همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها

۱۳۹۳/۰۶/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۴۵


مهرنوش سلوکی

این‌طور بارم آورده بودند که بترسم؛ از همه‌چیز. از بزرگ‌تر مبادا بهش بربخورد، از کوچک‌تر مبادا دلش بشکند، از دوست مبادا برنجد و تنهایم بگذارد، از دشمن که مبادا برآشوبد و سراغم بیاید.

همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها رمانی از رضا قاسمی است. این رمان نخستین‌بار توسط نشر کتاب در سال ۱۹۹۶ در امریکا منتشر شد و بعدها در ایران اجازه انتشار یافت و برنده بهترین رمان اول سال ۱۳۸۰ جایزه هوشنگ گلشیری و بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدین مطبوعات شد.

راوی، فردی است در تبعید که در اتاقی در طبقه ششم پانسیونی اجاره‌یی زندگی می‌کند. با برخوردهایی که میان شخصیت‌های این داستان، ایجاد می‌شود، شناخت راوی و جهان اطراف او برای مخاطب ممکن می‌شود. ساختار رمان، دالان‌هایی تودرتو است، به‌گونه‌یی که راوی در دو زمان روایت می‌کند. حوادث اصلی داستان در بالاترین طبقه یک ساختمان قدیمی در مرکز شهر پاریس می‌گذرد. در دوازده اتاق زیر شیروانی طبقه ششم عده‌یی ایرانی و فرانسوی زندگی می‌کنند.

از ایرانی‌ها چهار نفر نقش برجسته‌تری دارند؛ راوی داستان، پیش از این با نویسندگی و موسیقی سروکار داشته، اما به‌دلیل ناکامی در این هنرها، حالا به کار نقاشی ساختمان روی آورده. او روزها خواب است و شب‌ها را بیشتر به کشیدن پرتره سپری می‌کند. او ابتدا با همسرش در اینجا زندگی می‌کرده، اما پس از فوت زن اینک تنهاست. رعنا زن جوانی است که از چند هفته پیش به او پناه آورده است. در آغاز داستان نزد راوی زندگی می‌کند، اما سپس به سید می‌پیوندد. مساله انسان‌ها در همنوایی بیشتر چگونگی ارتباط و روابط انسانی در جامعه‌یی از هم متلاشی شده است. انسان‌هایی که برای زندگی کردن به اجتماعی نیاز دارند، اما قادر به انتخاب کردن اجتماع خود نیستند. این اجتماع اجباری باعث مرگ آنان می‌شود. درواقع، چیزی که به گمان شخصیت‌های داستان موجب تداوم زندگی است، موجب انقطاع از زندگی می‌شود و انسان‌هایی که دچار روزمرگی و از خودباختگی و بیماری‌های اجتماعی شده‌اند، در مرگ خود نیز می‌میرند. درواقع، پیش از آنکه بمیرند، می‌میرند. رضا قاسمی، داستان‌نویس، شاعر، موسیقی‌‌دان، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر در سال ۱۳۲۸ در شهر اصفهان به‌‌دنیا می‌آید. نوشتن را برای نخستین‌بار در ۱۷سالگی با نمایشنامه «کسوف» و کارگردانی را، با روی صحنه بردن این نمایشنامه و نمایشنامه «آمد و رفت» از بکت آغاز می‌کند. روان‌نویسی قاسمی، خواننده را لابه‌لای فضاهای رمان می‌سراند، او‌ گاه آنچنان با زمان و فضا بازی می‌کند و خواننده را میان دو جهان واقعی و فانتزی می‌برد و می‌آورد که گویی ترتیب افقی حوادث از بین می‌رود و به موازات آن جهان دیگر گشوده می‌شود، جهانی پر از تصاویر. او همچنین تبحر خاصی در فصل‌بندی رمان و سپس به‌هم ریختن آن و رفتن تا مرزهای بی‌‌‌‌نهایت دارد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر