تشریح دلیل عدم پیشرفت طرحهای گازی پارس جنوبی در دولت نهم و دهم
ساختمان نیمهسوخته منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس را که رد میکنیم، میرسیم به ساختمان قدیمیای که مسوولان این سازمان اکنون در آن مستقر هستند. بوی گاز همهجا را پر کرده است و ما به سمت گفتوگویی در مورد صنعت گاز در عسلویه با مهدی یوسفی مدیر بومی و جوان این منطقه میرویم. گفتوگوی ما اندکی بعد از دیدار مهندس یوسفی با مسوولان ترکمنستان صورت گرفت و به همین واسطه یکی از مهمترین محورها ظرفیت روابط ایران و ترکمنستان در زمینه گاز بود. یوسفی به ما میگوید «قربان قلی بردی محمد اف رییسجمهور ترکمنستان با دیدن عسلویه و پیشرفتهای آن برای نخستینبار بهشدت متعجب شده است»، ولی ما از داخل کشور میدانیم که این منطقه طی سالهای گذشته ظرفیت پیشرفت بیشتری داشت که به دلایل ناگفتهیی مغفول ماند. بخش مهمی از این گفتوگو به تشریح این ناگفتهها توسط مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس تعلق دارد. پروژههایی که به گفته یوسفی در سالهای گذشته و دوران نفت 100دلاری تا 20میلیارد دلار در آنها جذب سرمایه وجود داشت اما «خروجی گاز» نداشتند. مهدی یوسفی معتقد است که عسلویه ظرفیتهای بسیار زیادی برای جذب سرمایه دارد اما
اطلاعرسانی راجع به آن خوب صورت نگرفته است و اکنون حتی «نخبگان اقتصادی» نیز از ظرفیتهای این منطقه بیخبرند. «بانکها» و نقش آنها در توسعه این منطقه از دیگر مباحث جالب مطرحشده در این گفتوگو بود که مدیرعامل منطقه ویژه دل پری از خواستههای غیرمعقول آنها داشت. یوسفی میگوید: «بانکها اکنون به مراحلی حتی پایینتر از این رسیدهاند که بخواهند خودشان سرمایهگذاری مستقیم داشته باشند، آنها به اینجا میآیند تا درخواست کنند پولها را به بانکهای مورد نظرشان انتقال دهیم» اما او اعتقاد دارد با توجه به اینکه دولت جدید سیاستگذاری و تصمیمگیری خوبی در توسعه این منطقه دارد با رشد صادرات محصولات پتروشیمی اگر مسیر در سالهای آینده به درستی طی شود به زودی به نقطهیی خواهیم رسید که افراد معمولی با سرمایههای کوچک 100میلیون تومانی نیز بتوانند در منطقه سرمایهگذاری کنند. البته اکنون طرح پالایشی سیراف که در گفتوگو به تفصیل راجع به چند و چون آن صحبت شد با احتیاج به سرمایه 300میلیون دلاری فاصله بسیار زیادی با طرحهای کوچکی دارد که مردم عادی بتوانند وارد آن شده و از آن منتفع شوند.
شما به تازگی دیداری با مسوولان ترکمنستان داشتید، با توجه به اینکه ترکمنستان در حال توسعه منابع گازی است و از همین طریق رشد اقتصادی بالایی را کسب کرده، برنامه همکاری خاصی بین ایران و این کشور مطرح شد. به طور مثال آیا به امکان سوآپ گاز میان ایران و این کشور اشاره شد؟
در این سفر از آنجا که نخستین دیدار بود، بحثی نشد اما پیشزمینه موضوعی که شما گفتید در این دیدار به وجود آمد. آقای محمداف که آمده بود، تصویر خیلی متفاوتی از عسلویه و پارسجنوبی داشت؛ او چندینبار گفت که تصور نمیکرده ظرفیتهای ایران در این حد باشد. در واقع ذهنیت آنها چند پالایشگاه کوچک با تکنولوژیهای عقبافتاده بود که به لحاظ فنی قابل اعتماد نیست. یعنی برداشت او به عنوان یک ناظر بیرونی این بود. اما بعد از بازدید از تاسیسات ما اعتراف کرد که تولید گاز خیلی زیاد است و تاسیسات به لحاظ فنی خیلی بهروز هستند. او حتی باور نمیکرد که سیستمهای کنترلی ما تا این حد پیشرفته باشد. البته من نمیدانم چرا چنین تصوری برای بعضیها ایجاد میشود. آقای محمد اف بیان کردند که تحت تاثیر بخش گاز و حتی پتروشیمی قرار گرفتهاند و به ویژه میگفتند که تاسیسات گاز و پتروشیمی در کنار هم در حالی که به دریا و بنادر و فرودگاه خوب هم دسترسی داشته باشد، تحسینبرانگیز است. او موقع رفتن به من گفت که خیلی به حوزه نفت و گاز ایران علاقهمند شده است و چه خوب شد که به دعوت مهندس زنگنه به ایران آمده است تا زمینهساز برنامهریزی و ارتباط با وزارت
نفت باشد. سفر این هیات برای آشنایی با ظرفیتهای گاز در عسلویه بود نهاینکه لزوما بخواهیم به توافقی برسیم.
به نظر شما اگر این دیدار زمینهیی برای دیدارها و همکاریهای جدیتر شود در چه زمینههایی بهتر میتوان با ترکمنستان همکاری کرد؟
تخصص این موضوع در حوزه شرکت ملی گاز است. صحبت من از نگاه کارشناسی است. به هر حال ترکمنستان در حال حاضر چیزی حدود 300میلیون مترمکعب گاز تولید میکند، کل جمعیت این کشور نیز حدود هفتمیلیون نفر بیشتر نیست، به قول خودشان الان به مردمشان گاز رایگان میدهند و گاز اضافه دارند. در توسعه صنایع نیز نمیتوانند از همه آن استفاده کنند چراکه محدودیتهایی دارند و دسترسی کمی به بازارهای جهانی دارند، ولی ما به خلیجفارس دسترسی داریم پس منطقی است که بحث سوآپ گاز را با ما پیگیری کنند، در حال حاضر نیز ترکمنستان معمولا در تابستان حدود 20میلیون مترمکعب به استانهای شمالی ایران گاز میدهد.
هنوز هم این 20میلیون مترمکعب را از ترکمنستان وارد میکنیم؟
بعضی اوقات میزان آن کم میشود اما در حال حاضر واقعا از ترکمنستان گاز میگیریم. البته با توجه به افزایش تولیدی که در پارسجنوبی داشتیم این واردات به تدریج کم خواهد شد و بهترین همکاری آنها با ما، در یکی از موارد سوآپ گاز است، بدین طریق که آنها گاز را به ما بدهند و ما از طریق خطوط لوله یا هر طریق دیگری آن را صادر کنیم؛ یا با پیوستن به محصولات گازی ما در جنوب که به دریا دسترسی دارد، در حوزه پتروشیمی برای تولید محصولات نهایی مشارکت کنند. به این ترتیب به عنوان دو کشور همسایه که هر دو به لحاظ گاز غنی هستند همکاری خوبی خواهیم داشت. آقای محمد اف میگفتند که ما دومین دارنده منابع گازی در جهان بعد از ایران هستیم. البته من شک داشتم درواقع اگر منظورش پارسجنوبی باشد قابل قبول است.
البته در اغلب کشورهای خاورمیانه و اطراف آن میزان ذخایر نفت و گاز هیچوقت دقیق مشخص نمیشود چرا برآورد مهندسی توسط شرکتهای غیروابسته صورت نمیگیرد و توسط دولت اعلام میشود؟
بله دولت اعلام میکند.
آیا ترکمنستانیها برای همکاریهای گازی با ایران نیازمند برداشتهشدن تحریمها هستند؟
آقای محمد اف میگفت فکر میکرده است تحریمها باعث شده ما هیچ کالایی نداشته باشیم، صادرات نداشته باشیم. شکل تبلیغات متاسفانه اینگونه است؛ وقتی به ایشان گفتم سال گذشته افزایش صادرات داشتیم باور نمیکردند. وقتی دیدند که همه محصولات پتروشیمی میرود و هیچ چیز روی زمین نمانده، باور نمیکردند. وقتی میدید در زمان تحریم پالایشگاهی با تکنولوژی روز راهاندازی شده اصلا باورش نمیشد. در ذهنش این صحبت شما بود، به من هم گفت که تاکنون اگر میخواستیم همکاری کنیم مشروط به برداشته شدن تحریم بود ولی اکنون احساس میکنیم تحریم تاثیری روی پتروشیمیها نداشته، گاز هم عمدتا خوراک پتروشیمی است، برای همین نظرشان به صورت کلی بسیار تغییر کرد.
شاید برای آقای محمد اف بازدید از عسلویه برای نخستینبار تحسینبرانگیز باشد اما برای کسانی که از ابتدا در جریان توسعه آن قرار داشتند ممکن است ماجرا به شکل دیگری جلوه کند، سالهایی که توسعه این منطقه با کندی پیش میرفت قطعا برای شما که بومی این منطقه هستید غیرقابل انکار است. اکنون به عنوان مدیرعامل این منطقه این دو سال روی کار آمدن زنگنه را چطور ارزیابی میکنید؟
من 18 سال است که در منطقه کار میکنم، در حوزه پروژهها و پالایشگاهها بودم، یعنی اگر چیزی را هماکنون میگویم، نگاهم نگاه مدیریتی صرف نیست. فکر کنم حداقل راوی خوبی هستم. اگر حرفی میزنم به خاطر سمپاتی من با دولت نیست هر چند اعتقاد دارم این دولت موفقتر عمل کرده است اما این قسمت را از جنبه کارشناسی پاسخ میدهم.
طبیعتا در همه دولتهای گذشته برای سنگ به سنگ و آجر به آجری که اینجا روی هم گذاشته شده و متر به متر این لولهها خیلی زحمت کشیده است. اما به لحاظ راندمان عرض میکنم. ما در 6سال قبل از دولت یازدهم در حالی که به لحاظ سرمایهگذاری از آنجا که وضع درآمدی کشور خیلی خوب بوده، گاهی در یک سال 25 تا 30 میلیارد دلار هم در پارسجنوبی جذب بودجه بود تقریبا هیچ افزایش تولید گازی را در منطقه نداشتهایم. توجه داشته باشید که ما در میدان مشترک به سر میبریم، ممکن است که همه کارهای ما درست باشد و همه پولها وارد فازها شده باشد و پیشرفتهایی صورت گرفته باشد که اکنون هم دیده میشود؛ روی آن هیچ بحثی نداریم اما معادل این پولی که از محل فروش نفت اینجا گذاشتهایم نتوانستهایم در مقام رقابت، گازی را تولید کنیم. تولید گازی که داشتیم و تا پایان سال 92 استمرار داشت حدود 270 تا 290میلیون مترمکعب (بستگی به تابستان و زمستان و خود سکوها و فازها) بود. این تولید در حوزه پارسجنوبی ثابت مانده بود و هیچ تغییری نمیکرد. از آن طرف قطر میدان گازی گنبد شمالی را واقعا توسعه داد و توسعه خود را کامل کرد، قبلا هدفش افزایش تولید بود؛ اما از حدود دو الی
سه سال پیش استراتژی خود را تغییر داده است. در این دولت مهمترین اتفاقی که افتاد بحث اولویتبندی فازها بود یعنی همه انرژی خود را روی همه 13 فاز شمارهیی که هیچ کدام به تولید گاز نرسید توزیع نکنیم.
این تصمیم وزیر ریسک بالایی داشت. البته بقیه پالایشگاهها هیچکدام تعطیل نشدند و حتی هیچ نیرویی تعدیل نشد اما دیگر در اولویت قرار نگرفتند. اولویت روی فاز 12، 15، 16، 17 و 18 گذاشته شد؛ نتیجه این شد که ظرف سال گذشته حدود 120میلیون مترمکعب به ظرفیت گاز اضافه شد. یعنی 35درصد کل گازی که در این سالها تولید میشد، یکباره در یکسال افزایش پیدا کرد. البته این در بدترین شرایط تحریم بود و در بدترین فشار اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی اتفاق افتاد. ما در گذشته تا 20میلیارد دلار جذب سرمایه و بودجه در پارسجنوبی داشتیم اما در دوسال گذشته مجموع پولی که به اینجا آمده به 6میلیارد دلار هم نمیرسد.
این پولهایی که آن موقع به پارسجنوبی میآمد به کجاها میرفت؟
این پولها در پروژهها کار میشدند، نمیخواهیم مته به خشخاش بگذاریم.
بله، اما به هرحال این مسایل باید شفافسازی شود.
ببینید شفاف بوده، این پروژهها OUTPUT (خروجی) نداشته است. شما وقتی میآیید و 13 پالایشگاه را روی 50درصد میآورید، اگر پیشرفت فیزیکی را تا 99درصد هم برسانید، باز خروجی نخواهید داشت.
پس یعنی اعتقاد دارید؟ پروژه به خوبی مدیریت نشده یا برنامه درستی از ابتدا وجود نداشته است؟
راستش را بخواهید چند کار غیرکارشناسی در توسعه میدان انجام شد. نخست اینکه همزمان تعداد زیادی فاز با هم شروع به کار کردند. دوم اینکه کار را در هشت فاز جدید به پیمانکارانی دادیم که در کار قبلی خود (پنج تای قبلی) مانده بودند. سوم اینکه ما تمرکزمان را روی خشکی قرار دادیم درصورتی که اگر نتوانیم گازی را از میدان مشترک برای آن بیاوریم، هیچ فایدهیی ندارد و فقط جنگلی از آهن برای ما باقی میماند. گاز در 100کیلومتری اینجا و وسط دریاست، پالایشگاه اینجا کنار من و شماست. در آن سالها تمام انرژی را برای ساخت پالایشگاه گذاشتند، درصورتی که اگر سکویی در دریا نباشد تا گازی را برای تصفیه بفرستد، انگار هیچ کاری انجام نشده است. وقتی شما تمرکز را روی بخش خشکی میگذارید، پالایشگاه میخواهد چه کار کند؟ عکس یادگاری که نمیخواهد، بلکه گاز برای تصفیه میخواهد. این گاز باید از دریا بیاید. ما عمده تمرکز و توسعه را در خشکی قرار دادیم، یکی از مسایل قابل خدشه این بود. در واقع خیلی دیر به دریا پرداخته شد، وقتی که بخشی از فرصتها از دست رفته و تحریم تشدید و پیدا کردن دکل سخت شده بود. تعداد دکلی که میتوانست بیاید و فعال شود محدود بود. ایراد
بعدی هم این بود که در دریا هم باز تمرکز بر فازهایی بود که در نقطه یا محدوده مرزی نبودند. بیشتر به فازهای دورتر از مرز پرداخته شده بود. اتفاقی که افتاد این بود، اعتبار زیادی جذب شد و کار هم انجام شد اما این کارها به همین دلایلی که گفتم منتهی به تولید گاز نشد.
آیا این صحبتها و انتقادها آن موقع هم مطرح میشد؟ شما هم سالها اینجا بودید، آیا در مقام کارشناس یا مشورتدهنده این مسایل را مطرح کردید؟
اینها تصمیمات مدیریتی است. من همان موقع خبر داشتم که حتی پیمانکاران اصلی مثل قرارگاه در جلسه مطرح کرده بودند که کار به این شکل کارشناسی نیست. اما تصمیم، مدیریتی و بالاتر از این سطوح بود، حتی شاید بالاتر از وزارت نفت.
این خیلی عجیب است چرا که به هرحال تصمیمگیرنده اصلی باید وزارت نفت باشد. به هرحال از آن دوران گذشتیم و اکنون برنامههای دولت بهگونهیی است که باید به سمت جذب سرمایه بخش خصوصی حرکت کنیم. یکی از این طرحها سیراف بود که فکر میکنم در نهایت نتوانست به اهداف کامل خود در جذب سرمایه بخش خصوصی برسد؛ آقای زنگنه در نشستی خبری گفتند که ما در نهایت هرچه تلاش کردیم، باز هم نتوانستیم تمام سرمایهگذاران این طرح را از بخش خصوصی انتخاب کنیم. باتوجه به این مسایل بهنظر شما بخش خصوصی تا چه اندازه میتواند در عسلویه سرمایهگذاری کند و تا چه حد توان دارد که این سرمایه را برساند؟
ببینید ما باید با واقعیات ایران صحبت کنیم. کشور ما از 100سال پیش که نفت در ایران کشف شده اقتصاد دولتی نفتی سنگین، داشته و بعد از انقلاب هم بهخاطر درگیریهای کشور نتوانسته از این فضا عبور کند بعد هم از زمانی که نظام تصمیم گرفت فضا را تلطیف کرده و بخش خصوصی را وارد بازی کند مدت زیادی نگذشته است. در واقع این فضا از زمان فرمان رهبری و اصل44 آغاز شد و هنوز باید به آن فرصت داد، کشوری که 100سال با نفت اداره شده را نمیتوان در عرض 5سال به سمت خصوصی کامل برد. اما این دوران گذرانی است که طی میشود در این دوران گذار تا بخش خصوصی قوام پیدا کند و بزرگ شود زمان میبرد. اکنون چند بخش خصوصی میشناسید که توانایی یکمیلیارد دلار سرمایهگذاری را داشته باشد؟ تقریبا میشود گفت که نیست. حالا باید چه کار کرد؟ بهنظر من با همه این شرایط مختصاتی که آقای زنگنه برای پالایشگاه سیراف طراحی کرد، خیلی مترقی و خوب بود. دلایل مختلفی دارد. یک دلیل خود پالایشگاه سیراف بود (اگر تجربه داشته باشید، میدانید که در پالایشگاه باید در زمستان ظرفیت خود را به اوج برسانید، وقتی ظرفیت پر میشود و جایی برای استفاده آن ندارید یا آن مخزن پر است و باید
پالایشگاه را بخوابانید و تولید را قطع کنید که گاز مردم قطع میشود یا باید آن را صادر کنید. حالا فرض کنید که اصلا تحریم هم نباشد. در زمستان مگر چند مشتری در دنیا برای میعانات گازی وجود دارد؟ پالایشگاهها هم روی API خاصی کار میکنند، کسی نیست که مثلا با
range API میعانات گازی کار کند. در فصل زمستان هم تمام مشتریها میدانند که میعانات گازی روی دست شما مانده، میدانند که مجبور به تولید هستید، پس با قیمت بازی میکنند و شما را وادار میکنند که محصول خود را التماسی به آنها بدهید. نکته مثبت بعدی این بود که دولت برای تامین مالی وارد نشد.
ادامه در صفحه 10