دولتی‌ها به اتاق بازرگانی می‌آیند چون اتاق ضعیف است

۱۳۹۳/۰۹/۲۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۶۱۵

اتاق بازرگانی به‌عنوان مهم‌ترین تشکل بخش خصوصی براساس قانون نقشی مشورتی برای حاکمیت و قوای سه‌گانه دارد. در واقع اهمیت اصلی اتاق بازرگانی حضور این تشکل در تمامی محیط‌های تصمیم‌گیری و دادن مشاوره به دولت است. اما سوال اساسی که اینجا مطرح می‌شود، این است که اصولا دولت با چه دیدی به اتاق بازرگانی می‌نگرد. خارج از تمام تعارفات مرسوم باید دید آیا نهادی که مدعی نام پارلمان بخش خصوصی است توانسته جایگاهی قابل توجه از دید دولت به‌دست آورد. به همین دلیل به سراغ کیومرث کرمانشاهی رفتیم. وی 35سال در بخش‌های مختلف دولت فعالیت داشته و درتمام این سال‌ها فعالیت‌های وی به‌نوعی به بخش بازرگانی مربوط بود. به‌ویژه سمت آخر کرمانشاهی یعنی معاونت سازمان توسعه تجارت باعث ارتباط دایمی وی با اتاق بازرگانی بود. حال که وی از مناصب دولتی بازنشسته شده می‌توان بسیار صریح‌تر درباره دیدگاه دولت درخصوص اتاق بازرگانی و بخش خصوصی از وی سوال پرسید.


دولت به چه چشمی به اتاق بازرگانی می‌نگرد؟

در دوره‌یی که من در سازمان توسعه تجارت بودم تمام تلاش بر این بود که همه تشکل‌ها ملی و فراگیر باشد که درباره صنف خود، صدایی واحد و خواسته‌یی مشخص در هر مبحث داشته باشند. اما متاسفانه من همیشه شاهد تضاد در صحبت‌های تشکل‌ها بودم و مشکل اساسی همین فراگیر و ملی نبودن تشکل‌ها بود. مثلا در بحث مصوبه شورای عالی زعفران دو سال کار شد که به روشی تعرفه‌یی صادرات زعفران از حالت فله به بسته‌بندی تبدیل شود ولی بعد به‌دلیل دوصدایی این مصوبه لغو شد. ایده‌آل دولت این است که دولت سیاست‌گذار باشد چراکه تاجر خوبی نیست و تصدی‌گری به بخش خصوص منتقل شود. اما سوال این است که کدام بخش خصوصی؟ بخش خصوصی که بتواند واقعا سیاست‌ها را در قالب تشکل‌ها عملیاتی کند. اتاق، تشکل تشکل‌هاست و باید بتواند خواسته‌یی مشخص بیرون دهد و سیاست‌ها را اجرایی کند. طبیعی است وقتی چندصدایی در تشکل‌ها باشد دولت قطعا به‌خوبی نمی‌تواند کار کند و طبیعتا به‌نفع یکی از طرفین نظر می‌دهد. ایده‌آل است که دولت کارها را به بخش خصوصی بسپارد ولی تاکنون اینگونه نبوده است. این مختص یک دولت نیست. باید قبول کنیم در 10سال اخیر اتاق از حالت سنتی حرکت‌هایی کرده ولی اتاق هیچگاه امکانات امروز از جنبه‌های مختلف مثل مالی را نداشت. با چنین شرایط جدیدی اتاق نیاز به تحول و تزریق خون جدید دارد و در عین حال به‌جای حمایت از یک گروه بگوییم همه نخبگان بیایند. انتخابات فرصت خیلی خوبی برای همین موضوع است. ما نزدیک 500 تشکل به‌جز اصناف تنها در بخش تجارت داریم که باید اینها جمع شوند و صدای واحد آنها را دولت بشنود.

اتاقی که شما به‌عنوان یک مدیردولتی با آن برخورد داشتید توان انجام وظایف محوله خود را داشت؟

تاکنون خیر. علت این است که در اتاق بازرگانی یک بروکراسی اداری حاکم است. اتاق تاکنون این توانایی را نداشته که تشکل‌ها را متشکل و ملی کند تا هم‌صدایی ایجاد شود. مثال در این موضوع زیاد است. مثلا در بحث معدن که به‌نوعی کنسانتره‌ها خام است آیا باید صادر شود یا خیر؟ بخش خصوصی هنوز نتوانسته در این موضوع به نتیجه برسد. ما باید برنامه استراتژیک داشته باشیم و همه آن را قبول داشته باشند.

درجلسات دولت و بخش خصوصی اصولا چقدر دیدگاه بخش خصوصی با واقعیت منطبق بود؟

در مرکز توسعه صادرات و بعد از آن سازمان توسعه تجارت ما به‌دنبال این بودیم که واردات مدیریت شود، تولید داخل افزایش پیدا کند و در نهایت توسعه صادرات رخ دهد و درکنار این موضوع قبل از تولید به‌دنبال بازار آن باشیم. این زنجیره ایده‌آل ما بود. در همین راستا ما در سه سطح جلسه داشتیم. جلسه اول در سطح استان‌ها بود که مسایل جمع‌آوری می‌شد و به سطح دوم که سازمان توسعه تجارت بود می‌آمد و اگر ما توان حل آن را نداشتیم به شورای عالی صادرات می‌آمد. جلسات در سازمان توسعه هر دوشنبه برگزار می‌شد. در این جلسات همیشه اعضای اتاق بازرگانی دعوت می‌شدند تا خواسته‌ها را بگویند. اما مشکل آن بود که در صادرات 32دستگاه درگیر و متولی هستند و برای هرکدام وظایفی تعریف شده سپس مشخص شد که مشکلات در کدام بخش است. در جواب سوال شما مشخصا می‌گویم اولا ما به‌عنوان دولت فرصت کافی ندادیم و از سوی دیگر هیچ‌وقت اتاق بازرگانی نتوانست از فرصت‌هایی که به آن داده شد به‌خوبی استفاده کند و وظایف را به سرانجام برساند.

مشکل چه بود که اینگونه می‌شد؟

مشکل در وهله اول نبودن اعتقاد به بخش خصوصی بود ولی در بخش‌هایی هم که فرصت داده شد، مشکل این بود که عزمی وجود نداشت که بالاخره حرف‌ها را یکی کنند و منافع جمع را ببینند. برداشت من این است که بخش خصوصی بیشتر به‌دنبال منافع گروهی و صنفی بودند تا منافع عام و همگانی. ما و بخش خصوصی ما باید تمرین کند و هنوز یاد نگرفته که منافع خود را در راستای منافع ملی قرار دهد. درعین حال نیازی نیست که چرخ را از نو اختراع کرد بلکه باید دید بقیه اتاق‌های بازرگانی چگونه رفتار کردند. بحث دیگر موضوع آمایش سرزمین است. ما کشور گسترده با منابع خدادادی فراوان هستیم و از نظر جغرافیایی امکاناتی گسترده داریم اما از این امکانات چگونه استفاده کردیم. در آمایش سرزمین می‌گویم برنامه‌ریزی را براساس استعداد منطقه قراردهیم و ببینیم کدام منطقه برای صنعت مناسب است، کدام برای کشاورزی و کدام برای خدمات.

چرا مدیران دولتی علاقه دارند که در اتاق حضور پیدا کنند؟

به‌نظر من ایرادی ندارند. بالاخره یک مدیردولتی چندین سال تجربه کسب کرده و می‌خواهد خدمت کند. فرض کنید در یک تشکل ما فردی از بخش خصوصی داریم که قوی است و بیشتر از یک مدیر دولتی کاربلد است و قدرت اجرایی دارد مطمئنا مدیر دولتی نباید در تشکل و به‌صورت دقیق‌تر اتاق بازرگانی حضور پیدا کند. ولی اگر یک مدیر خوب در بخش خصوصی نداریم آن وقت چه می‌شود؟ اگر یک مسوول اتاق بازرگانی زبان خارجی نمی‌داند، تعامل بلد نیست، پروتکل‌ها را نمی‌شناسد و نمی‌داند در جلسه با رییس اتاق بازرگانی آلمان چگونه باید لباس بپوشد و رفتار کند تکلیف چه خواهد بود؟ طرف مقابل اول از وضع ظاهری و نحوه صحبت قضاوت خواهد کرد. باید فردی انتخاب شود که زبان خارجی را بلد باشد و حتی اگر می‌خواهیم براساس پروتکل به زبان کشور خودمان صحبت ‌کنیم ولی مترجم اشتباه ترجمه کرد باید مدیر متوجه شود. دولتی‌ها به اتاق بازرگانی می‌آیند چون اتاق ضعیف است. برخی دولتی‌ها آمدند و زمانی که در اتاق حاضر شدند خوب کار کردند. چهره‌های دولتی زیادی در بخش خصوصی خوب کار کردند. اتاق پارلمان بخش خصوصی است پس اولویت با بخش خصوصی است اما اگر نبود اتاق را تعطیل کنیم؟ اگر فردی از دولت می‌تواند به بخش خصوصی بیاید و خوب کار کند چرا وارد نشود؟ باید تعریف کنیم و ویژگی‌هایی برای نماینده اتاق بازرگانی بگذاریم. وقتی شما می‌آیید با اتاقی در خارج کشور جلسه می‌گذارید وی نگاه نمی‌کند طرف مقابل از کدام گروه است بلکه نماینده کل اتاق بازرگانی را می‌بیند. اگر فردی با ویژگی مناسب نداشتیم چرا از دولت نیاوریم. این همه خط‌کشی میان بخش دولتی و خصوصی خوب نیست. همه ما در یک قایق نشستیم و وقتی ما را تحریم کردند با اینکه بحث سیاسی بود اما اول از همه ضربه را به بخش خصوصی زدند اما بخش خصوصی صداش درنیامد و از حق خودش دفاع نکرد. من در چندین جلسه گفتم که اکنون بهترین فرصت برای فعال شدن اتاق بازرگانی است. ما تحریم‌های ناروا علیه بخش خصوصی ایران را دیدیم ولی اتاق نیامد براساس کنوانسیون‌های بین‌المللی بحث مبارزه با تحریم غذا و دارو را در مراجع بین‌المللی مطرح کند. چه کسی به محاکم بین‌المللی رفت و پیگیری این موضوعات را کرد؟ اینقدر که به فکر منافع گروهی و جنگ و دعوا بودیم به این موضوعات نپرداختیم. به‌جای حل قانونی مشکل تحریم توسط بخش خصوصی به فکر این باشیم که من و دوستانم در مسند قدرت باشیم. اگر خطوط قرمز منافع ملی شود بسیاری از مشکلات حل می‌شود.

در اتاق بازرگانی کمیسیون‌های مختلفی داریم و پیشنهادهای مختلفی مطرح می‌شود. آیا شما در سال‌هایی که مدیر بودید یکی از این پیشنهادات مدون و رسمی از سوی اتاق بازرگانی به شما داده شد؟

من در سال‌های مدیریت در سازمان توسعه تجارت و مرکز توسعه صادرات پیشنهادات زیادی از سوی بخش خصوصی داشتم ولی اینکه اتاق بیاید به‌صورت مشخص درباره صنفی یا مساله‌یی مشخص پیشنهادی مدون مطرح کند، نبوده است. در قالب سخنرانی و کنفرانس و پشت تریبون صحبت زیاد شد ولی به‌صورت کتبی و مشخص خیلی کم چنین چیزی از سوی اتاق بازرگانی دیده شده است. امیدوارم روزی اتاق بازرگانی پویا را شاهد باشیم چون اتاق فقط برای این ایجاد نشده که حق عضویت، یک در هزار یا سه در هزار بگیرد بلکه قرار است وظایف را انجام دهد. اگر وظایف مشکل دارد می‌توان آن را تغییر داد و ازحالت مشورتی وظایف بیشتری به اتاق داد اما قبل از آن باید ساختار اتاق را اصلاح کرد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر