هر تعاونی کارکرد خاص خود را دارد، به نحوی که تعاونیهای کشاورزی نیازهایی چون تامین نهادهها و بازاریابی کالا را برطرف میکنند، تعاونیهای مصرف خدمات موردنیاز را با کیفیت برتر و قیمت کمتری دراختیار مردم میگذارند، تعاونیهای مسکن امکان خانهدارشدن را به افراد با درآمد پایین میدهند، تعاونیهای بیمه مشاغل آزاد و کوچک را از خطرها حفظ میکنند، تعاونیهای گردشگری فرصت گذران اوقات فراغت و مسافرت را فراهم میکنند و تعاونیهای عمران روستایی با هدف توسعه جوامع محلی و گسترش ارتباطات شکل میگیرند.
در جهان امروز، تعاون اهرم مناسبی برای توسعه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی کشور بهشمار میرود که میتواند در بهرهوری بهینه از شرایط زندگی، کار و تولید، توسعه زیرساختهای عمرانی، ایجاد فرصتهای شغلی، ارتقای سطح درآمد، وضعیت اجتماعی جامعه و... موثر باشد. تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد که تعاونیها بهترین و دموکراتیکترین سازمانها و تشکلهایی هستند که موفق شدند باعث جمع شدن سرمایههای خرد و نیروهای خلاق برای انجام کارهای گروهی و کارآفرینانه شوند.
درحال حاضر برابر آمارهای منتشره، 103هزار تعاونی ثبت شده در کشور وجود دارد که تقریبا 43درصد آنها غیرفعال و راکد هستند. این امر نشان میدهد که مزیتهای اقتصادی و اجتماعی تعاونیها و تعریف صحیح از فعالیت و کارکرد تعاونی باید فرهنگسازی شود؛ این آمار نگرانکننده از طرفی ممکن است در نهایت به رانت اقتصادی تبدیل شود.
باوجود آنکه توسعه تعاونیها بر اشتغالزایی و افزایش درآمدهای سرانه کشور تاثیرگذار است و مزیتهای این بخش برکسی پوشیده نیست، اما متاسفانه سهم بخش تعاون در اقتصاد ملی بسیار ناچیز است؛ بهنحوی که آمارها گویای سهم ۳ تا ۵درصد و بعضا ۸درصدی بخش تعاون است. البته همین تناقض آماری ناشی از عدم نظارت دقیق و پایش تعاونیها در کشور است. با این حال بخش تعاون تا پایان برنامه پنجم توسعه باید به سهم ۲۵درصدی از اقتصاد دست مییافت، سهمی که با گذشت پنج سال از اجرای برنامه و درحالی که کمتر از دوماه دیگر به اتمام آن باقی مانده، هنوز ارتقا پیدا نکرده و تعاون را از دستیابی به جایگاه حقیقی خود بازداشته است.
اگرچه تا رسیدن به سهم ۲۵درصدی پیشبینی شده در برنامه پنجم فاصله بسیاری هست اما مسوولان بخش تعاون امیدوارند تا از ظرفیت تعاونیها در همین زمان اندک بهخوبی استفاده و اهداف توسعه این بخش را محقق کنند. هماکنون بیش از ۵۰درصد تعاونیهای کشور را تعاونیهای تولیدی تشکیل میدهند، ۴۰درصد اشتغال کشور در دست تعاونیها است و تعاونیها ۵۰درصد ساختوساز کشور را برعهده دارند که این آمارها گویای ظرفیتهای بالای بخش تعاون است.
سرمایه اصلی بخش تعاون، تجمیع سرمایههای خرد مردم است که برای توسعه اشتغال و تولید به کار می رود، چراکه یکی از اهدافی که برای گسترش تعاونیها پیشبینی شده جمعآوری نقدینگی و سرمایههای اندک مردم در تعاونیهایی است که تولید و اشتغالزایی مناسبی داشته باشند؛ از اینرو طبقه کارگر و کشاورز و افراد متوسط جامعه که با سرمایه اندک امکان انجام کار مفید را ندارند، میتوانند سرمایه خود را در کنار دیگر سرمایههای خرد تجمیع کنند تا به این طریق هم فرصتهای اشتغال را نصیب خود کنند و هم توان اقتصادی خود را بالا ببرند.
ازسویی دیگر تعاونیها از طریق واگذاری امور و اختیارات به مردم، توسعه خدمات اجتماعی و ایجاد فرصتهای برابر برای پیشرفت و ترقی زنان، زمینه رشد و توسعه اقتصادی- اجتماعی و در نهایت بهبود عملکرد شرکتهای تعاونی را فراهم میکنند.
معضلات تعاونیها
حمید آماده در گفتوگو با «تعادل» بااشاره به تعاونیهای غیرفعال در کشور میگوید: باتوجه به شرایط اقتصادی و تحریمهای موجود و بعد از اجرای طرح هدفمندی یارانهها تقریبا 30 الی 40درصد کل تعاونیهای موجود در کشور غیرفعال شدند.
آماده در ادامه بااشاره به معضلات اساسی این بخش میافزاید: یکی از این مشکلات، افرادی هستند که دنبال راهاندازی شرکتهای خصوصی بودند، اما بهدلیل سرمایه کم ترجیح دادند که از تسهیلات تعاونیها استفاده کنند. به همین سبب به جای شرکتهای خصوصی به تعاونیها روی آوردند. البته این اتفاق باعث ضربه به اقتصاد کشور و بیاعتبارشدن تعاونیها نزد مردم شد. وی درباره دلایل اجتماعی این اتفاق تاکید میکند: افرادی بهسوی تعاونیها رفتند که طرفدار تعاونی و مشارکت نبودند. به همین دلیل خیلی از اصول و قوانین تعاونیها را نادیده گرفتند. تعاون به روحیه همکاری نیاز دارد. به همین دلیل است که تعاونیهای فعال از افراد متخصص استفاده کردهاند.
این استاد دانشگاه درباره طرح پیشنهادی ازسوی وزارت تعاون میگوید: ما این پیشنهاد را به مسوولان ارایه دادهایم که آزمونهایی را قبل از مجوز تاسیس تعاونی از افراد بگیرند تا سطح تحصیلات و تواناییهای افراد مشخص شود.
حمید آماده به تشریح معضلات اقتصادی تعاونیها پرداخت. به گفته او؛ افزایش چند برابری هزینهها، تامین مواداولیه و مشکلات بازار باعث شده بسیاری از تعاونیها غیرفعال شوند. برخی تعاونیها نتوانستند خود را با بازار وفق دهند و با کمبود سودآوری روبهرو شدند. از طرفی دیگر مدیریت غیرحرفهیی برخی از مدیران تعاونیها بهویژه در شهرستانهای کوچک، باعث شده است که آنها به لحاظ بازاریابی و تبلیغات ضعیف عمل کنند. تعاونیها میتوانند برای افراد تازه کار کلاسهای آموزشی بگذارند تا افراد متخصص این حوزه تربیت شوند.
عوامل موثر بر ناکارآمدی تعاونیها
همانگونه که گفته شد فلسفه تشکیل تعاونیها تجمیع سرمایههای خرد و اندک افراد است اما به گفته کارشناسان، بسیاری از اعضای تعاونیها که دارای شغل ثابت هستند، به تشکیل تعاونی به چشم سرگرمی نگاه میکنند و از انجام تعهدات سرباز میزنند. فقدان مدیریت شایسته و توانمند، عدم بهرهمندی از آموزشهای لازم و مجهز نبودن به استانداردهای روز، از دیگر علل ناکارآمدی تعاونیها بهشمار میرود و در برخی موارد اگر سوءمدیریت به نتیجه نرسد، منجر به انحلال تعاونی میشود.