غلامرضا شفیعی بنیانگذار کشت و صنعت چوپان*
بخش کشاورزی از اهمیت ویژهیی در ساختار اقتصادی کشور برخوردار است بهطوری که این بخش با تمرکز بیش از 20درصد جمعیت فعال کشور نزدیک به 14درصد تولید ناخالص داخلی را تولید میکند. از سوی دیگر وجود امکانات بالقوه خدادادی در کشور ازجمله زمینهای قابل استفاده و منابع آب غنی، نیروی کار فراوان و... نهایتا وجود طیف گستره آب و هوایی، شرایط مساعدی را برای توسعه بخش کشاورزی فراهم کرده است.
ارزش تجارت محصولات غذایی و کشاورزی ایران در سال 1392-1391 بالغبر 18میلیارد و 412میلیون دلار بوده و از این مقدار 2/5میلیارد دلار مربوط به صادرات غذایی و کشاورزی و 13میلیارد و 214میلیون دلار نیز مربوط به واردات محصولات غذایی و کشاورزی کشور بوده است که با استفاده از کشاورزی ارگانیک (استفاده از شرایط بومی) و عملکرد اکولوژیکی طبیعی میتوان تولید را افزایش داد و در برابر آفات و بیماریها مقاوم کرد. بدیهی است که این بخش جهت بهکارگیری مطلوب از امکانات و مزیتهای فوق و جلوگیری از اتلاف منابع نیاز به اصلاح ساختار کشاورزی در راستای توسعه کشاورزی، بالا بردن سطح مدیریت و ارتقای سطح تکنولوژی و آموزش نیروی انسانی دارد و این امر هم صرفا از طریق سرمایهگذاری دولتی امکانپذیر است. زیرا که سرمایهگذاری دولتی به لحاظ نظری اگر در زمینه فعالیتهای تولیدی باشد به عنوان جایگزین قدرتمند برای بخش خصوصی عمل میکند و مانع رشد بخش خصوصی است ولی اگر در حیطه کالاهای عمومی باشد به عنوان مکمل برای سرمایهگذاری خصوصی بوده و این امر یک ضرورت در جهت توسعه فعالیت کشاورزی و حفظ اشتغال در بخش کشاورزی را درپی خواهد داشت. یکی از مهمترین مسایل
اقتصاد ایران وجود شبکههای توزیع ناکارآمد است. شبکهیی که همواره از وجود واسطههای زائد، زیاد بودن فاصله میان تولیدکننده و مصرفکننده و سنتی بودن و عدم بهرهگیری از مبانی علمی و فنی تولید و توزیع رنج برده است.
شبکه توزیع در ایران به لحاظ ساختاری، مدیریتی و ارتباطات، ضعیف عمل کرده است و متاسفانه نتوانسته جایگاه ویژه و کارآمدی را در جنبههای مختلف اقتصادی ازجمله در سیستم توزیع محصولات کشاورزی ایفا کند. همچنین بخش کشاورزی به عنوان اصلیترین محرکه اقتصاد کشور بیش از 92درصد آب کشور را مصرف میکند و باید راهکارهایی برای مقابله با بحران کمآبی با توجه به اقلیم خشک ایران برای این امر در نظر گرفت که میتوان گفت تجدید نظر در الگوی کشت یکی از راههای موثر در مقابله با بحران کمآبی است. مساله دیگر این است که کشاورزی کشور بیشتر سنتی است و کمتر به مکانیزاسیون یا همان استفاده از انواع ماشینآلات کشاورزی روی آورده است که دلیل نخست آن خرد بودن اراضی است که توجیه اقتصادی ندارد و کشاورز خردهپا قادر به خریدن آن نیست و اراضی قابل کشت در سطح کلان نیز به جای بخش خصوصی عملا به شبه بخش خصوصی واگذار شده که کمتر در حوزه کشاورزی بهرهبرداری شده است. به همین دلایل طی سالهای گذشته کشاورزی کشور متمرکز به سمت مکانیزاسیون رفته است. در صورتی که دولت در ادامه یکپارچهسازی اراضی مکانیزاسیون کشاورزی را نیز توسعه دهد؛ تحولی بزرگ در بخش کشاورزی
ایجاد خواهد کرد.
* نامزد کانون کارآفرینان توسعهگرا
در انتخابات اتاق