لزوم تسهیل روابط بانکی میان ایران و افغانستان

۱۳۹۵/۱۲/۱۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۶۲۱۵۶

امیر هاشمی‌مقدم |

دانشجوی دکتری انسان‌شناسی|

ایران جزو کشورهایی است که توانایی زیادی برای رشد و پیشرفت بازرگانی فرا مرزی دارد. اما در کنار بقیه موانع، محدودیت‌ها و تنگناهای بانکی یکی از برجسته‌ترین آنهاست؛ تنگناهایی که نه ‌تنها امکان جابه‌جایی پول برای بازرگانان ایرانی پرکار در زمینه‌های فرامرزی را محدود می‌سازد، بلکه به عنوان یکی از پایه‌یی‌ترین اصول و بنیادهای بازرگانی و تجارت الکترونیک، رشد این شاخه را برای بازرگانان ایرانی اگرنه ناممکن، دست‌کم بسیار دشوار کرده است.

همچنین ایران چنانچه بخواهد سهمی در بازار گردشگری فرامرزی داشته باشد، ناچار است برای این محدودیت‌های بانکی چاره‌یی بیندیشد. گاهی گردشگران گرایشی به جابه‌جایی مقداری زیادی پول با خود نداشته و ترجیح می‌دهند از بانک‌ها و خودپردازهای بانک‌های کشور مقصد استفاده کنند.

همچنین کشورهایی که خواستار گسترش نفوذ فرهنگی و عمق استراتژیک خود به کشورهای دیگر هستند باید امکان ارتباطات بانکی با کشورهای مورد نظر را داشته باشند. فروش کالاهای فرهنگی (در کنار دیگر کالاها) نیازمند ارتباطات فرا مرزی بانکی است.

افغانستان یکی از کشورهایی است که ایران به دلایل مختلف نیازمند گسترش روابط بانکی با آن است. برخی از برجسته‌ترین این انگیزه‌ها را در زیر برمی‌شماریم:

نخست اینکه حدود 3 میلیون پناهنده و مهاجر افغانستانی(حدود یک ‌میلیون قانونی و دو میلیون غیرقانونی) در ایران به سر می‌برند. محدودیت‌های بانکی برای این افراد(حتی محدودیت‌های پیچیده و دست و پاگیر برای اتباع قانونی افغانستانی در ایران) هم مایه دردسر و ناخرسندی افغانستانی‌ها شده و هم به اقتصاد و نظام بانکداری ایران آسیب زده است. از یک سو، آن دو میلیون نفری که به‌گونه‌یی غیرمجاز در ایران به سر برده و بیشترشان در مشاغل دشوار مشغول به کار هستند، درآمدهایشان را هنگامی که در ایران به سر می‌برند (که میانگین بین شش ماه تا یک سال به درازا می‌کشد) نزد خودشان یا افراد معتمد به امانت می‌سپارند. این پول چنانچه به هر شیوه‌یی امکان سپرده‌گذاری در نظام بانکی کشورمان را داشته باشد، هم کمکی به سیستم بانکی و اقتصادی کشورمان است، هم زحمت این کارگران مورد سوءاستفاده قرار نمی‌گیرد. به‌هرروی، تجربه چندین دهه فشار برای پیشگیری از ورود این افراد به کشور شکست خورده است، ضمن آنکه بیشتر اینان در کارهایی مشغول‌اند که جوانان ایرانی کمتر زیر بار آن فعالیت‌ها می‌روند.

همچنین آن یک‌میلیون مهاجر/پناهنده قانونی هم در بسیاری از مواقع با موانع دست و پاگیر برای باز کردن حساب بانکی یا استفاده از آن روبه‌رو هستند.

از سوی دیگر، افغانستان یکی از بازارهای عمده برای کالاهای ایرانی است. حجم دادوستد ایران و افغانستان در سال 95 نزدیک به دو و نیم میلیارد دلار برآورد شده که بیشتر آن، صادرات کالاهای ایرانی به افغانستان است و اتفاقا طرف افغانستانی هم این کالاها را به گرمی می‌پذیرد؛ به طوری‌ که آذرخش حافظی، رییس روابط بین‌الملل اتاق تجارت افغانستان، در شهریورماه گفته بود این میزان می‌تواند تا یک دهه دیگر به 20تا 25میلیارد دلار هم افزایش یابد.

آبان ماه امسال، سیدمحسن خاوری‌هاشمی، نایب دوم اتاق اصناف مشهد «محصولاتی نظیر صنایع غذایی، ماشین‌آلات و مصالح ساختمانی، خدمات فنی و مهندسی و مخابراتی، حمل‌ونقل، لوازم خانگی، دکوراسیون، مبلمان و مصنوعات چوبی، مصنوعات پلاستیکی، موکت و کف‌پوش، تجهیزات پزشکی و آزمایشگاهی، الیاف و منسوجات، پوشاک، پوست و چرم، محصولات آرایشی و بهداشتی، تابلوفرش و صنایع دستی، فرش دستباف و ماشینی، زیورآلات و نقره و…» را ازجمله ظرفیت‌های اصناف برای حضور در بازار افغانستان دانسته بود. چنین میزان تجارتی بین دو کشور، در جهان امروز، بدون ارتباط شبکه‌های بانکی شدنی نیست. کالاهای فرهنگی ایرانی نیز یکی از زمینه‌هایی است که به‌شدت توسط شهروندان افغانستانی دنبال شده و خواستار دارد. بسیاری از این کالاها امروزه به‌صورت دیجیتال و اینترنتی در دسترس است و هر کسی از هر نقطه دنیا می‌تواند به آنها دسترسی پیدا کرده و دریافت کند؛ به شرط آنکه بتواند ارتباط بانکی برقرار کرده و پرداخت الکترونیکی کند.

برای نمونه، بیشتر کتاب‌های موجود در افغانستان، در ایران چاپ‌شده‌اند و تعدادی کمتر نیز در پاکستان. در افغانستان اگرچه حدود یک‌صد انتشاراتی وجود دارد (که البته قابل‌مقایسه با 12 هزار ناشر ایرانی نیست)، اما به دلیل مشکلات ساختاری و به ‌صرفه نبودن، کامیابی چندانی در گسترش صنعت نشر افغانستان نداشته‌اند بنابراین همچنان چشم امید اهالی علم و ادب و کتابخوان‌های افغانستانی به ایران است. اما بسیاری از کتاب‌های چاپ ایران با فاصله زمانی بسیار، تازه به شهرهای بزرگ افغانستان همچون کابل، هرات و مزارشریف می‌رسد و چنانچه کسی از شهرها و روستاهای دیگر مایل به دسترسی به این کتاب‌ها باشد، یا باید رنج سفر به شهرهای بزرگ را بر خود هموار کند یا منتظر بماند تا یک کتاب‌فروشی در شهر خودش، آن را بیاورد. این درحالی است که فروشگاه‌های کتاب الکترونیکی همچون طاقچه، فیبیدو، سمتا، سوره مهر، فراکتاب و... این محدودیت‌ها را از میان برداشته و کتاب‌های به‌روز را با بهایی بسیار کمتر در چند ثانیه در اختیار خواننده قرار می‌دهند؛ به شرط آنکه امکان پرداخت الکترونیکی وجود داشته باشد که شوربختانه هنوز چنین امکانی برای افغانستانی‌ها فراهم نیست.

از سوی دیگر، این فروشگاه‌های کتاب الکترونیکی، فرصتی است برای ناشران و نویسندگان افغانستان تا هم کتاب‌هایشان با بهایی اندک آماده شود و هم ساده‌تر به دست خوانندگان افغانستان برسد. ضمن اینکه ایرانیان هم می‌توانند در صورت علاقه، به کتاب‌های چاپ افغانستان دسترسی داشته باشند تا بدین ‌وسیله از ناآگاهی‌شان نسبت به این کشور همسایه کاسته شود.

فروش فیلم و سریال‌های ایرانی(که در افغانستان پرطرفدارند) آلبوم‌های موسیقی، نرم‌افزارهای اندرویدی و... نیز در این راستا می‌گنجد. برای نمونه کافه بازار به عنوان بزرگ‌ترین عرضه‌کننده نرم‌افزارهای گوشی‌های همراه توسط بسیاری از جوانان افغانستانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما برنامه‌های فروشی کافه بازار نمی‌تواند برای افغانستانی‌ها که امکان پرداخت آنلاین ندارند، قرار بگیرد.

به‌هرروی امروزه گسترش بازرگانی فرامرزی، داشتن ارتباطات فرهنگی و اثرگذار و... شیوه‌های نوینی را در پیش گرفته که نمی‌توان به بهانه‌های امنیتی و...، آنها را نادیده گرفت. بازاریابی(اقتصادی یا فرهنگی) هر روز روش‌های تازه‌یی را معرفی می‌کند که در بازار رقابتی، چشم‌پوشی از آنها می‌تواند زمینه را برای رقیب خالی کند.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر