نیاز غرب به روسیه برای مقابله با ابرقدرت چین

۱۳۹۳/۱۲/۱۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۹۷۶

از نظر واشنگتن، منازعه میان غرب و روسیه چیزی فراتر از درگیری بر سر تمامیت ارضی اوکراین است. این منازعه اکنون تبدیل به حمله به نظم جهانی لیبرال غربی شده است؛ نظمی که امریکا در پایان جنگ سرد به سختی برای ایجاد آن براساس دموکراسی خود، حاکمیت قانون و بازارهای آزاد تلاش کرد. اگرچه روسیه قدم به این راه نگذاشته و غرب را به چالش کشیده، اما این چین است که برنده اصلی بحران میان غرب و روسیه خواهد بود. مجله بیزنس اینسایدر تحلیلی جدید درباره تاثیرات ژئوپلیتیکی جنگ میان امریکا و روسیه بر منافع چین چاپ کرده است که در زیر می‌خوانید:

روسیه قدم به راه نظم جهانی غربی نگذاشت و به جای آن اکنون نظم امنیتی اروپا به‌ویژه کشورهای اروپای شرقی را به چالش می‌کشد. صحبت از یک جنگ سرد جدید در محافل سیاسی واشنگتن آغاز شده است. دیدگاه‌های مشابهی نیز در مسکو مطرح شده‌اند. کنستانتین سونین، استاد دانشکده عالی اقتصاد در مسکو درباره تفکر کرملین می‌گوید: روسیه اکنون درحال انجام یک ماموریت مقدس، یعنی جنگ با امریکاست.

سیاست‌گذاران امریکایی ظاهرا در تلاش برای اعمال تحریم علیه مسکو و احتمالا تسلیح اوکراین، چندان به تاثیر ژئوپلیتیکی بلندمدت این مناقشه بر روابط با چین توجه نکرده‌اند. درصورتی که راه‌حل مشخصی برای جنگ اوکراین وجود نداشته باشد، برنده این بحران کشور چین خواهد بود. آنگونه که صندوق بین‌المللی پول اعلام کرده، اکنون چین باتوجه به برابری قدرت خرید، از امریکا در مقام اقتصاد شماره یک جهان فراتر رفته است.

ازسوی دیگر پکن دست به یک طرح بزرگ تقویت قوای نظامی خود زده است. چین همچون دیگر ابرقدرت‌های تاریخ به‌ویژه امریکا در اواخر قرن نوزدهم، به‌دنبال ظهور به‌عنوان قدرت مسلط بر منطقه خود است و اختلاف امریکا با روسیه به ظهور چین کمک می‌کند که از هم‌اکنون در پی گسترش مرزهای خود است.

اگر امریکا و اروپا روابط خصمانه خود با روسیه را بهبود نبخشند، ممکن است چین حتی زودتر از انتظار به جایگاه مقابله با امریکا برسد. اقتصاد روسیه به سبب کاهش قیمت نفت و تحریم‌های غرب ضربه دیده است. بانک جهانی اکنون پیش‌بینی می‌کند در سال2015 تولید ناخالص داخلی روسیه به میزان 2.9درصد کاهش خواهد یافت. همچنین بانک توسعه و بازسازی اروپا نیز برآورد کرده اقتصاد روسیه در سال‌جاری میلادی تا حدود 5درصد کوچک‌تر خواهد شد. روسیه هم بیکار ننشسته است و برای مقابله با بحران اقتصادی، رو به آسیا آورده تا برای منابع طبیعی خود، بازاری جدید پیدا کرده، وام‌هایی را به دست آورده و توافقات نظامی جدید منعقد کند.

مسکو و پکن در ماه مه 2014 یک قرارداد گازی 400میلیارد دلاری امضا کردند. همچنین در نوامبر 2014 قرارداد چارچوبی برای ارسال گاز به چین نیز امضا شد. در سپتامبر2014 چاک هاگل، وزیر دفاع سابق امریکا عنوان کرد که روسیه و چین مشترکا در حال توسعه سیستم‌های تسلیحاتی جدید هستند.

انتظار می‌رود در سال‌جاری میلادی تجارت روسیه با چین به 100میلیارد دلار افزایش یابد درحالی که در سال2014، این میزان 90میلیارد دلار بود. منطق نزدیک شدن روسیه به چین ساده است: چین نیازمند منابع است و روسیه آنها را دراختیار دارد. روسیه نیز نیازمند بازارها، سرمایه‌گذاری خارجی و پول است و چین آنها را دراختیار دارد.

همچنین دو کشور منافع ژئوپلیتیک مشترکی دارند. چین نمی‌خواهد امریکایی‌ها بر دریای چین جنوبی مسلط شوند. روسیه نیز نمی‌خواهد غرب یعنی امریکا و اروپا به آنچه که از نظر مسکو حوزه نفوذ روسیه محسوب می‌شود، وارد شوند. به‌طور خلاصه روسیه و چین خواهان جهانی نیستند که زیر سلطه امریکا باشد، هرچند چین و روسیه به نوعی رقبای ژئوپلdتیکی یکدیگر هستند اما مسکو با توسعه همکاری‌های اقتصادی با چین و نیز فروش انرژی به این کشور، به چین کمک می‌کند تا از نظر اقتصادی هرچه بیشتر رشد کند و قدرتمندتر شود.

رهبران اروپا به درستی از بابت وضعیت اوکراین نگران هستند. تلفات در این کشور روبه افزایش بوده و اقتصاد اوکراین در معرض سقوط است. باید راه‌حلی برای بحران اوکراین پیدا شود. درحال حاضر صحبت‌های زیادی به‌ویژه در واشنگتن درباره فضای پس از شوروی یعنی جمهوری‌های متعلق به شوروی سابق که پس از سقوط شوروی مستقل شدند، وجود دارد.

اما سیاست‌گذاران امریکا و اروپا باید به یاد داشته باشند که فضای پس از شوروی همان فضای پیش از شوروی یعنی امپراتوری تزاری روسیه است. روسیه همچنان خود را قدرت مسلط منطقه‌یی می‌داند که فرهنگ و تاریخ آن به روسیه منافعی ویژه بخشیدند.

همان‌گونه که به گفته جو بایدن، معاون رییس‌جمهوری امریکا ترسیم مجدد نقشه اروپا غیرقابل پذیرش است، اما این حقیقت نیز وجود دارد که اگر نقشه اروپا مجددا ترسیم شود، بازگرداندن این وضعیت به وضعیت قبلی دشوار خواهد بود. بنابراین محکوم کردن روسیه نتیجه‌یی ندارد و مذاکرات غرب با مسکو باید ادامه یابد. امریکا نیز باید بررسی کند که چگونه در بلندمدت یک ابرقدرت مثلثی باشد. اکثر متفکران راهبردی امریکا با این مساله که چین بزرگ‌ترین چالش ژئوپلیتیکی علیه امریکا در قرن21 است، موافق هستند. اما غرب باید بداند که روسیه باید وزنه متقابلی علیه قدرت نوظهور چین باشد. اما درحال حاضر سیاست امریکا و اروپا درحال هل دادن روسیه به آغوش چین است. چنین چیزی یک اشتباه ژئوپلیتیک است. اگر مناقشه‌ روسیه و امریکا بهبود نیابد، این چین است که برنده این مناقشه خواهد بود.

منبع: ایسنا

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر