گروه گفتوگو
تقریبا تمام جهان از بیانه مشترک میان ایران و گروه 1+5 با عنوان تفاهم هستهیی استقبال کردند. اما آیا گروه 1+5 میتواند به وعده خود در زمینه کاهش تحریمهای اعمال شده علیه ایران عمل کند؟ و آیا بانکها و موسسات مالی اروپایی و امریکایی که به خاطر دور زدن یا نقض تحریمهای ایران جریمههای سنگینی متحمل شدهاند همچنان ریسکگریزی کرده و فرصتهای رشد اقتصادی را محدود خواهند کرد؟
اما گامهای محکم و رو به جلو ایران در حفظ حقوق هستهیی همچنین اقتدار منطقهیی و جهانی با وجود فشار تحریمها باعث شده که پس از بیانیه لوزان، تحلیلها وگزارشهای مختلف و متفاوتی نسبت به این امر در سطح جهان و منطقه منتشر شود. اینکه ایران توانسته با وجود تمام ناملایمات سیاسی و اقتصادی همچنان در سپهر سیاسی -اقتصادی خود سر پا بایستد و بتواند کم و بیش چرخ اقتصاد را نیز مورد توجه اندیشکدههای معتبر جهان است. در همین راستا اخیرا دو اندیشکده انگلیسی نیز به ارایه تحلیل خود از آینده روابط اقتصادی ایران با جهان پس از رفع تحریمها همچنین آینده روابط ایران با امریکا پرداخته است. «تعادل»نیز تنها به دلیل آشنایی خوانندگان و علاقهمندان به این موضوع و نحوه نگاه این اندیشکدهها که عمدتا با تامین مالی از سیاستمداران به حیات خود ادامه میدهند، اقدام به انتشار این تحلیلها میکند.
استقبال جهانی از بیانیه مشترک ایران و گروه 1+5
در دوم آوریل چارچوب کلی توافق هستهیی ایران در راستای «برنامه جامع اقدام مشترک» (JCPOA) میان ایران و پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد (امریکا، انگلیس، روسیه، فرانسه و چین به همراه کشور آلمان) منعقد شد و تقریبا تمام جهان از این بیانه مشترک استقبال کردند. بیانیه مشترکی که توسط «فدریکا موگرینی» مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و «جواد ظریف» وزیر امورخارجه ایران در لوزان سوییس قرائت شد همچنین "فکت شیت " منتشر شده از سوی وزارت امورخارجه امریکا نشان میدهند که دو طرف بر سر جزییاتی همچون غنیسازی، بازرسیها همچنین شفافیت برنامه هستهیی ایران به توافق رسیدهاند. در این بیانیه مشترک عنوان شده در صورتی که پس از راستیآزمایی اقدامات ایران مشخص شود، این کشور به تعهدات خود عمل میکند، تحریمهای اعمال شده از سوی امریکا، اتحادیهاروپا و سازمان ملل متحد کاهش خواهند یافت. اما آیا گروه 1+5 میتواند به وعده خود در زمینه کاهش تحریمهای اعمال شده علیه ایران عمل کند؟ و آیا بخش بانکی و موسسات مالی که در سالهای اخیر به خاطر دور زدن یا نقض تحریمهای ایران جریمههای سنگینی متحمل شدهاند همچنان ریسکگریزی کرده و بدینترتیب
فرصتهای رشد اقتصادی را محدود خواهند کرد؟آیا چنین شرایطی باعث خواهد شد که امتیازات اعطا شده توسط مقامات و رهبران ایران در این تفاهم به کلی زیر سوال برود؟
تاثیرات و پیامد تحریمها بر اقتصاد ایران
تاثیرات منفی این تحریمها بسیار شدید و طاقتفرسا بوده و با گذشت زمان نیز افزایش یافته است. زمانی که «حسن روحانی» رییسجمهور جدید ایران در ژوئن سال ۲۰۱۳میلادی کار خود را آغاز کرد، این کشور با بحران اقتصادی شدیدی روبهرو بود. در آن زمان برای جلوگیری از روند نزولی اقتصاد ایران و معکوس کردن این روند لازم بود تا تحریمهای اعمال شده علیه ایران به سرعت کاهش یابند؛ تحریمهایی که اقتصاد این کشور را محدود کرده و تحت فشار قرار داده بودند. در ماه مه سال ۲۰۱۳ میلادی میزان صادرات نفت ایران که کاهش شدیدی پیدا کرده بود به ۷۰۰هزار بشکه در روز رسید و این درحالی بود که ایران در سال ۲۰۱۱میلادی روزانه۲/2میلیون بشکه نفت صادر میکرد. همین امر موجب شد تا این کشور ماهانه بین ۴تا ۸ میلیارد دلار از درآمدهای حاصل از فروش و صادرات نفت خود را از دست بدهد. طبق آمارهای بانک جهانی بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ میلادی، نرخ بیکاری در ایران ۲۰درصد (که این امر بهخصوص جمعیت جوان این کشور را بهشدت تحتتاثیر خود قرار داد) نرخ تورم سالانه ۴۵درصد و میزان انقباض تولید ناخالص داخلی یا GDP این کشور نیز ۸/6 درصد برآورد شده بود.
«برنامه اقدام مشترک» و تاثیرات بر اقتصاد ایران
در چنین شرایطی بود که ایران و گروه 1+5 موفق شدند نوامبر سال ۲۰۱۳میلادی توافق «برنامه اقدام مشترک» (JPOA) را منعقد کنند. در واقع دو طرف در این توافق به درک اولیهیی در رابطه با برنامه هستهیی ایران دست یافتند. گروه 1+5 نیز متعهد شد تا برخی از تحریمهای اعمال شده علیه ایران را به صورت موقتی و هدفمند کاهش دهد اما این تحریمها همچنان برگشتپذیر بودند. 6 ماه نخست کاهش تحریمها تا ماه جولای و نوامبر سال ۲۰۱۴میلادی تمدید شد و بدون شک کاهش تحریمها در این مدت توانست اقتصاد ایران را تا حدی بهبود بخشد. از زمان انعقاد توافق موقت «برنامه اقدام مشترک» شدت انقباض تولید ناخالص داخلی ایران نیز آهستهتر شد و از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴میلادی به 1.7درصد رسید که پیشبینی میشود این رقم برای سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ میلادی به 1.5درصد برسد. در این مدت میزان صادرات نفت ایران نیز به 1.2میلیون بشکه در روز افزایش یافت. اما با وجود کاهش برخی تحریمها در این مدت همچنان اکثریت قریب به اتفاق تحریمهای بسیار سخت و طاقتفرسا همچون تحریمهای بخشهای نفتی، بانکی و مالی همچنان به قوت خود باقی هستند. علاوه بر این در بیانیه مشترکی که اخیرا منعقد شد،
تاکید شده که در صورت قصور ایران در اجرای تعهداتش تحریمهای امریکا مجددا بازخواهند گشت.
تاثیرات لغو تحریمها باید ملموس باشد
اگرچه درحال حاضر باید از هرگونه تلاشی در جهت انعقاد توافق هستهیی با ایران استقبال شود اما یک چالش بزرگ و قابلتوجه در این زمینه به وجود آمده است. باید دید کشورهایی که همواره ایران را برای منعقد ساختن توافق هستهیی تحت فشار قرار دادهاند چگونه خواهند توانست به وعده خود در زمینه کاهش تحریمهای اعمال شده علیه ایران عمل کند؟ نامهیی که به باراک اوباما، رییسجمهوری امریکا و به حسن روحانی، رییسجمهوری ایران ارسال شد خود تاکیدی است بر اینکه رییسجمهوری امریکا با چالش بسیار بزرگی در این زمینه روبهروست. حتی اگر پیشرفتها و پیامدهای مثبت حاصل از توافق لوزان همچنان ادامه یابد و تحریمهای اعمال شده ازسوی امریکا، سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا نیز به تدریج کاهش یابند، رهبران ایران و از همه مهمتر مردم این کشور میخواهند پیشرفتهای اقتصادی واقعی و سریع حاصل از لغو تحریمها را احساس کنند.
شرکتهای جهانی به دنبال سرمایهگذاری در ایران
درست همینجاست که مشکل اصلی نمود پیدا میکند. ایران باید یک فرصت اقتصادی امیدبخش و پرآتیه باشد. ایران جمعیتی جوان درحدود ۸۰میلیون نفر دارد، این کشور منابع هیدروکربنی قابلتوجهی دراختیار دارد که باعث میشود بسیاری از شرکتهای بینالمللی بهدنبال آن باشند تا برای انجام فعالیتهایی چون استخراج انرژی، خدمات پشتیبانی فنی و حملونقل (که نیازمند بیمه است) به سوی ایران گرایش داشته باشند و ازسوی دیگر فرصتهای عالی و قابلتوجهی برای سرمایهگذاری در اقتصاد ایران وجود دارد. بنابراین میتوان گفت که راهحل اصلی برای احیای اقتصادی این کشور آن است که ایران مجددا جای خود را در اقتصاد جهانی یافته و تعامل خود را با آن آغاز کند.
به محض آنکه ایران به بازارهای مالی و تجارت جهانی دوباره متصل شد، بخش بزرگی از سهم بار این مسوولیت به عهده بانکهای بخش خصوصی و جهانی خواهد بود. با این حال برخی از شرکتهای بزرگ جامعه تجارت جهانی در سالهای اخیر به واسطه همکاری با ایران و نقض تحریمهای اعمال شده علیه این کشور دچار مشکلات مالی بسیاری شده و متحمل جریمههای سنگینی شدهاند. برخی از شرکتهای اروپایی و امریکایی از قبیل گروه بانک فرانسوی «بیانپی پاریبا» ، شرکت نفتی «شلومبرگر» بهعنوان بزرگترین شرکت خدمات نفتی در جهان، موسسه مالی «کومرتس بانک آلمان»، بانک «استاندارد چارتر انگلیس» همگی بهدلیل نقض تحریمهای ایران متحمل جریمههای سنگینی شدهاند.
آینده روابط اقتصادی ایران با جامعه جهانی
اگر اقتصاد ایران بهطور پیوسته و مداوم بهبود نیابد، ممکن است تعهدات ایران تحت بیانیه مشترک لوزان سوییس همگی زیر سوال بروند. درحالی که دو طرف مذاکرهکننده همچنان در مورد ماهیت و مکانیسم دقیق لغو تحریمها با یکدیگر اختلافنظر دارند، میتوان گفت که آینده روابط در گروه تمایل این شرکتها و موسسات مالی ریسکگریز برای تعامل دوباره و تسهیل سرمایهگذاری در اقتصاد ایران است؛ اقتصادی که تاکنون برای آنها میلیاردها دلار جریمه در پی داشته است و بهنظر میرسد که سرمایهگذاری در آن و ایجاد تعامل مجدد حداقل تا مدتی برای آنها خطرات بسیاری را در پی خواهد داشت، چراکه حتی پس از لغو تحریمهای مرتبط با موضوع هستهیی تحریمهای دیگر در ایران همچنان به قوت خود باقی خواهند ماند.
سرانجام روابط پیچیده ایران و امریکا
یک اندیشکده انگلیسی نیزدر مقالهیی با بررسی پیشینه روابط ایران و امریکا، به ذکر مشکلات پیشرو برای بهبود این روابط پرداخته است.
بعد تاریخی: انقلاب ایران و سقوط شاه در پایان دهه۱۹۷۰ برای سیستم سیاست خارجی امریکا تکاندهنده بود. با اوجگیری جنگ سرد، رژیم شاه سپری کلیدی برای وضع امنیتی غرب در مقابل اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه بود و سقوط این رژیم موجب آشفتگی سیاستهای امنیتی امریکا در تمام منطقه شد.
حمایتهای بعدی امریکا از عراق در اواخر جنگ ایران- عراق از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ شرایط را بدتر کرد و به قدرت رسیدن «جرج بوش» در سال۲۰۰۰ نیز تاثیری منفی داشت. در حلقه نومحافظهکاران و واقعبینان قاطعی که در دولت «بوش» حضور داشتند این اعتقاد وجود داشت که ایران در آن زمان بزرگترین تهدید برای منافع امریکا در منطقه است و حتی قبل از حملات قساوتآمیز ۱۱سپتامبر نیز این دیدگاه رایج بود که باید به نحوی با دولت ایران برخورد کرد.
سخنرانی بوش و محور شرارت
بلافاصله بعد از حملات ۱۱سپتامبر، امریکا با موفقیت به رژیم طالبان در افغانستان خاتمه داد و جنبش القاعده را نیز از هم پراکند. در ژانویه۲۰۰۲، رییسجمهور «بوش» در موضعی بود که نخستین سخنرانی رسمی خود در کنگره را برگزار کرد و گزارش کرد که در جواب این حملات غمانگیز واکنشی موفق داشته است. شاید مهمترین جنبه یک سخنرانی بسیار عمومی اعلام آغاز جنگی بسیار گستردهتر علیه ترور بود.
تلاش اوباما برای دوستی با ایران
دوره اوباما: در سال۲۰۰۸، سناتور «باراک اوباما» برای خارج ساختن امریکا از عراق به مبارزه پرداخت که در نهایت در پایان سال۲۰۱۱ به این هدف رسید و همچنین سعی کرد روابطش با ایران را بهبود بخشد. با ظهور گروههای شبهنظامی اسلامگرای سنی افراطی، کشورهای غربی مخالفت خود با «اسد» را کاهش داده و گروه داعش را تهدیدی بزرگتر تلقی کردند.
افزایش خشونت بینفرقهای در عراق
پیچیدگیها: امریکا و متحدانش حال با شرایطی روبهرو هستند که ایران به نیروی خارجی اصلی در جنگ در عراق تبدیل شده و احتمالا همینطور نیز خواهد ماند. عوامل دیگری باعث پیچیدگی بیشتر این شرایط میشوند. ابتدا آنکه در سهسال گذشته شاهد افزایش خشونت بینفرقهیی در عراق بودهایم و هر سال در اثر حملات گروههای شبهنظامی سنی به دولت و جوامع شیعی هزاران کشته برجای مانده است. از سوی دیگر نگاه قبیلهیی و عشیرهیی و همچنین نفوذ افسران ارشد رژیم ساقطشده صدام حسین باعث افزایش مخالفت جوامع سنی با دولت عراق و حمایت بیشتر از داعش شده است. جدای از این، دولتهای غربی درحالحاضر چندان به فکر مخالفت با حکومت «اسد» نیستند، که یعنی حمایت ایران از «اسد» چندان مهم تلقی نمیشود. بهعلاوه، انتخاب «حسن روحانی» بهعنوان رییسجمهور ایران در سال۲۰۱۳ منجر به بهبود قابلتوجهی در روابط امریکا-ایران شد و چشمانداز دستیابی به توافق در مساله دردسرساز هستهیی را بهبود بخشید. هرقدر واشنگتن در انظار عموم در مورد نقش ایران در جنگ داخلی عراق سخن بگوید، ظاهرا در عمل همکاریهای غیررسمی در جریان است.
امید اندک به بهبود روابط ایران-امریکا
مسایل مهمی که در بالا مطرح شد در مقیاس زمانی طولانیتری اهمیت مییابند. «اوباما» توافق با ایران را بهعنوان یکی از دستاوردهای مهم دولتش تلقی میکند و فقط کمی بیش از یکسال برای رسیدن به این توافق زمان دارد. در ایران، دولت «روحانی» قدری بیشتر، یعنی تا اواسط سال۲۰۱۷ فرصت دارد. در طی این دوره امیدهایی برای بهبود پایدار روابط وجود دارد، اما اگر چنین نشود، رویدادهای بعدی تا حد زیادی به دولتهای بعدی -در واشنگتن در سال۲۰۱۶ و در تهران در سال۲۰۱۷- بستگی خواهد داشت. روزنه امیدی وجود دارد که بیش از جنگهای تلخ در عراق و سوریه اهمیت دارد و البته این دو مساله -جنگ و روابط امریکا-ایران- عمیقا در هم تنیده است. دیپلماسی قابلتوجهی، هم در داخل و هم بین این دو کشور مهم در جریان است، اما در شرایط فعلی که منطقه عمیقا با مشکل روبهرو شده، فرصتهای پیشرفت بسیار اندک است.