کارشناس موسسه مطالعات: ما نیازمند اقدامات حاکمیتی برای اعتمادسازی در اروپا هستیم
گروه انرژی نسیم بنایی
هفته گذشته سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام (اوپک) بولتن سالانه خود را منتشر کرد و در بخشی که به گاز اختصاص داده بود به ذخایر گازی کشورهای جهان و همچنین میزان صادرات آنها اشاره کرد. بررسی مختصری روی آن گزارش نشان میداد که ایران با ذخایر گازی قریب به 17برابر میانمار، صادرات گاز کمتری نسبت به این کشور دارد. چرا؟ اصلیترین دلیلی که برای این امر میآورند، یک کلمه است: «تحریم». اکنون اما توافقی میان ایران و غرب صورت گرفته که به دنبال آن تحریمها لغو خواهد شد؛ به این ترتیب انتظار میرود که چشمانداز صادرات گاز ایران نیز روشنتر از قبل شود. خبرها حاکی از آن است که روز یکشنبه یک هیات ٦٠نفره آلمانی به ریاست زیگمار گابریل، قائممقام صدراعظم آلمان که همزمان وزیر اقتصاد و انرژی این کشور نیز است، برای گسترش روابط سیاسی، تجاری و اقتصادی و به دعوت بیژن زنگنه، وزیر نفت روز یکشنبه، ٢٨ تیرماه وارد تهران شدند. آلمان، پیش از تحریمها دومین شریک تجاری ایران بوده است. معاون سابق وزیر نفت در امور بینالملل که اکنون سفیر ایران در برلین است در این مورد که آیا در این سفر درباره صادرات گاز به آلمان نیز مذاکراتی انجام میشود، به
پایگاه خبری وزارت نفت گفته است: «احتمال صحبت در این زمینه وجود دارد؛ صادرات گاز به آلمان میتواند از دو طریق الانجی و خط لوله انجام شود.» محمدصادق جوکار کارشناس اقتصاد انرژی در موسسه بینالمللی مطالعات انرژی در این باره به «تعادل» میگوید: «اروپا جزو اولویتهای ما برای صادرات گاز است و در این میان آلمان از همه مهمتر است چرا که بزرگترین واردکننده گاز در اتحادیه اروپا به شمار میرود.» وی در ادامه اظهار میکند از آنجا که آلمان برای تحت فشار قرار دادن روسیه از سوی اتحادیه اروپا با فشار روبهروست، صادرات گاز ایران برای این کشور اهمیت بالایی دارد. اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت که آن مساله اعتمادسازی سیاسی است. جوکار در این باره میگوید: «در اروپا متغیر اعتمادسازی سیاسی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که این کشور در زمینه روسیه تجربه تلخی دارد و اکنون نباید تصور کند که ما قصد استفاده سیاسی از انرژی را داریم.» وی ادامه میدهد: «ما باید رویکردی را پیش بگیریم که به اعتمادسازی بیشتر دست پیدا کنیم و این امر نیازمند اقدامات حاکمیتی است.» از طرفی ایران نیز باید سیاستهای خود را به شکل منسجمتر و
جدیتری روی «گاز و صادرات گاز» قرار دهد. جوکار در این باره میگوید: «استراتژی وزارت نفت بیشتر نفتمحور بوده و گاز اغلب به عنوان یک برادر ناتنی و یک امر حاشیهیی دیده شده است.» در همین راستا موسسه مشاوره انرژی وودمکنزی چندی پیش گزارشی را در مورد تاثیر لغو تحریمها بر صنعت نفت و گاز ایران منتشر کرد که روز شنبه 6 تیرماه نیز در روزنامه تعادل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. جوکار در گزارشی با عنوان «آیا توافق هستهیی میتواند منجر به احیای مجدد صنعت نفت و گاز ایران شود؟» گزارش وودمکنزی را نقد و ارزیابی کرده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
ظرفیت 100میلیارد مترمکعبی ایران برای صادرات گاز
کشور ایران از ذخایر گازی عظیمی برخوردار است و میتواند با برنامهریزی دقیق و منسجمی به بزرگترین صاردکننده این سوخت پاک در جهان تبدیل شود. جوکار در این باره میگوید: «وزارت نفت تلاش میکند از سیاستها و استراتژیهای نفتمحور دور شود و گاز را به عنوان عنصر مستقلی ببیند که میتواند برای کشور ارزش راهبردی داشته باشد.» وی ادامه میدهد: «ایران میتواند با ظرفیت 100 میلیارد مترمکعب صادرات، به هاب انرژی منطقه در این زمینه تبدیل شود. تنها رقیب جدی ما در صادرات گاز کشور آذربایجان است. ما اگر بتوانیم ظرفیت فازهای خود را طبق برنامه تا 5سال آینده توسعه ببخشیم (البته با برداشته شدن تحریمها امیدواریم تا 3سال آینده فازها تکمیل شوند) و در عین حال در زمینه انتقال گاز با آذربایجان نیز همکاری کنیم در زمینه صادرات گاز در منطقه حرف اول را خواهیم زد.» طبق تحلیلهایی که این کارشناس اقتصاد انرژی پیشتر در موسسه مطالعات انجام داده است اروپا با توجه به اینکه به دنبال جایگزین برای روسیه نیز است، یکی از مهمترین اولویتهای ما برای صادرات گاز است. اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت و آن مساله اعتمادسازی سیاسی است. جوکار در این باره
میگوید: «در اروپا متغیر اعتمادسازی سیاسی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که این کشور در زمینه روسیه تجربه تلخی دارد و اکنون نباید تصور کند که ما قصد استفاده سیاسی از انرژی را داریم.» وی ادامه میدهد: «ما باید رویکردی را پیش بگیریم که به اعتمادسازی بیشتر دست پیدا کنیم و این امر نیازمند اقدامات حاکمیتی است.»
الانجی یا خط لوله؟
از یک طرف درحالی که وزیر نفت چندی پیش در سفری خارجی گفته بود، گزینه صادرات گاز از طریق ال. ان. جی به اروپا باصرفهتر از صادرات با خط لوله است و درحالی که اکنون پس از لغو تحریمها پروژههای ال ان جی در ایران فعال میشود، صادرات گاز بوسیله خط لوله با توجه به زمانبر و طولانی بودن آن و همچنین با توجه به قیمت گاز در اروپا به عنوان آلترناتیو مطرح است که نیاز به عزم سیاسی دو کشور دارد. از طرفی دیگر برخی از کارشناسان اقتصاد انرژی معتقدند که بازار اروپا بیشتر به خط لوله راغب است. به علاوه بسیاری از نقاط اروپا نظیر اتریش درزمینه واردات الانجی مشکل دارند و اولویت خود را روی خط لوله قرار دادهاند. جوکار در مورد مازاد عرضهیی بازار الانجی به زودی با آن مواجه خواهد شد میگوید: «بازار الانجی تا سال 2024 با 40 میلیون تن مازاد ظرفیت صادرات مواجه خواهد شد. به نظر من خط لوله برای صادرات گاز به اروپا گزینه بهتری نسبت به الانجی است.»
ایران، منبع کلیدی عرضه گاز
در سال 2020
اما درهمین راستا چندی پیش موسسه وودمکنزی گزارشی را در زمینه وضعیت صادرات گاز ایران در دوران پساتحریم منتشر کرد. این موسسه در گزارش خود فرض را بر این میگذارد که ایران برای تحقق سهم احتمالی خود در عرضه جهانی نفت و گاز به لغو تحریمها از یکسو و شرایط مالی جذاب برای فعالیت شرکتهای خارجی مورد توافق از دیگر سو نیاز دارد. علاوه بر آن فرض میکند توافق میان ایران و گروه 1+5 به زودی حاصل میشود (توافقی که اکنون حاصل شده است) و فرآیند لغو تدریجی تحریمها آغاز شده و نهایتا تا میانه سال2016 تحریمها به کلی برداشته خواهد شد. در این گزارش همچنین گفته شده که صادرات نفتخام ایران به دلیل تحریمهای جاری نصف شده است اما کشور ایران با دارا بودن جایگاه سوم در ذخایر نفتی جهان، یک منبع کلیدی در عرضه جهانی بعد از سال2020 خواهد شد. جوکار در اینباره به «تعادل» میگوید: «ایران برای اینکه وارد بازار سهمخواهی و رقابت بشود، نیازمند یکسری الزامات و اولویتهاست. ما در دوره تحریم با محدودیتهای مالی مواجه بودهایم که این امر میتواند مانع رقابت ما در بازار جهانی بشود.»
ایران از ذخایر عظیم نفت و گاز درجهان برخوردار است؛ به عنوان نمونه ایران دومین دارنده بزرگ گاز درجهان بعد از روسیه به شمار میرود اما با این وجود کمتر از یکدرصد از سهم تجارت جهانی گاز را به خود اختصاص داده است. یکی از ویژگیهای مهم گزارش موسسه وودمکنزی توجه به ضرورت نیاز به سرمایه و تکنولوژی خارجی برای افزایش ظرفیت و میزان تولید درکشور است. جوکار در اینباره میگوید: «ما در سرمایهگذاری باید به چند نکته توجه کنیم. نخستین مورد، برنامههای راهبردی و دیپلماسی انرژی کشورهاست و چین و هند در این میان از همه مهمتر هستند.» وی در ادامه توضیح میدهد: «چین و هند از یکسو بزرگترین مصرفکنندگان انرژی جهان به شمار میروند و ازسوی دیگر شرکتهای هندی و چینی از قوانینی نظیر نفت مالکانه پیروی میکنند تا بتوانند از نوسانات قیمتی در امان بمانند.» مورد دیگری که این اقتصاددان به آن اشاره میکند، این است که سرمایهگذاریهای خارجی در ایران باید مساوی با افزایش سهم در بازار بینالمللی باشد. وی در ادامه میگوید: «ما باید بتوانیم کشورهای صاحب سرمایه را به خودمان وابسته کنیم.»
یکی از مواردی که موسسه وودمکنزی در گزارش خود روی آن تاکید دارد، این است که صنعت نفت و گاز ایران میتواند با جذب سرمایه خارجی یک فرصت طلایی برای خود ایجاد کند و در نتیجه به کمک شرکتهای نفتی بینالمللی میادین جدید خود را توسعه دهد و ازدیاد برداشت را به صورت جدی در دستور کار خود قرار دهد. جوکار در اینباره میگوید: «ما اگر بخواهیم در زمینه جذب سرمایه خارجی با رقبای خود چه آنها که اوپکی هستند و چه غیراوپکیها، باید قراردادهای جذابتری داشته باشیم.» ورود سرمایه و تکنولوژی خارجی به صنعت نفت ایران در شرایطی که این کشور با رقابت شدید رقبای منطقهیی نظیر کردستان عراق و دولت مرکزی عراق درجذب سرمایهگذاری خارجی مواجه است بیشک علاوه بر امنیت سرمایهگذاری، نیازمند اصلاحات حقوقی و بهبود فضای کسبوکار و امنیت سرمایهگذاری است. به عبارت دیگر در دوران پساتحریم تنها در صورتی میتوانیم از فرصتها بهره بگیریم که یکسری اصلاحات درحوزه اقتصادی و حقوقی ایجاد شود. جوکار در این راستا میگوید: «چینیها از کل 85میلیارد دلار سرمایهگذاری خود در بخش نفت و گاز، تنها چیزی بین 5 تا 7میلیارد دلار در خاورمیانه سرمایهگذاری کردهاند؛
مابقی سرمایهگذاری آنها در آسیای میانه و امریکای لاتین بوده است.» وی در ادامه میگوید: «باتوجه به نفت مالکانه که پیشتر عرض کردم، چینیها بیشتر در مناطقی سرمایهگذاری میکنند که برای آنها جذابیت بیشتری داشته باشد. پس ما هم باید تلاش کنیم قراردادهایی جذابتر از قراردادهای بیع متقابل تدوین کنیم.»
نکته دیگری که باید همواره به آن توجه داشت، این است که رقبای ما درحوزه نفت و گاز هیچگاه ساکت نمینشینند و به عبارتی دست روی دست نمیگذارند تا ما سهم خود را بازار به دست بیاوریم. جوکار در اینباره مثالهایی میزند: «قزاقستان درحال حاضر تلاش میکند با توسعه میدانهای خود صادرات خود به چین را افزایش دهد و به این ترتیب به صورت جدی وارد بازار چین بشود. کردستان عراق نیز یکی دیگر از مناطقی است که فعالیتهایش در این حوزه چشمگیر است. یکی ازدلایل مهم این است که آنها اصلاحاتی در سیستم حقوقی خود ایجاد کردهاند که به جذب سرمایهگذاران خارجی در این مناطق کمک میکند.» وی ادامه میدهد: «عمان و کویت نیز از دیگر کشورهای رقیب هستند که همچنان با اصلاح قراردادها سعی در جذب سرمایه خارجی دارند. ونزوئلا نیز که از کشورهای مشارکت در تولید است.» وی استدلال میکند: «به این ترتیب در این بازار و با این رقبا ایران اگر بخواهد به سرمایههای خارجی دست پیدا کند، باید حداقل در میدانهای خشکی خود قراردادهای جذابتری نسبت به قراردادهای بیع متقابل داشته باشد.»
به علاوه در گزارش موسسه وودمکنزی پیشبینی میشود که عمده افزایش ظرفیت تولیدی ایران مربوط به میعانات و مایعات گازی است. جوکار در این زمینه چنین اظهارنظر میکند: «این گزارش افزایش تولید در میعانات گازی و انجیال در ایران را پیشبینی میکند که درنتیجه پارسجنوبی حاصل میشود اما با نوعی بدبینی به آن نگاه میکند. یعنی به نوعی میخواهد بگوید آن میزانی که وعده داده شده، محقق نخواهد شد.»