احمدی‌نژاد به رییس بانک پارسیان چه گفت

۱۳۹۴/۰۵/۳۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۲۶۹۹۸


عبدالله طالبی و یارانش در یک دوره کوتاه‌مدت، توانستند با جلب اعتماد مردم میزان سپرده‌گذاری در بانک را از عدد ۴۵میلیارد ریال در سال ۱۳۸۰ به ۱۰۲۵۴۰میلیارد ریال برسانند. یعنی در یک دوره کوتاه‌مدت آنها توانستند سرمایه خود را از محل سپرده‌گذاری ۲۲۷۸برابر کنند. این ارقام حیرت‌انگیز آن هم توسط یک بانک خصوصی چشم‌ها را به سوی این بانک و مدیران آنها خیره کرد. عبدالله طالبی در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: «ابراهیم شیبانی رییس کل بانک‌مرکزی مبارزه با این بانک را برای تبلیغ وجهه مطلوب دولت نهم اقدامی بی‌بدیل تشخیص داد که احمدی‌نژاد به عنوان رییس دولت را خرسند و شاد می‌کرد. دولت نهم که با شعار عدالت‌ورزی و برخورد با مفاسد اقتصادی قدرت را به دست آورد تا آن تاریخ هنوز نتوانسته بود مصداقی برای تحقق وعده خود در جامعه ارائه کند، فساد مالی به ویژه در بانک خصوصی ابزاری مناسب برایش بود که تبلیغات راه اندازد و این را شیبانی به احمدی‌نژاد هدیه کرد.» طالبی در صفحه ۱۱۵ کتاب خود می‌نویسد: «از آنجا که ماجرای بانک پارسیان با نام احمدی‌نژاد رییس‌جمهور وقت گره خورده بود می‌دانستم صدور احکام برائت از مراجع قضایی و سایر نهادها با وجود آنکه مفید و لازم بود اما برای حل مساله کافی نیست. به همین سبب تصمیم گرفتم یک بار حضوری با ایشان دیدار کنم...»


حاج داود: رکب خوردیم

در همان روزهای پرالتهاب و پس از ابطال معامله سهم و سلب صلاحیت مدیران بانک، دوستی که سابقه حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی داشت با من تماس گرفت. با کمک او طالبی توانست با حاج داود احمدی‌نژاد برادر رییس‌جمهور که در ضمن بازرس ویژه رییس دولت نهم نیز بود دیدار کند. او می‌نویسد: هنگامی که در حال گزارش بودم و تازه به مسائل مربوط به مجموعه اقتصادی رقیب رستمی صفا رسیدم یکی از حاضران در جلسه به‌طوری که دیگران نبینند، اشاره کرد برخی مسائل را در حضور حاج داود مطرح نکنم. حاج داود با دقت گوش کرد و گفت: به ما اطلاعات غلط رسیده و رکب خوردیم. دیدار با حاج داود این تصور را برایم پیش آورد اگر با خود رییس‌جمهور حرف بزنم مثمرثمر خواهد بود. دفتر ریاست‌جمهوری 3بار برایم وقت ملاقات تنظیم کرد اما هر بار در آخرین ساعت‌های منتهی به موعد مقرر آن جلسه لغو می‌شد.


تو بی‌حیثیت شده‌ای؟

چند ماه بعد از دفتر رییس‌جمهور اعلام شد که قرار ملاقاتی برایم هماهنگ شده است. قرار شد در ۲ تیرماه ۱۳۸۶ به ملاقات احمدی‌نژاد بروم. شب قبل از ملاقات ۵ گروه مطلب آماده کردم که به او بگویم... به محض ورود، احمدی‌نژاد بسیار گرم و دوستانه با من روبوسی کرد... به اوگفتم ابراهیم شیبانی فعل حرام و شخص شما فعل مکروه انجام داده‌اید... پس از این توضیحات، احمدی‌نژاد پرسش کرد چه کسی گفته تو بی‌حیثیت شده‌ای؟ پاسخ دادم چه کسی نمی‌گوید؟ و با هیجان ادامه دادم به چند محکمه قضایی رفته‌ام و همه به چشم خلافکار نگاهم کرده‌اند. از همه مهم‌تر، جنابعالی در سخنرانی نظرآباد بدون ذکری از نام بانک، مدیریت و عملکرد بانک را در جمع عمومی زیر سوال برده‌اید. احمدی‌نژاد گفت: من در نظرآباد گفتم در یکی از بانک‌های بزرگ کارهایی صورت گرفته است. به من گزارش داده بودند که خریدار سهام بانک پارسیان برای تامین منابع مورد نیاز این معامله از خود بانک وام گرفته است. پاسخ دادم، خیر... او پرسید حالا می‌خواهی چه کنم؟ گفتم می‌خواهم به‌طور موقت به هیات‌مدیره بانک پارسیان برگردم... با وجود اصرار من، نپذیرفت.


می‌خواهی خودت را به رخ بکشی

چندماه پس از نخستین دیدارم با احمدی‌نژاد مجددا از ایشان درخواست ملاقات کردم و توانستم در اوایل ماه رمضان سال ۱۳۸۶ مجددا با ایشان دیدار کنم. ملاقاتی که نیم ساعت به طول انجامید و در محل اتاق جلسات رییس‌جمهور برگزار شد. گزارش تهیه شده در مورد نرخ سود بانکی را ارائه دادم. پس از دریافت آن گفت به پرویز داوودی خواهم داد تا در جلسه شورای بازنگری قوانین پولی و بانکی که خود شما هم در آنجا حضور دارید، مورد بررسی قرار بگیرد. سپس نکاتی را پیرامون بانک خصوصی جدید که در پی تاسیس آن بودم با ایشان در میان گذاشتم و طرح مکتوب آن را تحویل دادم. احمدی‌نژاد در این دیدار از من خواست که ریاست بانک قرض‌الحسنه را برعهده بگیرم و تاکید کرد شما و آقای شیبانی را برای این کار در نظر گرفته‌ام اما می‌دانم شما موفق‌تر از شیبانی خواهی بود. به احمدی‌نژاد گفتم که تصور درستی دارد. شیبانی در اداره این بانک ناموفق خواهد بود زیرا تاکنون هیچ بنگاه اقتصادی غیرحاکمیتی را اداره نکرده است ولی من به احتمال ۵۰ درصد موفق خواهم شد زیرا کارنامه موفقی در زمینه بنگاهداری دارم. البته تا آن زمان هرگز موسسه قرض‌الحسنه اداره نکرده بودم. در ادامه توضیح دادم که مسلما همزمان نخواهم توانست هم بانک خصوصی جدید را راه‌اندازی کنم و هم مدیرعامل بانک قرض‌الحسنه در شرف تاسیس شوم و احمدی‌نژاد در واکنش به نظرم به طنز گفت: «نزول‌خوری کافی است»! و در ادامه توضیح داد که قرض‌الحسنه سنت پیامبر اسلام است و فواید اجتماعی و اقتصادی فراوان دارد. من هم در پاسخ معایب قرض‌الحسنه دولتی را تشریح کردم. همچنین از او پرسیدم که آیا پیشنهاد این مسوولیت به معنی مخالفت او با تاسیس بانک خصوصی جدید است که پاسخ را با سوال جواب داد: «آیا می‌خواهی توان دوباره از صفر شروع کردن را به رخ بکشی؟» جوابم منفی بود و توضیح دادم که بانک قرض‌الحسنه، موسسه توزیع منابع است و کمکی به رشد اقتصاد و ایجاد شغل به صورت بنیادی نمی‌کند. در حالی که بانک خصوصی مد نظر من به تولید ثروت خواهد انجامید.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر