تيغ شدت مصرف انرژي روي گلوي اقتصاد ايران

۱۴۰۳/۰۲/۰۹ - ۰۰:۳۷:۳۶
کد خبر: ۳۱۱۲۸۳

بررسي روند شدت مصرف انرژي در ايران و جهان طي ۳۰ سال گذشته نشان مي‌دهد درحالي كه جهان به‌سمت كاهش شدت مصرف انرژي حركت كرده است، اين مسير در ايران بالعكس طي شده است و به‌خلاف جهان، به‌سمت افزايش شدت مصرف انرژي حركت كرده‌ايم. به گزارش تسنيم، اقتصاد روبه‌توسعه ايران يك پاشنه آشيل بزرگ دارد و آن هم «شدت مصرف انرژي » است.

بررسي روند شدت مصرف انرژي در ايران و جهان طي ۳۰ سال گذشته نشان مي‌دهد درحالي كه جهان به‌سمت كاهش شدت مصرف انرژي حركت كرده است، اين مسير در ايران بالعكس طي شده است و به‌خلاف جهان، به‌سمت افزايش شدت مصرف انرژي حركت كرده‌ايم. به گزارش تسنيم، اقتصاد روبه‌توسعه ايران يك پاشنه آشيل بزرگ دارد و آن هم «شدت مصرف انرژي » است. شدت بالاي مصرف انرژي در ايران، فقط به‌معناي اين نيست كه ايراني‌ها مردمي مُسرف هستند، بلكه بيشتر نشان‌دهنده اين است كه ساختار فعلي حاكم بر توزيع و مصرف انرژي در ايران، ساختار ناكارآمدي است كه منجر به اين شده است كه بيش از نياز طبيعي هر فرد، انرژي مصرف شود و عمده مصارف انرژي كشور در بخش غيرمولد باشد. در ايران روزانه بر اساس ارزش حرارتي، به‌طور متوسط معادل 7 ميليون بشكه انرژي مصرف مي‌كنيم و درحالي‌كه چهارمين مصرف‌كننده گاز جهان و دوازدهمين مصرف‌كننده نفت جهان هستيم و در مجموع مصارف نفت و گاز ششمين رتبه مصرفي را در جهان داريم، اقتصاد ما اقتصاد بيست و پنجم جهان است. اين آمار به‌معناي اين است كه انرژي را به‌حجم بسيار زياد مصرف مي‌كنيم اما اين مصارف بالا، نقشي در رشد اقتصادي كشور ندارد. ايران با داشتن بيشترين ذخاير نفت و گاز جهان، توانمندي مبتني بر دانش روز در صنعت برق و گاز، وجود زيرساخـت‌هاي منحصربه‌فرد در انتقال و توزيع برق و گاز و نيروي توانمند انساني بايد از «انرژي » به عنوان يك نقطه قوت در معادلات اجتماعي، اقتصادي و سياسي كشور منتفع شود، اما اكنون دچار ناترازي در بخش‌هاي مختلف مرتبط با انرژي هستيم و به‌عبارتي «انرژي » به‌جاي نقطه قوت، به نقطه ضعف كشور تبديل شده است.شدت بالاي مصرف انرژي كه شامل مصارف بيش‌از نياز در بخش‌هاي غيرمولد و مصارف غيربهينه در بخش‌هاي مولد است، دليل تبديل شدن «انرژي » به نقطه ضعف كشور به‌جاي اتكاي اقتصاد به «انرژي » به عنوان نقطه قوت است. بررسي روند شدت مصرف انرژي در ايران و جهان طي 30 سال نشان مي‌دهد درحالي كه جهان به‌سمت كاهش شدت مصرف انرژي حركت كرده است، اين مسير در ايران بالعكس طي شده است و به‌خلاف جهان، به‌سمت افزايش شدت مصرف انرژي حركت كرده‌ايم. در سال 1389 مصوب شد كه شدت مصرف انرژي كشور در برنامه پنجم توسعه 50درصد كاهش يابد و بعد از عدم تحقق اين امر، همين تكليف براي برنامه ششم توسعه مشخص شد كه آن هم محقق نشد. از دلايل عدم‌تحقق كاهش شدت مصرف انرژي، با وجود طرح‌ها و برنامه‌هاي متعددي كه تدوين و اجرايي شده است، «ارزان‌بودن انرژي »  در ايران است. حامل‌هاي انرژي امروزه مهم‌ترين فاكتور اقتصادي هر جامعه‌اي محسوب مي‌شوند و در كشورهاي مختلف جهان، از همسايگان آسيايي ما تا كشورهاي اروپايي و امريكايي، حامل‌هاي انرژي به‌گونه‌اي قيمت‌گذاري شده‌اند كه مصرف‌كننده چه در خانه‌ها و چه در بخش‌هاي تجاري و صنعتي، «بهينه‌سازي مصرف » را در اولويت خود قرار مي‌دهد.در ايران اما ارزان‌بودن انرژي موجب شده است در هيچ‌كدام از بخش‌هاي مصرفي، چه در نگاه مردم در خانه‌ها و چه در بخش صنعت و... «بهينه‌سازي مصرف انرژي » و «ارتقاي بهره‌وري در بخش انرژي »  اولويت نداشته باشد.

ارسال نظر