برنامه توسعه، برنامه میانمدت 5 سالهیی است که توسط دولت وقت تهیه و تنظیم و سپس برای اجرا به تصویب مجلس میرسد. بنابراین به طور حتم امکان تحقق تمام اهداف برنامهها در طول دوران استقرار یک دولت به مدت 4 سال وجود ندارد. هر چند در خلال هشت سال جنگ ایران و عراق، امکان اجرای برنامههای توسعه وجود نداشت اما عدم تحقق کامل برنامههای توسعه در شرایط کنونی رنگ و بوی دیگری گرفته است. به عنوان مثال قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، در ۱۱ مهر ۱۳۸۳ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید اما با آغاز دولت نهم، احمدینژاد به صراحت اعلام کرد که برنامه چهارم توسعه را قبول ندارد. نتیجه چنین اظهارنظری، آن هم از جانب رییس قوهمجریه، درصد تحقق بسیار پایین برنامه چهارم با وجود دستیابی به 700 میلیارد دلار درآمد نفتی بود. بنابراین میتوان گفت در میان دولتمردان هنوز دیدگاه مشترکی در مورد توسعه و برنامهریزی توسعه وجود ندارد.
با چنین تفاسیری در حال حاضر، اعتقاد برخی از کارشناسان اقتصادی این است که برنامه توسعه به مدت 4 سال طول عمر هر دولت تهیه و تنظیم شود تا دولتها درصدد تحقق آن باشند. از سوی دیگر برنامههای توسعه بر اساس واقعیتهای اقتصادی تنظیم شود و از خیالپردازی و نگاه خوشبینانه دور باشد. به عنوان مثال، یکی از مفروضات برنامه پنجم توسعه نرخ رشد اقتصادی 8 درصدی و نرخ بیکاری هفت درصد بود که تحقق چنین هدفی با توجه به واقعیتهای اقتصاد، در همان زمان تدوین برنامه نیز دور از انتظار بود زیرا بر اساس میزان سرمایهگذاری مورد نیاز برای تحقق یک درصد نرخ رشد اقتصادی، رسیدن به نرخ رشد 8 درصدی، بیش از 600 هزار میلیارد تومان اعتبار برای سرمایهگذاری داخلی و خارجی در اقتصاد مورد نیاز است.
به این ترتیب پرسش این است که آیا فاجعهآمیز بودن عملکرد دولت نهم و دهم موجب شده است میزان تحقق مفروضات برنامه پنجم به صورتی غیرواقعی و خیالی جلوه داده شود یا به طور کلی برنامههای توسعه به صورت خوشبینانه و غیرواقعی تهیه و تنظیم میشود. البته موضوع دیگری که به عدم تحقق برنامههای توسعه دامن زده است مدت 5 ساله آن و بیتوجهی دولت بعدی، به اهداف برزمین مانده برنامه توسعهیی است که از دولت قبل به ارث رسیده است. البته ناگفته نماند با توجه به صحبتهای نوبخت، رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی، مبنیبر اینکه 700 میلیارد دلار درآمد نفتی در هشت سال دولت قبلی قورت داده شده است، میتوان متوجه شد که علت اصلی عدم تحقق برنامه پنجم توسعه چه بوده است.
به طور کلی با نگاه اجمالی به 5 برنامه توسعه میتوان متوجه شد که درصد قابل توجهی از برنامههای توسعه بر زمین مانده است و تنها برنامهیی که بیش از 85درصد تحقق پیدا کرده، برنامه سوم است. برنامهیی که از سوی دولت اجرا شد به هیچوجه ادعا و شعار اقتصادی را در دستورکار خود نداشت.
برنامه توسعه 4ساله شود
اندیشه برنامهریزی توسعه در ایران پس از جنگ جهانی دوم و از سال 1325 شروع شد. در آن سال دولت هیاتی را به نام «کمیته برنامه» مامور کرد که با همکاری وزارتخانهها به تهیه و تنظیم طرحهای عمرانی بپردازد. از آن تاریخ تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، 5 برنامه را اجرا کرد که دو برنامه نخست 7 ساله و 3 برنامه بعدی 5 ساله بودند. سنت برنامهریزی 5 ساله پس از انقلاب به دوران پس از جنگ بازمیگردد و به جز سالهایی که به عنوان متمم برنامه در نظر گرفته شد، تاکنون این سنت تغییری نکرده است. یکی از کارشناسان مدیریت و برنامهریزی در این زمینه در گفتوگو با «تعادل» با تاکید بر اینکه برنامه توسعه باید 4 ساله شود، گفت: برنامه 5 ساله توسعه همچون آیه قرآن نیست که نتوان در مورد امکان تغییر آن سخن گفت بلکه باید با آسیبشناسی برنامههای توسعهیی که اجرا شده است، در مورد تغییر برنامهها بر حسب نیازهای جامعه اقدام کرد. به طوری که هر دولتی بتواند به دنبال اجرا کردن برنامه توسعهیی باشد که در دوره خودش تهیه و تنظیم شده است اما در حال حاضر شاهد این هستیم که دولت روحانی درصدد تحقق اهداف برنامه پنجم توسعه است؛ برنامهیی که بر اساس تفکرات و
دیدگاههای دولت دهم تهیه شده است.
بیژن رحیمیدانش انتقاد کرد: هر دولتی برای 4 سال انتخاب میشود چرا برنامه توسعه برای 5 سال تهیه و تنظیم میشود؟ این امر سبب تداخل برنامههای توسعه در دولتهای مختلف شده است؛ به عنوان مثال احمدینژاد گفت بنده برنامه چهارم توسعه را به طور کامل قبول ندارم. به همین دلیل برنامه چهارم توسعه کمترین درصد تحقق را در میان برنامههای بعد از انقلاب دارد.
وی افزود: البته دولت روحانی به موضوع برنامهریزی بر اساس دوره 4 ساله عمر دولت توجه دارد؛ به عنوان مثال مسعود نیلی مشاور ارشد اقتصادی رییسجمهور دو برنامه لایحه خروج غیرتورمی از رکود و حمایت از دولت ارائه داده است که به طور معمول تاریخ اجرای آنها 2 تا 3 ساله است یعنی تا پایان دولت درصد قابل توجهی از آن باید اجرایی شده باشد.
وی تصریح کرد: این روش موثر و خوب است و اجرای آن زیاد سخت نیست و با برنامهیی که به این شکل تهیه و تدوین میشود، مخالف هستیم.
رحیمیدانش گفت: یکی دیگر از موضوعاتی که باید در تنظیم برنامههای توسعه مدنظر باشد، نزدیک بودن آنها با واقعیتهای جامعه و قابل اجرا بودن آن است؛ برنامه توسعه نباید به قدری گسترده و غیرواقعی باشد که امکان تحقق آن وجود نداشته باشد. در حال حاضر در برنامه توسعه از عدالت، توسعه و خوبیها صحبت میکنیم اما در پایان هیچ کدام از اهداف محقق نمیشود.
این کارشناس مدیریت و برنامهریزی گفت: به طور معمول دوره ریاستجمهوری در ایران دو دوره 4 ساله است که هر دولتی 8 ماه از برنامه توسعه دولت قبل را اجرا میکند و 7.5 سال از برنامه توسعه در همان دولت است اما در دو مقطع دولت باید مجوز اجرای برنامه توسعه را از مجلس اخذ کند.
وی گفت: اگر فرض کنیم دولتها دو دوره 4ساله در قوهمجریه ابقا شوند، بنابراین بخشی از 4سال نخست را به اجرای برنامه دولت قبلی و بخشی را به شناسایی مشکل اصلی اقتصاد در این دوره زمانی اختصاص میدهند. البته دولت کنونی به خوبی به این امر توجه کرده است.
البته اعتقاد بایزید مردوخی دیگر کارشناس مدیریت و برنامهریزی درخصوص تهیه و تنظیم برنامههای توسعه این است که ابتدا باید آسیبشناسی دقیق صورت گیرد و مطالعات بر اساس واقعیتها باشد و بخشهایی در برنامه توسعه گنجانده شود که قابلیت برنامهریزی دارد.
مشکل اصلی برنامه توسعه 4 ساله
همچنین ابوذر ندیمی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگو با «تعادل»، در مورد نیمهکاره ماندن برنامههای توسعه و همچنین 5 ساله بودن آن، گفت: در حال حاضر دو راه بیشتر وجود ندارد، نخست اینکه برنامه توسعه 4 ساله تهیه و تدوین شود و دوم اینکه همان 5 ساله باقی بماند.
وی با اشاره به اینکه بین دولت و مجلس فاصله و اختلاف نظری وجود دارد، ادامه داد: به هر حال برای تعیین مدت برنامه توسعه دو انتخاب 4 ساله و 5 ساله وجود دارد. منتهی برنامه توسعه 4 ساله یک مشکل اصلی دارد و آن هم این است که تا استقرار دولت و رسیدگی به امور، یک سال از برنامه توسعه از دست میرود. این نماینده مجلس با بیان اینکه برنامه توسعه باید مورد قبول تمام دولتها و همچنین نمایندگان مجلس باشد، اضافه کرد: به هر حال تلاش دولتها یکی از مواردی است که باید در دستورکار دولتها باشد و همچنین در اندیشه تحقق درصد بالایی از برنامهها باشند.