وحید خاتمی
علیاصغر سعیدی، استادیار و مدیر گروه برنامهریزی و رفاه اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در ترجمه اخیر خود کتابی از «ریچارد سوئدبرگ» جامعهشناس سوئدی را به خوانندگان ایرانی ارایه کرده است. کتاب سوئدبرگ که به مسایل بنیادی در جامعهشناسی اقتصادی میپردازد با نام «منفعتطلبی و ساختار اجتماعی» به فارسی برگردانده شده است. سوئدبرگ استاد دپارتمان علوم اجتماعی دانشگاه کورنل، تمرکز اصلی خود را به پرداخت چارچوبی نظری برای مباحث جامعهشناسی اقتصادی قرار داده است. وی که در مکتوبات دیگر خود آرا و نظرات افرادی چون «شومپتر» و «وبر» را بررسی کرده، معتقد است تحقیقات ماکس وبر نشان میدهد پیریزی چارچوبی نظری برای جامعهشناسی اقتصادی تنها با نظر به روابط اجتماعی آنگونه که جامعهشناسان بهدنبال آن هستند، کافی نیست و پرداخت به انگیزهها بهصورتی که اقتصاددانان از آن برداشت میکنند نیز در اینگونه پژوهشها الزامی است. فرآیندی که وبر در کتاب شناخته شده خود «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» سعی در تبیین آن داشته است. «منفعتطلبی و ساختار اجتماعی» کتابی است که نویسنده آن بهدنبال نگاهی انتقادی به زندگی اقتصادی است تا
هم اثرات فرهنگی را بر پدیدههای اقتصادی بسنجد و هم ریشههای اقتصادی نهفته در ساختارهای اجتماعی را مورد کنکاش قرار دهد. وی طیفی وسیع از نهادهای اقتصادی را بررسی میکند و به توضیح روابط اقتصاد با سایر حوزهها چون سیاست، حقوق، فرهنگ و جنسیت میپردازد. سوئدبرگ تاکید دارد که غالب جامعهشناسان در تبیین نقش انگیزههای فردی اشخاص در تصمیمات اقتصادی ناتوان هستند و از سویی اقتصاددانان بهطور مکرر اثر روابط اجتماعی را کمتر از میزان حقیقی آن تخمین میزنند.
نویسنده ماموریت اصلی خود و سایر صاحبنظران در حوزه جامعهشناسی اقتصادی را در تعامل و همسویی این دو نگاه میداند. فصل اول و دوم کتاب «منفعتطلبی و ساختار اجتماعی» به بررسی نظرات دانشمندان کلاسیک و معاصر جامعهشناسی اقتصادی ازجمله وبر، دورکیم، زیمل، توکویل و بوردیو میپردازد. هدف اصلی از این بررسی پررنگ کردن نقش پرداخت به انگیزهها در آثار این دانشمندان است تا هشداری باشد برای جامعهشناسی اقتصادی معاصر که تنها به نقش روابط اجتماعی در تحلیلهای خود اکتفا نکند. در ادامه فصول 3 و 4 کتاب بحث سازمانهای اقتصادی و بنگاهها را پیش میکشد و به ارایه مدلی از اقتصاد بهعنوان مجموعهیی از واحدهای صنعتی جدا و در عین حال در هم تنیده میپردازد. فصول 5 و 6 کتاب به موضوع بازارها باتوجه به رویکردهای جامعهشناسی و اقتصادی و در عین حال تاریخی توجه دارد. تقابل رویکرد اقتصاددانان که علاقهمند به مدلسازی برای پیشبینی قیمتها در بازار هستند با نگاه جامعهشناسان که بازار را براساس مجموعهیی از نهادها و ساختارهای اجتماعی تحلیل میکنند در این بخش بررسی شده است. دو فصل بعدی کتاب به نقش و رابطه علوم سیاسی و حقوق با اقتصاد میپردازد. نویسنده معتقد است بعد سیاسی و حقوقی در پدیدههای اقتصادی لایه جدیدی را به تحلیلهای اقتصادی اضافه میکند. بهزعم وی چنین عواملی تاثیر عمدهیی در توقف، کاهش یا افزایش سرعت رشد اقتصادی دارند. فصول 9 و 10 بحث فرهنگ و رابطه آن با مقوله اقتصاد را بررسی کرده و دو مولفه اعتماد و مصرف را نیز بهعنوان مباحثی متعلق به فرهنگ وارد تحلیلهای اقتصادی میکند. بحث جنسیت و اقتصاد از دیگر مقولههای موردنظر نویسنده در کتاب است که توجه به سه رویکرد اقتصاد خانواده، زنان در بازار کار و نقش عواطف در تحلیلهای اقتصادی را برای پرداخت بهتر به این موضوع پیشنهاد میدهد.