تحریمهای ایران در جریان پرونده هستهیی در چهار نوع صادر شده است؛ بخشی از آن تحریمهایی است که توسط قطعنامه شورای امنیت صادر شده است (5قطعنامه که 4فقره آن مباحث مشخص درباره تحریم ایران و یک قطعنامه تاکید بر تحریمهاست) دومین نوع تحریمها، تحریمهای متحدین اروپایی است با محوریت اتحادیه اروپا که منشأ آن شورای اتحادیه اروپاست. تحریمهای سوم، محدودیتهایی است که دولت امریکا وضع کرده و چهارمین نوع تحریمها هم تحریمهای کنگره است که مجموعه آنها زنجیره تحریمهای غرب علیه کشورمان را شکل میدهد. مذاکراتی که بعد از تشکیل دولت یازدهم با کشورهای 1+5 انجام میشود بهدنبال آن است که بخش اصلی این دیواره تحریمی را از کار بیندازد. از نقطهنظر تحلیلی و کارشناسی هم اکثر کارشناسان روی این نکته تاکید دارند که پس از توافق جامع هستهیی سه بخش اصلی تحریمها (تحریمهای شورای امنیت، دولت امریکا و اتحادیه اروپا) مدیریت و تنها تحریمهای کنگره باقی میماند که پس از توافق چندان اثربخش نیست. درواقع با تحرکات اخیر شورای امنیت سازمان ملل براساس بار حقوقی و ضمانتهایی که شکل میگیرد، عملا تحریمهای همهجانبه علیه ایران مدیریت میشود. تنها
معادله باقیمانده در مساله تحریمها، موضوع کنگره امریکاست که به نظر میرسد باتوجه به این موضوع که دولت امریکا علیالقاعده طرف اصلی ماجراست و این تحریمها هرساله باید به تایید رییسجمهور امریکا برسد به نظر میرسد که این مساله هم پس از توافق حل شود. من فکر میکنم نامه 47نماینده جمهوریخواه کنگره به مقامات کشور، اگرچه تبعات سیاسی دارد، اما دارای ابعاد حقوقی برجستهیی نیست و بیشتر از آنکه مشکلی برای ایران تلقی شود به کاراکتر سیاسی ایالات متحده آسیب وارد کرده است.