اقتصاد ایران در شرایطی قرار دارد که تامین سرمایه از محلی جز بانکها، برایش یک ضرورت اجتنابناپذیر شده است. بانکهای ایرانی جدای از اینکه کارآمد یا ناکارآمدند در وضعی قرار دارند که توانایی آنها برای تامین سرمایه مورد نیاز بخشهای تولید و خدمات فرسایش یافته است. مطالبات معوقه بانکها به مرز 100هزارمیلیارد تومان رسیده است و دولت نیز بدهی بزرگی به بانکها وارد و همین دو شاخص برای ارزیابی توانایی ناکافی بانکها کافی است.
از سوی دیگر اقتصاد ایران برای عبور از تله رکود امروز و چالش بزرگ بیکاری سالهای آتی باید سرمایه تامین کند.
به همین دلایل است که باور دارم اقتصاد ایران چارهیی جز اینکه «سرمایهمحور» شود را پیش روی خود نمیبیند و باید فضای فعالیتهای بنگاههایی که در بازار سرمایه فعالیت دارند هموارتر شود. دقت در رفتار و گفتار دولت و حتی مجلس در هفتهها و ماههای اخیر نشان میدهد که این موضوع برای آنها آشکار شده است.
فعالان بازار سرمایه با اینکه انبوهی از تواناییهای مالی، اقتصادی و کارشناسی دارند و میتوانند در طرح و بحث مسایل و باز کردن گرههای اقتصاد ایران مفید باشند اما هنوز قدرت کافی برای ابراز وجود ندارند. دیدگاه اکثریت کسانی که با بنگاههای فعال بازار سرمایه آشنایی دارند و همچنین اقتصاد ایران و تحولات آتی آن مبتنی بر خصوصی شدن بیشتر را میشناسند معتقدند داشتن صدایی بلند در جایی مثل اتاق بازرگانی یک ضرورت اجتنابناپذیر است.
حضور چهرههای موثر بازار سرمایه در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری دولتی و حتی مجلس و سایر نهادها از مسیر اتاق بازرگانی ممکن است و به همین دلیل است که شماری از فعالان بازار سرمایه در انتخابات حاضر شدهاند تا صدای سرمایه را به گوش مسوولان برسانند و یادآور شوند که راه نجات اقتصاد ایران از رکود و بیکاری فعال و نیرومندشدن بازار سرمایه است.
حضور بدون غربالگری مدیران توانمند بنگاههای بازار سرمایه در یک ائتلاف نشان میدهد که قصد این ائتلاف فقط و فقط افزایش سهم و قدرت بازار سرمایه در اقتصاد ایران است.