در یک خیابان خلوت داشتم میرفتم. دو پسر حدود 13-12ساله بستنی بهدست و گیتار بهدوش جلوتر میرفتند. گربهیی کنار در سایه لم داده بود و کلاغی هم کمی آنطرفتر، ته مانده غذای یک بشقاب یکبار مصرف را میخورد.
یکی از پسرها کمی از بستنیاش را برای گربه انداخت. گربه نخورد اما کلاغ آن را خورد. به دوستش گفت: «فکر نمیکردم گربه بستنی نخورد!» همان موقع موبایلش زنگ زد. گوشی همراه آیفون خود را از جیبش بیرون آورد و شروع کرد درمورد یک اپلیکیشن آیفون توضیح دهد. باورم نمیشد این همان پسری است که نمیدانست گربه بستنی نمیخورد. بعد هم تاکید کرد که گوشیاش را 2میلیون و 300هزار تومان خریده است.
بدیهیات را نمی دانیم
انگار کشورهای پیشرفته رگ خواب ما را بهدست آوردهاند. پسر نوجوانی که بدیهیات را نمیداند، اطلاعات دقیق و تقریبا کاملی از یک گوشی تلفن همراه دارد. با اینکه طوری درمورد ایران تبلیغ میکنند که بسیاری از مردم این کشورها بهدلیل تبلیغات سوء علیه ایران فکر میکنند ایرانیها هنوز هم با شتر سفر میکنند و پولدارترینشان دوچرخه عهد دقیانوس سوار میشود، اما روی بازار ایران کلی حساب باز میکنند. نخستین گوشیهای گرانقیمت وارد بازار ایران میشود و بیشتر از آنچه که خودشان رویش حساب میکنند سوددهی دارد. در مورد بازار خودرو هم اینگونه است.
استقبال بی نظیر از مازوراتی
مازوراتی 50 خودرو را که گفته میشود دستساز هستند و بهترین کیفیت و ایمنی را دارند، به بازار عرضه کرد و گفته میشود که حدود 15دستگاه از این خودروی بینظیر در ایران است. چند سال پیش که پورشه هم وارد بازار ایران شده بود مدیران این شرکت باورشان نمیشد که در ایران با چنین استقبالی روبهرو شوند. حتی شایعه شد که مدیر شرکت پورشه میخواهد به ایران بیاید تا ببیند کشوری که رکورد خرید را شکسته چه شکلی است.
جالب است در همین کشورهای پیشرفته افرادی که پولدارند اول بهدنبال سرمایهگذاری و درآمد ثابت از آن هستند و بعد بهدنبال لوازم لوکس زندگی میروند ولی در ایران برعکس است. هر کسی که پولی بهدست میآورد اول یک خانه میگیرد و بعد هم به فکر یک ماشین مدل بالاست.
کاش صنعت خودروسازی، موبایل و لوازم لوکس در ایران هم از کیفیت خوبی برخوردار بود تا حداقل ارز از کشور خارج نمیشد و ثروت در صنعت کشور خودمان به گردش درمیآمد.