گروه جهان
نشست باراک اوباما، رییسجمهوری امریکا، با سران 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در حالی از چهارشنبه در کاخ سفید آغاز شده که هر دو طرف نارضایتی خود را از مواضع یکدیگر نشان دادهاند.
خبرگزاری رویترز مینویسد، ممکن است اوباما نتواند نگرانیهای اعراب را در مورد دیپلماسی هستهیی ایران در نشست با سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس کاهش دهد، اما پرسش این است که این موضوع چقدر برای واشنگتن مهم است؟ بهنظر میرسد اوباما مطمئن است که واشنگتن اهرم نفوذ کافی برای مقابله با فشار اعراب دارد. بهویژه در حالی که رهبران عربی خواستار تضمینهای امنیتی جدی امریکا هستند، امریکاییها میگویند انعقاد معاهده دفاعی و اعطای تعهد مکتوب ممکن نیست. چرا که دولت اوباما از بابت تعهد قانونی که این کشور را به جنگ دیگری در خاورمیانه بکشاند، هراس دارد. در عوض مقامهای امریکایی میگویند اوباما در قالب یک بیانیه مشترک یا حتی اعلامی کم اهمیتتر بر تعهد برای برگزاری رزمایش مشترک، تسهیل فروش تسلیحات به کشورهای عربی یا مشارکت در توسعه سامانه دفاع موشک بالستیک، تاکید میکند.
امریکا انتظار دارد دولتهای عربی در عوض، انتقاد خود را از توافق با ایران متوقف کنند، چیزی که بهنظر نمیرسد این امر قدرتهای منطقهیی از جمله عربستان را راضی کند.
کمپ دیوید: تغییر ماهیت یک دوستی
نشریه امریکایی فارین پالیسی با اشاره به دلخوری دو طرف از یکدیگر مینویسد، «نشست کمپ دیوید برای واشنگتن فرصتی است تا به کشورهای حوزه خلیجفارس پیامی سنگین بدهد؛ «دوستی ما براساس منافع ماست، ما عاشق دلخسته یکدیگر نیستیم!»
فارین پالیسی مینویسد، «بیش از 40سال است که امریکا و عربستان در سختترین بحرانهای خاورمیانه دست دردست یکدیگر داشتهاند. حالا 14 مه 2015، کمپ دیوید، میزبان نشست سران دیگری است که در آن اوباما با بزرگان و شرکایش در شورای همکاری خلیج فارس برای آغاز فصل جدیدی در روابطشان دیدار میکند. اما برای نخستین بار بهنظر میرسد اینبار بیشتر از اینکه فشردن دست همکاری و تایید متقابل شرایط، روابط را تعیین کند، گفتوگوهای سخت بین طرفین در پیش خواهد بود. امریکا در این نشست به نگرانیهای اعضای شورای همکاری خلیجفارس درباره ایران گوش خواهد داد اما احتمالا صراحتا به سلاطین اعراب توضیح خواهد داد که هیچ بسته جدید دفاعی بین امریکا و کشورهای خلیجفارس یا هیچ تضمین قطعی امنیتی از سوی امریکا وجود نخواهد داشت. اگر رییسجمهوری امریکا پیام درست را بهکسانی که در این نشست شرکت میکنند، ابلاغ کند، رابطه امریکا و کشورهای همکاری خلیج فارس این پتانسیل را دارد که از هر زمان دیگر پرثمرتر باشد. این درحالی است که سعودیها بهصورت روشنی درباره رویکرد امریکا عصبانی هستند. مقامات سعودی اعلام کردند که ملک سلمان در ریاض خواهد ماند و ولیعهد را به
جای خودش به کمپ دیوید میفرستد. (نهایتا تنها رهبرانی که در این نشست شرکت میکنند سران کشورهای کویت و قطر هستند.) چنین رفتار تندی تاکتیک رایجی در چنین شرایطی است. این رفتار معمولا موجی در رسانههای امریکا مبنی بر تیره و تار شدن روابط عربستان و امریکا به راه میاندازد. اوباما تلویحا گفته هدف این نشست رفع نگرانی کشورهایی است که درباره توافق ایران نگران هستند. اطمینان دادن به شرکا، واکنش همیشگی و سنتی امریکا برای آرام کردن متحدان عصبانی و هراسانش است.
ارائه ضمانت در این نشست اشتباه است
فارینپالسی مینویسد، در حال حاضر دولت امریکا هم برای ارایه دلایلی پذیرفتنی به متحدان عربش بهشدت تحت فشار است. اما بهنظر میرسد اکنون که اکثر سران کشورهای شورای همکاری خلیجفارس تصمیم گرفتهاند در این نشست شرکت نکنند، تضمینهای زیادی هم روی میز برای آنها وجود نداشته باشد و این مساله بیشک خوب است. بهنظر ارایه ضمانت در این نشست اشتباه است و برای اثبات آن میتوان به 3 دلیل عمده اشاره کرد.
نخست، عربستان سعودی و شورای همکاری خلیجفارس متحدان رسمی و توافقی امریکا نیستند و علاوه بر این اکثر اوقات مانند کشورهای دوست با هم رفتار نمیکنند. امریکا دموکراسیای چند قومی و چند مذهبی است که به حقوقبشر جهانی متعهد است. عربستان سعودی نظامی پادشاهی و دیکتاتوری دارد که به اجرای سرکوب شدید سیاسی، عدم پذیرش مذاهب مختلف در جامعه و تفسیر بنیادگرایانه از اسلام اهتمام میورزد، در حالی که در پارادوکسی خندهدار حقوقبشر را در سطح بینالمللی به رسمیت میشناسد. برخی از کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در همین حال منابع ایدئولوژیک و مالی تروریستها در سراسر جهان محسوب میشوند. نکته مهمتر اینکه منافع کشورهای شورا و امریکا بهشدت در مسایلی چون ایران، سوریه، ضرورت اصلاحات داخلی در کشورهای حوزه خلیجفارس و چگونگی رویارویی با تهدیدهای منطقهیی ناشی از اسلام سیاسی در حال تغییر است. امریکا، عربستان و شرکای آنها در شورا میتوانند در مسایل انتخاب شدهیی همکاری کنند اما رابطه آنها با امریکا مبادلهیی باقی خواهد ماند.
دوم، تعهد امریکا برای امنیت عربستان و کشورهای شورا قطعی نبوده و نباید هم باشد. از اواسط دهه 1970 امریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس در مسایل مختلف امنیتی متحد یکدیگر بودهاند اما این اتحاد براساس توافقی لجوجانه و خودبینانه شکل گرفته بود؛ «امریکا از شما در برابر تهدیدهای خارجی حفاظت میکند و شما از اهداف امریکا در منطقه حفاظت کرده و به ثبات بازارهای جهانی انرژی کمک میکنید». این توافق به کشورهای عربی اجازه داد تا مسوولیتهای امنیتی خود را به گردن امریکا بیندازد و بعدتر در هنگام وقوع بحرانها و تهدیدات امریکا را مقصر بدانند. صرفنظر از سخنان هر دو طرف، کشورهای عربی بهره بیشتری از این توافق بردند و آنها نسبت به امریکا نیاز بیشتری به آن دارند. این مساله بهویژه در شرایط فعلی که بازار جهانی انرژی از تنوع بالایی برخوردار است و کمتر محل تعیین و کنترل قیمتهاست، روشنتر است. با این حال در حالتی متناقص با وجود اینکه وابستگی کشورهای خلیج فارس به تضمین امنیتی امریکا و تغییرات در بازارهای انرژی باید سرمایه امریکا را افزایش دهد، مقامات امریکایی معمولا خودشان را قانع میکنند که در مقایسه با کشورهای خلیجفارس بیشتر نیاز
است که امریکا سیاست خود را تغییر دهد. بهقول بیل کلینتون «اکنون و همیشه باید به خودمان یادآوری کنیم که قدرت اصلی در یک رابطه کیست.»
سوم، تضمینهای بیحدوحصر واشنگتن در سالهای متمادی به جای اینکه کشورهای عربی را به استقلال، عدم وابستگی، توانایی و خوداتکایی بیشتر در امور امنیتی خود تشویق کند، یک وابستگی ناسالم نسبت به امریکا ایجاد کرده است. ضعف گسترده کشورهای شورای همکاری خلیج فارس موازنه منطقه را برهم زده است. برای کشورهای عضو شورا دیگر زمان ایجاد امنیت بیشتری از آنچه در نظر داشتند، بسیار گذشته است. همانطور که پیشتر اوباما گفت: بزرگترین تهدیدهایی که کشورهای عرب با آن مواجه هستند ناشی از ایران نیست بلکه از نارضایتیای است که در درون همین کشورها وجود دارد.
تضمینهای امریکا برای حفاظت از این کشورها در مقابل تهدیدهای خارجی آنها را از توجه به مشکلات داخلیشان بازداشته است؛ مشکلاتی که شامل افزایش جوانان ناراضی، افزایش بیکاری و آمارهای بسیار نقض حقوق بشر میشود. به نظر میرسد امریکا به جای حفاظت امنیتی از آنها باید به این کشورها برای انجام اصلاحات داخلی فشار وارد کند. اگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس رفته رفته استقلال خود را بازیابند، امریکا دیگر راهحلی نخواهد بود که آنها برای حل مسایل امنیت منطقهیی چون جنگ فعلی در یمن یا هر بحرانی به آن مراجعه کنند. در آن زمان مقامات امریکایی باید برای یک مصالحه سخت، تلاش بیشتری کنند. اما میتوان گفت در هر حالت مسوولیتپذیری کشورهای خلیجفارس در مقابل مشکلات و راهحل مشکلاتشان نسبت به اقدامات تحت رهبری امریکا بهویژه در دخالتهای نظامی نتایج بهتری به بار خواهد آورد.
ایران نیز به پروراندن آرزوی تسلط بر منطقه و تعیین سیاستهایی برای ایجاد تهدیدی جدی علیه منافع امریکا در خاورمیانه ادامه خواهد داد. توافق هستهیی ایران اگر حاصل شود، به هیچوجه به امریکا اجازه نخواهد داد تا توافقش را با کشورهای شورا بازسازی کند چرا که هرگونه توافق با شورا اصولی را که بهطور مستقیم تهدیدی علیه امریکا محسوب میشود، از بین میبرد. امریکا قادر خواهد بود تا کشورهای حوزه خلیج فارس را مجاب کند مسوولیت بیشتری در امنیت کشورهایشان برعهده بگیرند و به این معنا خواهد بود که امریکا توانایی این را خواهد داشت که از مداخلات نظامی در جنگهای گسترده خاورمیانه خودداری کند. تمایل عربستان برای پیگیری راهحل خود در برابر یمن و تصمیم شورای عرب (لیگ عرب) برای ایجاد یک نیروی نظامی مشترک نشانههای مثبتی از افزایش تشریک مسوولیتها در خاورمیانه است.
با این حال برای امریکا هدف طولانیمدت، رفاقت بیشائبه با ایران نیست. بلکه استفاده از رابطه با ایران برای خروج از همبستری با عربستان است. امریکا سرمایه سیاسی خود را در صورتی با کشورهای عضو شورا افزایش میدهد که آنها بدانند واشنگتن بازیگر اصلی بازی است. کشورهای شورا باید بدانند که هدف امریکا در خلیج فارس مبنی بر ایجاد یک تعادل منطقهیی به آنها اجازه نخواهد داد که در نبرد علیه ایران پیروز شوند. نشست این هفته شورای همکاری خلیج فارس محملی مناسب برای ارایه این پیام است. این نشست برای اوباما فرصتی است تا از آنها رفتاری مسوولانهتر و همکاری بیشتر بطلبد نه اینکه باز هم ضمانتهایی درباره تعهدات دایمی امریکا در امور امنیتی ارایه دهد. در پایان، این نکات ممکن است سران و نشست را آزار دهد اما واقع بینانهتر است و بههمین دلیل هم پرثمرتر خواهد بود. دست در دست هم داشتن و تعهد دایمی بسیار زیباست اما دستکم در روابط بینالمللی بیبندوباری هم خالی از فایده نیست!»