاکره شده و بدون واسطه نفت و گاز خود را به اروپا عرضه کند. در صورت موفقیت، ضمن افزایش فرصت بازی ایران، میدان بازی ترکیه به عنوان یک رقیب منطقهیی در نقش یک واسطه و دلال محدود شده و صرفا به یک انتقالدهنده انرژی تقلیل خواهد یافت. ایران نیازمند فناوری اروپا و سرمایهگذاری در حوزه انرژی است و اتحادیه اروپا نیز نیازمند منابع غنی انرژی ایران است. این مساله تعامل هر چه بیشتر ایران و اتحادیه اروپا نه تنها در بخش انرژی، بلکه در دیگر زمینههای سیاسی و اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
در کنار فرصتهای اشاره شده در بالا، میتوان به مجموعهیی از چالشهای موجود به عنوان موانعی پیش روی دیپلماسی ایران در این زمینه اشاره کرد. این چالشها به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) چالشهای داخلی: در مورد چالشهای داخلی باید عنوان کرد که غفلت ایران در سالهای گذشته در زمینه سرمایهگذاری در حوزه توسعه فازهای مختلف گازی و زیرساختهای مورد نیاز، منجر به سطح پایین تولید شده به گونهیی که در مواقعی حتی جوابگوی نیاز مصرفی داخلی هم نیست. بنابراین، ایران با این سطح تولید فعلی و با زیرساختهای موجود به هیچ عنوان نمیتواند مورد اتکای کشورهای اروپایی قرار گیرد. همچنین اصلاحات داخلی در بخش انرژی و تطابق با استانداردها و قوانین بازارهای انرژی اروپا نیز یکی دیگر از چالشهایی است که باید مورد توجه ایران قرار گیرد.
ب) چالشهای خارجی ایران در حوزه خارجی با چالشهای بیشتری مواجه است. نخست، روابط ایران با روسیه و مخالفت روسیه با هرگونه طرحی است که حاکی از دور زدن این کشور است. به هر حال، همانطور که اشاره شد هدف بنیادین اتحادیه اروپا از طرح کریدور جنوبی، کاهش وابستگی به منابع انرژی روسیه است. هرگونه تلاش ایران برای جایگزینی منابع انرژی روسیه اگر با یک دیپلماسی هوشمندانه صورت نپذیرد، میتواند به روابط مطلوب آن با روسیه آسیب بزند. دوم، اجرایی نشدن برجام و تداوم تحریمهاست؛ واقعیت این است که یکی از دلایل اصلی کنار گذاشتن ایران با وجود هزینههای بسیار برای اروپا به سبب وجود تحریمهای سالهای اخیر است. تداوم این تحریمها نه تنها سرمایهگذاری خارجی در حوزه انرژی به دنبال نخواهد داشت، بلکه مانعی عمده برای ورود ایران در مشارکت این طرحها خواهد بود. سوم، حتی با وجود فرض حصول توافق هستهیی و برداشته شدن تحریمها، نمیتوان عامل کارشکنیهای امریکا و رژیم صهیونیستی و همچنین کشورهای عربی به عنوان رقبای منطقهیی ایران را نادیده گرفت. تجربه نشان داده است که ایالات متحده امریکا در طول سالهای پس از انقلاب با هرگونه طرحی که مسیر انتقالی ایران را لحاظ کند، مخالف بوده و رقبای منطقهیی ایران نیز در این امر با آن همسو بودهاند. چهارم، عدم اعتماد اروپا به شراکت با ایران است. به هر حال، در مقطع پس از انقلاب روابط سیاسی و اقتصادی ایران و اروپا با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده و حتی در برهههایی از زمان این روابط قطع شده است. چنین پیشینهیی سبب شده است تا اتحادیه اروپا همواره در زمینه شراکت با ایران دچار تردید باشد.