حرف‌های خوب اما غیرکاربردی

۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۵۲۹


حرف خوب زدن به ویژگی پایدار برخی روشنفکران ما تبدیل شده است. حرف‌های خوب البته اشکالی ندارند جز اینکه اگر کاربردی نباشند، فایده‌یی ندارند و بعد از مدتی تکراری و خسته‌کننده می‌شوند. خیلی وقت‌ها هم این حرف‌های خوب و زیبا حتی درست نیستند. به این معنا روشنفکری که خواسته‌اش همیشه پیوستن ایران به جهان بوده است، چنان از هر دری سخن می‌گوید که گویی به مثال آن مصرع سعدی است که «چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید» هرچه می‌خواهد، می‌گوید؛ از نفت تا رسانه، از سیستم آموزشی تا روابط شیعه و سنی. البته قطعا برخی از این سخنان حظی از حقیقت دارند و روشنگر و راهنما هستند. اما این‌گونه موسع و پراکنده سخنرانی کردن باعث لغزش‌های شدید و ادعاهای عجیب و غریب می‌شود. ازجمله اینکه پایین آمدن قیمت نفت سیاست دموکرات‌ها در امریکا خوانده می‌شود و نفت 20دلاری خواسته دموکرات‌ها. درحالی که اگر در دنیای جهانی شده امروز، تحلیل‌ها و خبرهای مختلف را دیده بودیم، می‌دانستیم که نفت زیر 70-60دلار کابوس امریکایی‌هاست. هرچند علی‌الظاهر مصرف‌کنندگان امریکایی از نفت ارزان سود می‌برند و رشد اقتصادی این کشور در حدود نیم‌درصد افزایش می‌یابد، اما ورشکستگی عظیمی که درانتظار صنایع پیش‌روی گاز و نفت و پتروشیمی در امریکاست، نادیده گرفته می‌شود. مسایل بین‌المللی نفت، ‌عرضه و تقاضا و بنیان‌های اقتصادی کاهش نفت نادیده گرفته می‌شود. نقش عربستان و سعی امریکا برای تغییر نقشه عربستان نادیده گرفته شده که از این دست بسیار است.

روشنفکر دانشگاهی هنگامی که به فضای عمومی می‌آید، نباید رویابافی کند. باید در حوزه تخصصش صحبت کند. با فکر و آمار و ارقام صحبت کند. اگر هم در حوزه‌های متنوع می‌خواهد اظهارنظر کند باید مبتنی بر روش مشخصی باشد. صرفا تکرار اینکه رابطه جهانی و منطقه‌یی باید شکل بگیرد، کمکی نمی‌کند. همه می‌دانند که باید جهانی شویم. همه می‌دانند که این به‌نفع کلی اقتصاد کشور است. همه می‌دانند که اقتصاد ایران باید بخشی از زنجیره جهانی ارزش شود. تکرار چیزی را که همه می‌دانند هرچند خوب است اما خسته‌کننده است. یک محقق دانشگاهی سرزنده به‌دنبال ارایه راه‌حل می‌رود. جهانی شدن راه‌حل نیست، نتیجه است. اینکه ما جهانی نمی‌شویم، در ساختار اقتصاد سیاسی کشور ما نهفته است. در منافع واردکنندگان بزرگ که به کارتل‌های عظیم تبدیل شده‌اند و لابی سیاسی و قانون‌گذاری هم پیدا کرده‌اند، نهفته است. اینکه ما جهانی نمی‌شویم در نفع نهادهای انحصاری و کارتل‌های اقتصادی داخلی که غالبا هم عمومی و شبه‌د‌ولتی هستند، نهفته است. آنها قدرت سیاسی دارند و از منافع اقتصادی‌شان محافظت کرده و فرایند جهانی شدن کشور را متوقف می‌کنند. سهم فرهنگ در این میان بسیار اندک است چراکه فرهنگ ایرانی فرهنگی غنی است و فرهنگ غنی از به‌اشتراک‌گذاری خود لذت می‌برد. ازسوی دیگر فرهنگ شیعی در مقایسه با فرهنگ اهل سنت بسیار نزدیک‌تر به فرهنگ جهانی است و بیشتر اهل مداراست. اینکه ایران نمی‌تواند با دنیا هم‌آواز شود در فرهنگ و در مذهب ریشه ندارد یا اگر رگه‌هایی هست، فرعی و کوچک است. ریشه اصلی اقتصاد و اقتصاد سیاسی ناشی از آن است، به‌همین جهت اگر بتوانیم با ثبات سیاسی و اقتصادی در کشور برای دوره‌های متوالی نهادسازی‌های تدریجی انجام دهیم، می‌توانیم کیک اقتصاد را بزرگ‌تر کرده، رانت‌های داخلی را با رانت‌های خارجی همسو و پای خارجی‌ها را به اقتصاد کشور باز کنیم. در غیر این صورت تنها یک فاجعه می‌تواند فضای بازی و توازن قوا را بر هم زند و به جهانی شدن ایران کمک کند.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر