چندی است نوسانات قیمت در بازار سنگآهن التهاب ایجاد کرده که بررسی و تحلیل آن برای جامعه سنگآهن بسیار ضروری است. در این رابطه عواملی همچون کاهش قیمت جهانی سنگآهن، نوسانات نرخ ارز، برند نبودن سنگآهن ایران، تحریمها و مسایل سیاسی، عدم آشنایی برخی معدنکاران با علوم معدنی و تصمیمگیریهای عجولانه و غیرکارشناسی. همه این عوامل دست به دست هم داده و شرایط بحرانی را برای چرخه سنگآهن در کشور ایجاد کرده است. بهطور کلی عوامل زیر در اوضاع بحرانی سنگآهن اثرات بسیاری را دارد:
1- بالابودن قیمت تمامشده ماده معدنی در کشور:بالابودن قیمت ماده معدنی در کشور را میتوان ناشی از بالا بودن هزینههای حملونقل و عدم راندمان در تولید ماده معدنی دانست. باتوجه به صادرات بالای 20میلیون تن سنگآهن در سال و درنظر گرفتن 10میلیون تن صادرات سنگآهن در 6ماهه نخست سال میتوان گفت 25درصد صادرات وزنی کشور اختصاص به سنگآهن دارد که با این وجود هنوز زیرساختهای لازم برای حملونقل این محصول بهوجود نیامده و معادن سنگآهن هزینه گزافی بابت حمل محصولات خود تا بنادر صادراتی کشور میپردازند و به علت آنکه این محصول با قیمت جهانی صادر میشود، حاشیه سود بسیار ناچیزی را برای تولیدکنندگان سنگآهن در بر دارد. برای ایجاد بستر مناسب حملونقل در کشور راهکارهایی ازجمله ایجاد تشکلی مختص حملونقل زمینی سنگآهن در ایران، ایجاد مرکزی برای سرویسدهی حملونقل به خریداران سنگآهن، گسترش حملونقل ریلی مناسب مختص سنگآهن در کشور و توسعه بندرگاههای کشور مانند بندر چابهار برای رونق حمل دریایی پیشنهاد میشود.
2- نوسانات نرخ ارز: در سالهای گذشته افزایش نرخ تورم بسیار بیشتر از نرخ ارز بوده و این موضوع مانع برنامهریزی بلندمدت برای پروژهها شده است. دولت بهعنوان کنترلکننده این بحث نقش بسیار موثری در شناورسازی نرخ ارز داشته و با برنامهیی مدون میتواند منافع صادرکنندگان و واردکنندگان را با هم ببیند.
3- برند نبودن سنگآهن ایران: بهدلیل عدم معرفی مناسب سنگآهن ایران به جامعه جهانی، امروزه قیمت سنگآهن ایران از کشورهای همجوار مانند هند حداقل 10دلار پایینتر در بازار جهانی معامله میشود بسیاری از دلالان، سنگآهن ایران را خریداری کرده و بهنام بار سنگآهن هند در کشور چین با چندین دلار بالاتر عرضه میکنند عدم انسجام کافی در بین معدنکاران سنگآهن کشور و عدم حمایت از انجمن سنگآهن ایران بهعنوان معرفیکننده سنگآهن ایران در جهان خود باعث شده تا نتوان سنگآهن ایران را در بازار جهانی بهعنوان محصول منحصربه فرد عرضه کرد.
4- تحریمها و مسایل سیاسی: فقدان اعتماد جامعه جهانی به ایران و عدم ارایه گشایشهای اعتباری ازجمله LC و مشکلات معدنداران نسبت به پذیرش آن و عدم رعایت قول و قرارها توسط دلالان چینی در قراردادهای سنگآهن ایران، عدم آشنایی جامعه جهانی نسبت به ایران بهعنوان یک کشور تاثیرگذار منطقه، عدم زیرساختهای سیاسی مناسب در روابط بینالمللی ایرانیان با کشورهای دیگر، عدم مناسب دسترسی به ماشینآلات و تکنولوژی روز دنیا و پرداخت هزینههای گزاف جهت تهیه ماشینآلات دسته دوم از واسطههای خارجی و... باعث شده تا شرایط تولیدکنندگان ماده معدنی در کشور زیاد مناسب نباشد.
5- عدم آشنایی برخی معدنکاران با علوم معدنی: درکشورهای پیشرفته دنیا دانش فنی و نیروهای متخصص بهعنوان سرمایههای واحدهای تولیدی درنظر گرفته میشوند و حقوق و مزایای آنها در هزینههای سرمایهگذاری ثابت طرحها درنظر گرفته میشود، عدم رغبت جامعه معدنکاری سنتی برای به خدمت گرفتن نیروهای متخصص، عدم صرف هزینه جهت اکتشاف بهتر ماده معدنی و شناسایی هرچه بهتر ذخایر معدنی، عدم طرح مناسب فنی جهت استخراج معدن و جلوگیری از هدررفت سرمایه ملی، عدم راندمان مناسب در بهکارگیری ماشینآلات و نحوه سیستمهای توزیع ماشین آلاتو عدم تناسب در میزان تولید و نحوه استفاده از نوع و تعداد ماشینآلات و... باعث شده تا علاوه بر کاهش بهرهوری، قیمت تمامشده محصول معدنی در کشور بالاتر از نرم استاندارد باشد.
6- تصمیمگیریهای عجولانه و غیرکارشناسی: عدم ارایه نقشه راه و عدم برنامهریزی بلندمدت جهت تحمیل هزینههای اضافی به معادن، عدم ثبات در تصمیمگیریهای دولتمردان و منتشرکردن صحبتهای غیرکارشناسی و ایجاد التهابات کاذب در بازار اقتصادی، عدم مدیریت صحیح در سیستم یکپارچه معدنی در کشور، عدم مشخص شدن نیازهای واحدهای صنعتی کشور به مواد معدنی جهت ایجاد برنامهریزی تولید بخش معدنی، وضع قوانین آنی بدون درنظر گرفتن عواقب ناشی از آن به بدنه اقتصاد پایه کشور، جلوگیری از صادرات مواد معدنی، ایجاد عدم حضور بین کشورهای معدنی جهان در تجارت جهانی که خود باعث جلوگیری از برند شدن در بازار شده است و... باعث ایجاد تنش و ورود التهابات اضافی به چرخه تولید سنگآهن در کشور شده است.
در این شرایط دو راهکار اساسی «افزایش تناژ تولید» و«معرفی سنگآهن ایران به جهان» برای خروج از وضعیت پیش آمده پیشنهاد میشود.
این دو فاکتور در کنار افزایش بهرهوری در تولید میتواند نقش ایران را در بین کشورهای تولیدکننده سنگآهن در جهان پررنگتر کند و قیمت سنگآهن ایران را که درحال حاضر حدود 10 تا 20دلار پایینتر از کشورهای صاحب برند است، به قیمت واقعی خود نزدیک کند. در شرایط فعلی به هیچ عنوان دولت نباید از صادرات سنگآهن جلوگیری کند چون صنایع داخل برای پذیرش سنگآهن ظرفیت محدود دارند، اما معدنداران برای جبران خسارت از رکود قیمت حتما باید با افزایش تولید و صادرات این رکود را جبران کنند.
معدنداران ایران با استفاده از دانش مهندسی معدن میتوانند با این رکود مبارزه کنند بهکارگیری نیروهای متخصص و کارآمد، بهینهسازی در زمان و بهینهسازی در تولید میتواند علاوه بر استانداردسازی و افزایش بهرهوری، شرایط رکود را تا حدی قابل تحمل کند.