در دورههای گذشته اتاق بازرگانی، فضای اتاق بیشتر
رییسمحور بوده که این موضوع ناشی از 2 موضوع مهم است. یکی از موضوعات مهم رییس محور بودن اتاق این است که در قوانین مصوب اتاق در شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار، شورای خصوصیسازی و سایر شوراهای دیگر که بخش خصوصی در آن سهمی دارد این رییس اتاق است که فقط میتواند در آن حضور پیدا کند که از دیدگاه من یک نوع معضل به شمار میرود. البته میتوان عنوان کرد که این مشکل قابل حل است. زیرا اگر رییس اتاق فردی باشد که اهل مشورت باشد و اعتقاد راسخی
به خرد جمعی داشته باشد و از پشتیبانی کمیسیونها و صاحبنظران اقتصادی کمک بگیرد میتواند نماینده واقعی اتاق بازرگانی به حساب آید. از دیدگاه من اگر رییس آینده چنین خاصیتی نداشته باشد به نوعی خود محور خواهد بود.
متاسفانه اعضای اتاق ایران در قالب کنفدراسیون عمل میکنند و عمدتا در شهرستانها فعال هستند و ماهی یک بار میتوانند دور هم جمع شوند تا درخصوص موضوعات مهم صحبت کنند که البته در چنین تجمعاتی نیز این رییس اتاق است که متکلم وحده به شمار میآید و عموما سخنرانیها و اعلام مواضع را ایشان به عهده دارد که همین موضوع نیز کمک بیشتری به خودمحور بودن و رییس محور بودن اتاق میکند. اگر چه اعضای هیات نمایندگان اتاق همه در حوزه خود استقلال نظر و رای دارند، اما مراجع تصمیمگیر و 3 قوه مهم کشور بیشتر به خواستههای رییس اتاق توجه میکنند. امیدواریم این سنت همیشگی بشکند و هر فردی که ریاست اتاق را برعهده گرفت در شکستن تابوی انحصار رییس محور بودن پیشتاز باشد و این امکان را به اعضا بدهد که در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها مشارکت داشته باشند. نکته مهم دیگر این است که رییس اتاق باید فعال بخش خصوصی باشد که تجربه فعالیت مستمر در اداره بنگاههای بخش خصوصی را داشته باشد تا معنی ضررو زیان را درک کند و بداند بخش خصوصی با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند. اعتقاد 100 درصدی و التزام عملی به تقویت بخش خصوصی در اقتصاد ملی یکی دیگر از نکات قابل ذکر است. این در حالی است که سهم بخش خصوصی در اقتصاد سهم چندانی نیست و باید به جایگاه اصلی خود برسد چرا که دولت آمادگی همکاری خود را با بخش خصوصی اعلام کرده و میخواهد این جایگاه را ارتقا دهد. اما نکته آخر، تعامل با دولت است و اینکه فردی باشد که مورد پذیرش و احترام دولت و سه قوه به شمار آید و هیچگاه نباید به دنبال منافع فردی خود باشد.