گروه بورس علی صالحینجفآبادی
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران روز گذشته اقدام به انتشار نماگرهای سال 93 و آماری از فعالیت بورس اوراق بهادار تهران، بورس کالا و فرابورس ایران کرده است که در این میان با عنایت به برخی از آنها به نکات جالبی میرسیم؛ نخست اینکه کسانی که از ابتدای سال 90 در بازار سهام سرمایهگذاری کرده تا پایان سال 93 سودی 141درصدی را از آن خود کردهاند.
البته این بازدهی روی شاخص کل به دست آمده است و صد البته میتوان موارد بسیاری از سهمها را پیدا کرد که بازدهی بسیار بیشتر یا بسیار کمتر کسب کردهاند اما به دلیل زیاد بودن اطلاعات در این زمینه و پرهیز از گزافهگویی معیار شاخص کل را به عنوان مشخصه اصلی روند بورس در نظر میگیریم و بازدهی متوسط را بر این اساس محاسبه میکنیم.
این بازدهی متوسط در سال 90 بالغ بر 2/11درصد بود و در سال 91 به رقم قابل توجه 8/46درصد رسید اما بازدهی تاریخی بورس تهران در سال 92 رخ داد، جایی که میانگین رشد 7/107درصد شاخص کل برای اهالی بازار سهام نه تنها خاطرهیی خوش و تکرارنشدنی را به همراه داشت که باعث شد کمتر کسی در این بازار طعم زیان را بچشد و به اصطلاح خودمان همه چیز گل و بلبل بود.
فوارهیی که در میانههای سردترین فصل سال 92 ریزش خود را شروع کرد. همان سالی که تعداد سهام مورد معامله با رشد 6/136درصد به اوج خود رسید و این آمار در مورد ارزش معاملات با رشد خیرهکننده 1/275درصد را ثبت کرد.
این رشد یعنی ارزش معاملات سال 92 نسبت به سال 91 بیش از 75/3 برابر شده است. یعنی درست زمانی که قیمت سهمها به بالاترین حد خود رسیده است، هجوم خریداران و سرمایهگذاران به بورس شروع میشود و در سه ماهه سوم سال 92 که اوج خوشبینیها شکل گرفته بود، تعداد خریداران سهام رشدی 70درصد را تجربه میکرد.
آماری که نشاندهنده یک حقیقت تلخ در بازار سرمایه ماست. حقیقتی که تقریبا در اکثر بازارهای سهام در دنیا نیز به چشم میخورد و بررسی تاریخی هم موید آن است آن هم اینکه متاسفانه اکثر افراد در بورس زیان میکنند و اقلیتی ممتاز برندهاند. اقلیتی که اصول سرمایهگذاری را رعایت میکنند و با چشمانی باز پولهای خود را از دروازه تالار شیشهیی عبور میدهند.
ورود در قیمت مناسب، کشیدن دندان طمع
دو شاخصه اصلی خرید سهام که اکثرا مورد غفلت قرار میگیرد، خرید سهام در قیمت مناسب و کشیدن دندان طمع است.
اگر نگاهی به آمار بانک مرکزی در مورد ورود سرمایهها به تالار شیشهیی داشته باشیم در سال 91 و قبل از استارت با شکوه رشد بازار در سال 92؛ تعداد سهام مورد معامله رشدی تنها 5/9درصد داشته و ارزش سهام مورد معامله تنها 5/13درصد رشد کرده است. با کمی دقت به این مهم میرسیم که افراد پیروز واقعی در کارزار بازار سهام همان کسانی بودهاند که در سال 91 وارد شدهاند. آنها خرید سهام خود را در قیمتهای مناسب انجام دادهاند و یکی از مهمترین اصول خرید سهام را به نحو احسن اجرایی کردهاند اما آمار حاکی از آن است که تعداد این افراد بسیار کم بوده است. یعنی همان اقلیتی که پیروزند.
در نقطه مقابل؛ تعداد واگذاری سهام بخش عمومی در سال 92 رشد سرسامآور 267درصد را داشته است. این همان مقوله خروج هوشمندانه را به ذهن متبادر میکند. باید توجه داشت که بیشتر این واگذاریها در نیمه ابتدایی سال 92 به وقوع پیوسته است و مقدار زیادی از آن جهت گسترده کردن بازار سهام و واگذاری در بازارهای اولیه بوده است نه فروش سهام در بازار ثانویه.
حتی کسانی که در ابتدای سال 92 اقدام به خرید سهم کرده بودند تا شروع سه ماهه پایانی سال مذکور میتوانستند به بازدهیهای رویایی دست پیدا کنند اما این مهم زمانی اتفاق میافتد که فعالان این حوزه اسیر خیالپردازیهای معمول نشوند و بتوانند از سهام دلبند خود دست بکشند و دکمه فروش را بدون توجه به رویاهای شیرینشان بفشارند که صد البته در بازارهای گاوی (رو به رشد) با توجه به انتشار اخبار مثبت و تارگتهای نجومی چنین اقدامی نیازمند ترکیبی از جسارت و تجربه است.
سال 93؛ 21درصد از ارزش دارایی سهامداران به طور میانگین کاسته شده که بخش اعظمی از این اتفاق ناگوار پس از رویداد سوم آذر محقق شد جایی که افت 6/7درصدی شاخص کل در آذرماه و 7/5 درصدی در دیماه گواه این مدعاست. عنصر اصلی ریزشهای بزرگ در بورس اوراق بهادار تهران سرخوردگی ناشی از سوار شدن بر امواج خوشبینی است که صاحبان چنین طرز تفکری را تا آستانه نا امیدی مطلق به پیش میراند.
تعداد سهام مورد معامله در 3ماهه سوم سال 93 رشدی 3/38درصدی داشته است. همان افرادی که در پاییز 93 به بهانه توافق وین این حجم فزاینده معاملات را رقم زدهاند، شکستخوردگان آینده سرمایهگذاری نامیده میشوند. اتفاقی که در 23تیرماه 94 نیفتاد و زودتر از آنچه فکرش را بکنیم، سرمایهگذاران فرار را برقرار ترجیح دادند و یک روز خوش برای فعالان باقی نگذاشتند.
روند با ثباتتر بورس کالا
در گزارش منتشره؛ رشد ارزش معاملات در سال 90، 7/41درصد؛ در سال 91، 6/84درصد و در سال 92، 9/35درصد است اما این رشد در سال 93 نه تنها متوقف نمیشود که به کاهش 1/6درصد میانجامد.
حجم معاملات نسبت به ارزش معاملات رشد کمتری را تجربه کرده است که با در نظر گرفتن تورم قیمتی کالاها یک امر نسبتا بدیهی انگاشته میشود. رشد حجم معاملات بورس کالا در سالهای 90 تا 92 به ترتیب 6/20، 3/6 و 4/12درصد بوده است. یک مقایسه بسیار کوتاه در سال 91 تاییدکننده ادعای مطرح شده است. رشد 3/6درصد حجم معاملات در مقابل رشد 6/84درصد ارزش معاملات!
سال 91 همان سال شوک قیمت دلار است و تا حدود بسیار زیادی این نسبت حجم معاملات به ارزش معاملات را پوشش میدهد.
در نهایت رشد شاخص کل فرابورس ایران در سالهای 90 تا 93 به ترتیب 21، 5/38، 81 و 4/13درصد بوده است که میتوان گفت همان مسیر بورس را با هیجانی کمتر طی کرده است که کاملا منطقی به نظر میرسد.
در نهایت وقتی بازدهی بازار ارز را با بازار سهام در طول این مدت 4ساله بررسی میکنیم درمییابیم که رشد قیمت ارز و شاخص کل بورس کاملا همگرا بوده است. دلار 1357تومانی در ابتدای سال 90 تا به امروز 146درصد رشد داشته هرچند با اختلاف زمانی در برخی سالها اما در نهایت در روزهای پایانی مرداد 94 رشد بازار سهام در عین شگفتی به عدد 148درصد رسیده که کاملا منطبق با کاهش ارزش ریال کشورمان است.
پس قدرت خرید سهامداران بورسی در این مدت ثابت مانده و رشد میزان داراییشان توسط کاهش ارزش پول کاملا خنثی شده است.