شبها که پر پر میزند شمع
در زیر بار اشکهای مرده خویش
در شیشهی در، نقش خود را میشناسم
پیری که بازی میکشد بر گردهی خویش
نادر نادرپور
شبها که پر پر میزند شمع
در زیر بار اشکهای مرده خویش
در شیشهی در، نقش خود را میشناسم
پیری که بازی میکشد بر گردهی خویش
نادر نادرپور