سیدحمید کلانتری
معاونت تعاون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
در سفر به یکی از کشورهای آفریقایی در مسیر جاده تابلویی دیدم که قبلاجایی ندیده بودم در تابلو نوشته بود: Give way
این نوشته جدید بود و خیلی جلبتوجه کرد. با قدری تامل و سوال از دوستان محلی دیدم مفهوم سادهیی دارد که در بسیاری از مسائل زندگی و ارتباطات اجتماعی ما نیز کاربرد دارد، پیام ساده تابلو این بود که ماشینها در جاده رعایت حال یکدیگر را بکنند و هوای ماشین پشت سری خود را داشته باشند و اگر سرعتشان کم است و ماشینی پشت سرشان میخواهد با سرعت بیشتری برود یا سبقت بگیرد راه را برای رفتن او باز کنند. یک رسم خوبی هم بین رانندگان کامیون و تریلر در جادهها در گذشته بیشتر رایج بود که با زدن راهنمای سمت چپ خود به ماشین پشت سر اعلام میکردند که اگر میخواهد سبقت بگیرد، مانعی نیست و راه باز است، و این نشان از یک رفتار مناسب اجتماعی و ارتباطی ناشی از احترام به حقوق دیگران در رانندگی در جادهها داشت.
اما نکتهیی که در استفاده از این پیام قابل توجه است که این دو کلمه «راه بده» در بسیاری از تعاملات و ارتباطات اجتماعی بین مردم و بین مردم و دولت کاربرد دارد که به اختصار به مواردی از آنها میپردازم. اگر ما بر این باور باشیم که در زندگی روزمره و در برخورد با دیگران باید راه بدهیم یا راه باز کنیم یا میدان بدهیم خیلی زندگی را شیرینتر میسازیم. مثلا وقتی هنگام رانندگی به عابر پیادهیی در سر چهارراه بر میخوریم که قصد عبور از خیابان دارد و ما سرعت خود را کم میکنیم و با توقفی خیلی کوتاه به او راه میدهیم و آن عابر، دستی حاکی از تشکر تکان میدهد یا با لبخندی از ما تشکر میکند چه احساس خوبی به ما و او دست میدهد یا ماشینی در مسیری برای گردش به چپ و ورود به یک خیابان یا کوچه فرعی از شما که مستقیم میآیی راه میخواهد و شما تامل و توقفی میکنی و راه میدهی و متقابلا برای شما دستی تکان میدهد و شما هم تبسمی میکنید و میروید و هر دو شاد میشوید.
یا در صف خرید از فروشگاه یا میدان ترهبار شما که بار و خرید زیادی دارید به کسی که یکی دو قلم خرید داشته تعارف میکنید و نوبت خود را میدهید و به نوعی راه میدهید و او از شما تشکر میکند. این مثالها را میتوان به موضوعات مختلف در زندگی روزمره تعمیم داد در سوار شدن به اتوبوس، مترو، بیآرتی، در جا دادن به پیرمرد یا پیرزنی که توان ایستادن ندارند، در میهمانیها و پذیراییها، در پارک کردن خودرو و موارد مشابه زمینههایی است برای راه دادن به دیگران که میتوان با تذکر به خود و توجه بیشتر راه دادن را تمرین و از این طریق زندگی را سهلتر، آرامتر و مفیدتر ساخت.
حال اگر نگاه و فرهنگ راه دادن را به سایر عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی گسترش دهیم، متوجه خواهیم شد که این اندیشه چقدر راهگشا و اثر بخش است و موجب رشد و ارتقای سرمایه اجتماعی و کاهش استرسها و تنشها درجامعه میشود.
ما در عرصههای اقتصادی در کشور به مردم خوب راه نمیدهیم، راه را برای ورود سرمایهگذار و بخش خصوصی باز نمیکنیم، نه تنها راه را باز نمیکنیم بلکه موانع و سرعتگیرهای زیادی را هم در راه میگذاریم که انگیزه او را از بین میبرد. آنچه امروز به عنوان فضا یا محیط کسبوکار و نامناسب بودن آن در کشور مطرح میشود، ناشی از همین روحیات و رفتارهاست.
کشورهایی که قصد تحرک در پیشرفت کشور و رونق و رشد اقتصادی دارند به مردم و به سرمایهگذاران خود به کارآفرینان و نخبگان راه میدهند تا بیایند، حضور یابند و در توسعه کشور مشارکت کنند وقتی پای صحبت و درد دل کارآفرینان و سرمایهگذاران مینشینی، میبینی سینهیی پر درد از موانع سر راه تولید و فعالیت در بانک، بیمه، گمرک، صادرات، اخذ مجوزهای بهداشتی و زیستمحیطی تا فنی، صنعتی، کشاورزی و زمین دارند، اصولا روحیه کار راهاندازی، برداشتن مانع و راه دادن بسیار پایین است. رفع موانع تولید قبل از اینکه نیاز به قانون و مقررات داشته باشد نیاز به باور و اعتقاد مدیران و کارشناسان و عوامل اجرایی در سطوح مختلف دارد.
در حوزههای سیاسی نیز وضعی مشابه داریم جناح خود را حاکم میکنیم و راه را بر دیگران میبندیم، به رقیب راه نمیدهیم، به گروههای کوچک میدان نمیدهیم. برای احزاب فضای تلاش و رقابت را فراهم نمیسازیم، نقدوانتقادهای اصحاب رسانه و مطبوعات را بر نمیتابیم، فکر میکنیم همه باید از کارهای ما تعریف کنند. برای حضور نخبگان و گرایشهای سیاسی رقیب انواع و اقسام محدودیت، هزینه و نگرانی ایجاد میکنیم در نتیجه افراد معتقد، متعهد، اندیشمند و توانا اجازه مشارکت و حضور را به خود نمیدهند.
در عرصه مدیریت و اداره امور سازمانها نیز وضع بهتر از این نیست. بسیاری از مدیران ارشد و میانی خود را عقل کل میدانند و بینیاز از مشورت با دیگران، بیشتر خود را در حصار معاونان و مدیران نزدیک محدود میسازند و فضا را برای تبادل آرا و نظرات صاحبنظران و کارشناسان بیرون و درون سازمان نمیگشایند و در نتیجه روحیه نوآوری، خلاقیت، ارائه پیشنهادو راهکار را ضعیف میسازند و موجب بیانگیزگی و عدم مشارکت و همکاری کارکنان در رسیدن سازمان به اهدافش میشوند.
باید برای گسترش و ارتقای سرمایه اجتماعی تمرین کنیم تا به یکدیگر در همه زمینهها توجه داشته باشیم دیگران را به حساب آوریم، فرصتها را برای همه بخواهیم و از این طریق به وحدت و وفاق ملی دست یابیم، شیرینی یک تجربه بسیار موفق بینالمللی را این روزها از نزدیک مشاهده میکنیم و دیدیم وقتی به همدیگر بها دادیم، اعتماد کردیم و از تیم شایسته و متعهد مذاکرهکننده هستهیی همهجانبه و هماهنگ حمایت شد و برای فعالیت آنان راه دادیم و راه پر پیچوخم آن را هموار ساختیم شاهد چه نتایج درخشان و ارزشمندی برای ملت ایران و جهان بودیم و نشان دادیم اگر راهبرد تعامل در عرصههای بینالمللی اصل شود و به حقوق و منافع یکدیگر از نگاه بردبرد بنگریم راهها به خوبی هموار میشود و سختترین اختلافات تاریخی و جهانی را میتوان با مذاکره و گذشت و همکاری متقابل حل کرد.
پس بیاییم همه در همه جا تمرین کنیم تا به یکدیگر راه بدهیم و فضای کشور را به نگرش مثبت، همکاری، رفاقت و گذشت تبدیلسازیم.