گروه انرژی مصطفی خدایگان
در دهههای پایانی قرن بیستم هرگاه سخن از جنگ جهانی سوم به میان میآمد برخی از کارشناسان غربی اعتقاد داشتند جنگ جهانی سوم، جنگی اقتصادی با سلاح «سوخت» خواهد بود. حال میبینیم که آن پیشبینیها در رابطه با «جنگ سوخت» بهنوعی تحقق یافته است. اواخر سال2014، عربستان بهای نفت خود را بهشکلی بیسابقه کاهش داد تا با این شبیخون، بر طبل جنگ بکوبد و از نبردی فرسایشی خبر دهد. در همان روزهای نخست جنگ، درآمدهای نفتی ایران بهشدت نزول کرد و دریایی از بحران را به کوه مشکلات دولت پیوند زد؛ مشکلاتی که عمدتا در مهرورزیهای نفتی دولت قبل ریشه دارند. بسیاری ازکارشناسان ایرانی در آن زمان نوشتند این استراتژی آلسعود صرفا با رویکرد صدمه به کشورمان اتخاذ شده است. این کارشناسان مهمترین تئوری خود را نفوذ رژیمصهیونیستی در آلسعود و تحرکات عربستان با هدف توقف در روند توافقات هستهیی میدانستند. اگرچه بخشی از دلایل عربستان میتواند این نظریه را پوشش دهد اما باید زوایای دیگری از تصمیم آلسعود را نیز رصد کرد؛ کافی است نگاهها را به سمت غرب بچرخانیم تا بخش اعظمی از ریشههای تصمیم نفتی عربستان را در شرکتی به نام «شیل» ببینیم. عربستان
بهخوبی میداند بدون نفت، کشوری فقیر خواهد بود. از اینرو نمیتوان پذیرفت که این کشور، صرفا باهدف ضربهزدن به ایران نفت خود را اینگونه ارزان کرد چراکه این عمل بههیچوجه عقلانی نبوده و یک «خودزنی نفتی» محسوب میشود. عربستان انتظار دارد حداقل تا 4دهه آینده نفت خود را بفروشد اما اتفاقات سالهای اخیر، تحقق این امر را دشوار ساخته است. یکی از مهمترین این اتفاقات، کشف و تولید انبوه سوختهای غیرفسیلی توسط امریکا بود.
تا چند سال پیش هیچکس فکرش را نمیکرد امکانی برای استخراج بهصرفه نفتهای ماسهیی (نفت شیل) به وجود بیاید اما با پیشرفت تکنولوژی در امریکا، اینکار عملی شد. امریکا (فارغ از هرگونه زندهباد و مردهباد) کشوری است که همواره بخش اعظمی از سرمایههای خود را صرف ساختن آینده میکند. برای مثال این کشور از چندسال پیش، پروژه پرورش وال و نهنگ را در اقیانوس اطلس کلید زده است! پرورش نهنگ احمقانه بهنظر میرسد اما زمانیکه دانشمندان اعلام کردند برای چند دهه دیگر، زنگ خطر «پایان منابعغذایی» بهصدا درخواهدآمد، این کشور بهفکر چارهیی برای آیندگان افتاد. طبق نظر کارشناسان سازمانملل تا چند دهه آینده منابعطبیعی بسیار کمیاب شده و غذای بشر عموما از مواداولیه شبیهسازیشده به دست خواهد آمد. بنابراین پرورش موجودات عظیمالجثهیی نظیر نهنگ میتواند آیندگان را تاحدودی تامین کند. ساخت پرینترهای چاپ غذا، تولید گوشتهای آزمایشگاهی، ذخیره انبوه موادغذایی در فریزرهای غولپیکر و... ازجمله برنامههای غرب در رابطه با بحران آینده موادغذایی هستند. زمانیکه نفت ماسهیی کشف شد رغبتی برای استخراج آن وجود نداشت اما امریکا میدانست برای تامین سوخت آینده کشورش نیازمند دستیابی به انرژیهای نوست، بنابراین با سرمایهگذاریهای کلان، تکنولوژی استخراج نفت شیل را به دست آورد. از سویدیگر، تولید سوخت خورشیدی را با ساخت تکنولوژیهای جدید، بهصرفه کرد و تولید سوختهای هستهیی را نیز افزایش داد. امریکا که مشتری اصلی نفت عربستان است با دستیابی به سوختهای جدید، بهتدریج حجم خرید خود از این کشور را کاهش داد. عربستان تنها راه افزایش فروش نفت و کاهش قدرت شیل را در کاهش قیمت دید اما ظاهرا به این سوالات نیندیشیده بود که آیا با این اقدام، غرب از تولید انرژیهای نو دست میکشد؟ آیا غرب مجددا به نفت خاورمیانه در سطح وسیع متکی میشود؟ اساسا برنامهیی برای کنترل کاهش قیمت نفت وجود دارد؟ عربستان در این اقدام دچار اشتباهات فاحشی شد؛ جنگ مبهم این کشور با یمن، بازی غرب با داعش و عراق و سوریه، ورود ترکیه به درگیریهای منطقهیی و چند عامل دیگر، روزگار نفت را سیاه کردهاند و در این مسلخ خودساخته، با وقوع احتمالی بحران مالی چین، آخرین ضربه بر پیکر نیمهجان نفت وارد خواهد شد. غرب سرمایههای گزافی برای تولید انرژیهای تجدیدپذیر هزینه کرده و اگر قیمت نفت به زیر 30دلار هم برسد تولید شیل، انرژیهای خورشیدی و سوخت هستهیی متوقف نخواهد شد. عربستان با این سیاست عجولانه، نفت خاورمیانه بهویژه نفت ایران را در نبردی نابرابر وا گذاشت و دولت ایران که از داخل و خارج، آماج حملات گسترده است مبارزهیی دشوار را با اینهمه رقیب تا استخوان مسلح خواهد داشت. مگر آنکه نتایج توافق هستهیی و سفرهای ظریف به کشورهای منطقه، به سمت سازش سوق یافته و خوشبینی برخی کارشناسان در خصوص اقتصاد پساتحریم ایران نیز تحقق یابد وگرنه با ادامه وضع موجود و با اتکای دوباره بر نفت، ما در جنگ جهانی سوخت، روزهای سختی خواهیم داشت.