اگر دولتهای نهم و دهم سیاستهای ناکارآمد اقتصادی را بر کسبوکار ایرانیان حاکم نکرده بود و درآمد افسانهیی حاصل از صادرات نفت را با بدترین روشها هدر نداده بود اکنون جیب مردم قطعاً پرتر از امروز بود. آن روزهای سرمستی و شادی که تندروهای اصولگرا شاهد ساکت آن بودند و چیزی نمیگفتند و جیب مردم به نفع تورمهای دو رقمی و واردات رویایی و رانتهای حیرتآور خالی میشد از ذهن مردم ایران پاک نخواهد شد. افراطیونی که در 8سال فعالیت دولتهای نهم و دهم به چشم میدیدند که تحریمهای غرب علیه ایران آرام آرام بازارها را از تعادل خارج و بیوزنی را بر اقتصاد حاکم میکند، کاش آن روزها به فکر جیب مردم بودند. دولتهای نهم و دهم با تکیه بر کدام مستندات علمی - پژوهشی و کارشناسی، مردم و نیروهای موثر جامعه را در بیخبری ناشی از آثار تحریم قرار دادند و البته هیچ افراطیای نیز حاضر نبود چشمهایش را باز کند و ببیند که جیب مردم خالی میشود. نتیجه سیاستهای ناکارآمد و تشدید تحریمها بود که رشد منفی را بر اقتصاد ایران حاکم کرد و 20درصد از درآمد سرانه هر شهروند ایرانی را کاهش داد و جیب مردم را خالی کرد. در آن روزها اما همین افراطیون که ساز خود را کوک کردهاند تا با وامگیری از ادبیات تولید شده توسط گروهی از اقتصاددانان منتقد دولت، هیچ نمیگفتند و حتی با رییس دولت همراه نیز بودند. واقعیت تلخ این است که جیب مردم اکنون خالی شده و همین خالی بودن جیب شهروندان است که راه را برای ادامه رکود هموار کرده و تلاش دولت به جایی نمیرسد. در فضای پر از ابهام و رانت سالهای 1384 تا پایان کار دولت دهم بود که سرمایهگذاری منفی شد و قیمتها سربالایی را با سرعت طی کردند و شغل کمیاب شد و جیب مردم خالی. این درست است که تحریمها در کنار سوءمدیریت دولتهای نهم و دهم زندگی اقتصادی را برای ایرانیان سخت و جیب آنها را خالی کرده است، اما تحریمها روزی موثر واقع شد که آثار اقتصادی آن بر جیب و کسبوکار مردم نادیده گرفته شد. به نظر میرسد اگر دولت یازدهم حرفهایش را در حوزه اقتصاد یکپارچه نکند و با شهروندان حرف نزند همچنان ناگزیر است عقبنشینی کرده و میدان را به کسانی دهد که مهارتی در دانش اقتصاد ندارند و البته جیب مردم را نشانه گرفتهاند.