سیاستهای بریتانیا؛ شکاف بزرگ
در کنار شرلوک هولمز و قوانین فوتبال، یکی از بزرگترین میراثهای بریتانیای دوران ویکتوریایی، سیستم پارلمان وستمینیستری بود؛ اگر رایدهندگان میخواستند صدایشان شنیده شود، باید بین دو حزب بزرگ و ملالتآور انتخاب میکردند و گروههای جانبی جالبتر و یک حزب سوم کوچکتر هم که در سراسر کشور پخش بودند، باید تلاش میکردند تا تاثیر خود را بگذارند. در ازای این نابرابری مقامی، مسوولان بریتانیا قول دولتهایی باثبات را به مردم میدادند که میتوانستند کاری که میخواهند را انجام دهند. بسیاری از کشورهای دیگر هم تابهحال باور داشتند که این معاملهیی است که ارزش کپیبرداری را دارد. اما حالا و درحالیکه تنها سهماه تا انتخابات عمومی باقی مانده، این مکانیسم خراب شده است. تاثیر حزبهای اصلی نسبت به سالهای گذشته بسیار کمتر شده است و درحالحاضر سه حزب خود را بیشتر از همه نشان میدهند: حزب ملی اسکاتلند (اسانپی) که میخواهد اسکاتلند از بریتانیا جدا شود، حزب استقلال بریتانیا (یوکیآیپی) که میخواهد بریتانیا از اروپا جدا شود و حزب سبز که خواستار جدا شدن هایپرکاپیتالیسم از هم بریتانیا و هم اروپاست. این بزرگترین زلزله سیاسی
از اوایل قرن بیستم و زمانی که حزب کار، لیبرالها را کنار زد تابهحال است.
اقتصاد هند؛ شانسی برای پرواز
بازارهای در حال رشد، قبلا بارقههای امید اقتصاد جهان بودند، اما حالا اغلب منبع غم و اندوه هستند. اقتصاد چین کند شده است. برزیل گرفتار رکود تورمی است. روسیه با ضرباتی که از تحریمهای غرب و سقوط قیمت نفت خورد در بحران اقتصادی بهسر میبرد. آفریقای جنوبی بهدلیل عدم صلاحیت و فساد تحت تاثیر قرار گرفته است. اما در میان تمام این ناامیدیها تنها یک بازار بزرگ روبهرشد سر بالا کرده است: هندوستان. اگر هندوستان بتواند بالوپر بگیرد، میتواند تبدیل به یکی از بلندپروازترین کشورهای اقتصاد جهان تبدیل شود، اما برای انجام این کار باید اول میراث سیاستهای ضدتولیدی را از بین ببرد. این کار هم وظیفه آرون جیتلی، وزیر اقتصاد کشور است که روز 28ماه فوریه نخستین بودجه کامل دولت انتخابی را ارایه خواهد کرد. در سال1991، بودجه معروف کشور هندوستان، اقتصاد این کشور را نسبت به دادوستد، سرمایه خارجی و رقابت باز کرد. هندوستان امروز هم چیزی به همان اندازه مهم و به یادماندنی نیاز دارد.
گسترش داعش؛ زجر جدید لیبی
آشوب تروریسم جهادی داعش دارد بیشتر و بیشتر پخش میشود و این مساله باعث شده تا کشورهای همسایه نیز مجبور به ورود به این عرصه شوند و در عینحال به کشور لیبی آسیب بیشتری برسانند. بهطور مثال، عمل انتقامجویانه کشور مصر سریع و بیرحمانه بود؛ درست یک روز بعد از اینکه داعش 21نفر از شهروندان مصری را سر برید، هواپیماهای نیروی هوایی ارتش این کشور، شهر درنا، که یکی از سرچشمههای نیروهای داعش در شرق لیبی است را بمباران کردند.
جنگ اوکراین؛ آتشی که بس نشد
جدیدترین نقشه صلح غرب از همان ابتدا هم شانس خیلی زیادی نداشت. با فاصله کمی بعد از امضاشدن آن در شهر مینسک، رهبران نیروهای شورشی تحت حمایت روسیه اعلام کردند که شهر دبالستو، جایی که چندین هزار نیروی اوکراینی مستقر بودند، خارج از مرزهای قرارداد است و به آن حمله کردند. سقوط این شهر بدبینیهای موجود نسبت به آتشبس مینسک را تقویت کرد.