حال بار دیگر به سوال نخست بحث برمیگردیم، به نظر میرسد با عنایت به سابقه تحریم، تابلو اقتصادی و موقعیت جغرافیای سیاسی، استراتژیک و ژئوپلیتیک ایران، جمعیت قابلتوجه جوان و تحصیلکرده مبتنی بر استانداردهای کشورهای پیشرفته، زیرساختهای گسترده تولید و... ایران پتانسیل بسیاربالایی برای تبدیل به اقتصادی نوظهور، رسیدن به توسعه پایدار و رشدی متوازن و باثبات خواهد داشت لیکن در این میان عدم وجود پیوند و حلقههای مفقوده، زاید، ناکارآمد، دستوپاگیر، متضاد و... مانند محیط کسبوکار، سیستم بروکراتیک، عدم تناسب مالیات با ریسک اقتصادی و... میتواند مانع و یا باعث کند شدن رسیدن به این مهم شود.
نگاهی گذرا به چند نمونه از شاخصهای فضای کسبوکار بیانگر نمایی از راه دشوار جهت رسیدن به اهدافمان است.
فرصت زمانی تبدیل به اشتغال، تولید، رفاه و... خواهد شد که شرایط آن نیز مهیا شود.
درواقع اکنون زمان مصافحه دستهای مرئی و نامرئی (دولت و بخش خصوصی) است. ماههای آتی شروع حرکتی است برای تبدیل فرصتها به اهدافمان تا نسلهای آتی، تاریخ دوران ما را به نیکی یاد کنند.