حالا تو هم سرخورده و پیادهنوردی/ راهی دراز و تهی پیشرو داری
پر از حوادث بیتدبیر/ سواره یا پیاده، مسافرانی از پشتسر میآیند
شتابناک، از بیخ گوشت پرواز میکنند/ سراچههایی خواهی دید در هر دو سوی راه
و پشت پنجرهها، چهرههای محوی را/ نفس نداری تا انتهای چشمانداز/ گام بزنی/
نکالها و بداقبالیها را جبران کنی/ ولی به سبک هنرمند راهنورد، در آغاز حرکت
خودت را میتکانی از/ کولبار ذله کننده/ آزاد میشوی از قدرناشناسیها ، از تلخکامیها
افق مقابل توست گرچه زیاد پیش نخواهی رفت
سبکبار و شادمانه راه بیفت/ به سبک ولگرد کوچک سینما
محمدعلی سپانلو