ماراتن مذاکرات هستهیی در روز تاریخی بیستوسوم تیرماه به خط پایان رسید و پیروزی بدون جنگ دیپلماتهای هستهیی لبخند امید را بر چهره زرد اقتصاد محتضر تحریم زده نشاند. این درحالی است که بازار سرمایه در نخستین صبح پساتحریم قرمز بود و شاخص کل به کمتر از 69000 رسید. اگرچه اکثر پیشبینیها درخصوص واکنش بورس به این دستاورد ملی تاریخی انتظار یک رشد انفجاری را دارد ولی نباید از یاد برد که اقتصاد واقعیتر از چیزی است که تصور میکنیم. عملا سهم بخش خصوصی واقعی در بازار سرمایه کمتر از 40درصد است و بههمین موجب این ساختار نحیف نمیتواند ابتکار عمل را در واکنش به تحولات غیراقتصادی در عرصه بورس دراختیار داشته باشد. تعلل بازار سرمایه قدری ناشی از عرضههای سنگین روز چهارشنبه است که نتوانست صفهای موردانتظار خرید را شکل دهد. این دوگانگی در انتظارات و برآورد عملکرد ریشه در دوپارگی ساختار بازار بورس دارد. اجرای نامناسب سیاستهای اصل44 قانون اساسی در طول دهه گذشته انباشته زیانده ناشی از دستاندازی دولت را با توسل به بازار سرمایه یک انتظام شبهدولتی بخشیده است و آن را با تزریق غیرمنصفانه و ناعادلانه سرمایهیی که میتوانست در خدمت
شکوفایی و استقلال بخش خصوصی باشد به ساختاری پرهیبت، زنجیرهیی و پوک بدل کرده است. ساختاری که دستهای نامرئیاش در بلعیدن سرمایه بر دست نامرئی بازار میچربد. فراموش نکنیم که باوجود تصریح ماده پنجم قانون بازار اوراق بهادار که سازمان بورس را یک موسسه غیردولتی با شخصیت حقوقی مستقل میداند اکثریت شورای عالی بورس بهعنوان عالیترین نهاد بازار سرمایه در ایران دولتیاند.
از طرف دیگر بازیگر اصلی بازار سرمایه هم شبهدولتیهایی هستند که در لوای خصوصیسازی با تجمیع سرمایههای کلان لیدرهای بازار هستند. نهادها و ابزارهای پولی و مالی در بخش خصوصی فاقد استقلال ماهوی و حقوقیاند و همچنان مقهور و مبهوت هیبت هولناک شبهدولتیها هستند. انتظارات در مرزهای سرمایه خصوصی بهدلیل دوپارگی بازار سرعت عمل و قاطعیت لازم را ندارد. اما این بدان معنا نیست که در هفته آتی بازار از پیشبینیهای پساتحریم عدول میکند. توزیع بهینه با کنترل و هدایت نقدینگی به سویههای از نظر دورمانده سرمایههای مولد بالاخص بخش تولید اصلیترین کارکرد بازارهای مالی است. بدیهی است وقتی عرصه بازار در حضور ساختارهای غیرشفاف شبهدولتی برای بخش خصوصی واقعی تنگ میشود، نمیتوان انتظار داشت که بازار مالی نقش خود را بهدرستی در اقتصاد ایفا کند.
توان اثربخشی سیاستهای اتخاذی برای ایجاد ابزارهای کارآمد کنترل سرمایه در اصلاح ساختار بازار با سرعت تاثیرگذاری پول و قدرت ابتکار عمل شبهدولتیها برابری نمیکند، لذا لازم است که دولت در تقسیم فرصتهای حاصل از فضای جدید مناسبات جهانی پساتحریم دخالت کند، گرچه این داروی تلخ به مذاق این بیمار خوش نمیآید ولی دولت تدبیر و امید ثابت کرده که در هدایت مدبرانه سیاست بهنفع منافع واقعی ملی و خواست عمومی صادقانه عمل میکند. در عرصه اقتصاد داخلی نیز دولت باید مثل یک پدر خوب دست بخش خصوصی را بگیرد تا این کودک نوپا با کفش تنگ بورس در مصاف با لیدرهای پاگنده بازار سرمایه شانسی برای ورود به دروازه بهشت پساتحریم داشته باشد.