درگذشته، تعاونیها در آفریقای جنوبی روی خط تبعیض نژادی با اعضایی از طبقات «سفید» و «سیاه» تاسیس شدند. درحالی که اکثر تعاونیهای سفید پوستان از لحاظ اقتصادی موفق بودند، تعاونیهای سیاهپوستان عموما شکست خورده و ظرف مدت زمان کوتاهی سقوط میکردند.
از دهه 1920 و1930 تعاونیها برای محافظت و حمایت از سفیدپوستان فقیر تاسیس و توسعه یافتند بهخصوص آنهایی که مجبور به ترک سرزمینشان بودند چون توانایی رقابت و برابری با کشاورزان سفیدپوست قویتر را نداشتند.
با کمک دولت، تعاونیهای فروش و مصرفکننده، شرکتهای بیمه و بانکهای پیشین وارد صنعت و تجارت شدند. حمایت دولت به تعاونیهای سفیدپوستان با هدف جمعآوری آرا برای دولت سفیدپوستان صورت گرفت. دولت به تعاونیهای سفیدپوستان امتیازات و حمایتهای زیادی داد. این حمایتها شامل فراهم آوردن قانون، همبستگی سیاسی، مشاوره، شبکهسازی، قابلیت دسترسی منابع، انگیزه، یارانه و دسترسی به بازارهای نیمه انحصاری بود. تعاونیها برای حفاظت و تقویت زمینداران آفریقا نیز ارتقا یافتند. طی سالها دولت بنگاهها، قانون و آژانسهای تکمیلی (مانند مدیر آموزش تعاونیها) را برای حمایت از تعاونیهای کشاورزی راهاندازی کرد.
بسیاری از ابتکارات تعاونیهای سیاهپوستان در طول دوران بحران اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رخ داد. این رویداد با بسیج سیاسی شدید و مقاومت در برابر استثمار و استبداد مصادف شد. تاریخچه تعاونیهای سیاهپوستان ارتباط نزدیکی با تاریخ وسیعتر ظلم و استبداد و درگیریها در افریقای جنوبی دارد.
اکثریت مردم هیچ سرمایه و دارایی برای ملحق شدن به تعاونیها نداشتند. اما در اقلیت آنها که صاحبان یک تکه زمین بودند یا حقوق و مزایا دریافت میکردند، تعاونیهای اعتباری به آنها اجازه جمعآوری سرمایه میداد.
اکثر مردمی که ملحق و از مزایای تعاونیها بهرهمند میشدند، شغل و حقوق داشتند. افرادی هم که دارای زمین بودند، توانستند از آن بهعنوان دارایی و ضمانت وام استفاده کنند. اکثریت مردم بهدلیل اینکه زمین یا سرمایهیی نداشتند از این امر محروم میشدند همچنین هیچ زنی اجازه پیوستن به تعاونی را نداشت زیرا سرمایه و دارایی نداشت. مردم در شهرستانها آنطورکه برنامهریزی شده بود، کنترل کافی روی خرید مواد غذایی نداشتند. برخی وقایع فرهنگی بهعنوان بخشی از جنبشهای آموزشی توسط آزادیخواهان بهوجود آمد. این وقایع بازتابی در زندگی مردم نداشت و ارزشهایی را رواج داد که مربوط به اکثریت مردم نمیشد؛ این وقایع منجر به ایجاد موانعی برای بسیج شدن دیگر سازمانها شد.
در دهه 1950 دولت تعاونیهایی را در سرزمینها و مزارع توانست ارتقا بخشد. این تعاونیها بخشی از آنچه بود که دولت آنها را «طرح اصلاح» نامید. این طرح بخشی از نقشههای دولت برای ساختن سرزمینها و بخشهای خودکفا و کارآمد اقتصادی بود. این طرح منجر به قابل قبول بودن سیستم زمینها و استقلال آنها میشد. از طریق این طرحها هر زمینی به دو بخش جداگانه یکی برای چرای گاوها تقسیم شد و یکی برای سکونت که مردم را وادار کردند در مستعمرههای انبوهسازی شده زندگی کنند.
زنان عضویت در تعاونیها را راهی برای غلبه بر کم اهمیت بودن آنها و شرکت و حضورشان در جامعه اقتصادی دیدند. یکی از دلایل اینکه چرا تعاونیهای خیاطی در میان بعضی زنان محبوبیت بیشتری داشت این بود که آنها نیاز به بودجه خیلی زیاد برای شروع کار نداشتند و یادگیری مهارت آسان بود.