کمی تامل، کمی تفکر

۱۴۰۲/۰۷/۳۰ - ۰۱:۰۸:۳۷
کد خبر: ۲۱۷۹۸۰
کمی تامل، کمی تفکر

همه ما این دوران را تجربه کرده‌ایم. اشتیاق هر کودکی بعد از یاد گرفتن خواندن و نوشتن روخوانی تابلوها و بیلبوردهای شهری است. اتفاقی که برای تمام کودکان می‌افتد. وقتی در ماشین هستند یا پیاده با والدین خود از خیابان‌ها می‌گذرند این تابلوها و بیلبوردها را با صدای بلند می‌خوانند.

همه ما این دوران را تجربه کرده‌ایم. اشتیاق هر کودکی بعد از یاد گرفتن خواندن و نوشتن روخوانی تابلوها و بیلبوردهای شهری است. اتفاقی که برای تمام کودکان می‌افتد. وقتی در ماشین هستند یا پیاده با والدین خود از خیابان‌ها می‌گذرند این تابلوها و بیلبوردها را با صدای بلند می‌خوانند.

اما مدت‌هاست که بی‌توجهی شهرداری به ادبیات استفاده شده در این بیلبوردها موضوعی چالش برانگیز شده است. بی‌توجهی تا این حجم که از الفاظ بی‌ادبانه در این بیلبوردها استفاده شود پیش رفته و البته در این شرایط هم کسی ماجرا را گردن نمی‌گیرد. مساله فقط همین نیست که وقتی کودکی کلمه «حرامزاده» را در بیلبوردهای شهری می‌خواند و معنی آن را از والدینش می‌پرسد چه پاسخی باید به او بدهند. مساله این است که آیا واقعا به کار بردن چنین الفاظی حتی برای جنایتکارترین افراد روی زمین در اماکن عمومی قانونی است و هیچ کس نیست تا نظارتی به این وضعیت داشته باشد.

این شاهکارها که از دوران تصدی زاکانی بیش از هر زمان دیگری به چشم می‌آید یکی دو تا نیست. از جمله‌های مربوط به حجاب که از زبان فیلسوفان و بزرگان تاریخ در اقصی نقاط دنیا به در و دیوار شهر رسیده تا امروز که به جملات غیر اخلاقی در این بیلبوردها رسیده‌ایم همه و همه نتیجه نوعی بی‌توجهی و شاید هم لجبازی با جامعه‌ای است که می‌خواهد فرزندانش را بدون نفرت بار بیاورد. مساله اینجاست که این بخش از مسوولیت در سازمان زیبا‌سازی شهرداری به عهده چه افرادی است. کسانی که تنها هدفشان نشان دادن نفرت به جامعه است یا از روی ندانم کاری دست به چنین شاهکارهایی می‌زنند. از طرف دیگر اشعاری را در شهر می‌بینیم که با نام شاعرانش منتشر شده‌اند. اشعاری که ناگهان حدادیان را با فروغ و سهراب سپهری یکی می‌کند و بر روی بیلبوردهای شهر می‌آورد. سوال اینجاست مسوولیت جمع‌آوری این شعرها به عهده کیست.

آیا این فرد یا افراد اصلا از ادبیات، شعر و مسائل مربوط به آن سررشته‌ای دارند. البته جواب این سوال را می‌توان با عکس اشتباهی که از سهراب سپهری در این بیلبوردها به چاپ رسیده پیدا کرد اما تا کی قرار است آنهایی که تخصصی ندارند در مورد همه‌چیز تصمیم بگیرند و به هر شکلی که دلشان می‌خواهد فضای شهر را به جملاتی غیر اخلاقی و اشعار شاعرانی که هیچ ارتباطی با هم ندارند آذین ببندند. اینکه تنها یک کلمه شهادت ملاک قرار گرفتن شعر فروغ فرخزاد در بیلبوردهای شهری می‌شود در حالی که تا همین چند وقت پیش چاپ کتاب‌های این شاعر هم ممنوع بود. یا اینکه به جای عکس سهراب سپهری عکس فردی که نقش او را در فیلمی بازی کرده به چاپ می‌رسد آیا همه اینها نشان از بی‌توجهی مسوولان شهرداری به حوزه زیبا‌سازی شهری ندارد. این اولین‌بار نیست که چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد. انگار شهردار تهران و همکارانش فراموش کرده‌اند که بیش از ۱۲ میلیون نفر در این شهر زندگی می‌کنند. ۱۲ میلیون نفری که شاید همه در راستای اندیشه و افکار آنها نباشند و نخواهند که فرزندانشان هم در همین راه قرار بگیرند.

هر خانواده اگر بخواهد می‌تواند با استناد به تاریخ ظلم‌هایی را که اسراییل در قبال فلسطینیان انجام داده برای فرزندانشان بازگو کند بدون اینکه بخواهد از واژه‌های غیر اخلاقی در بیان حقایق استفاده کند. بی‌توجهی و بی‌سوادی حاکم بر این بیلبوردها نشان می‌دهد که دست اندرکاران آنها اصلا رابطه خوبی با ادبیات، شعر و داستان ندارند. همه‌چیز در راستای یک هدف است و به همین دلیل به جای استفاده از افراد متخصص در این زمینه از افرادی استفاده می‌شود که تنها بلدند همان یک هدف را به هر قیمتی در جامعه جاری و ساری کنند حتی به قیمت آموزش حرف‌های ناشایست به کودکان این شهر بی‌در و پیکر. اینجاست که باید بگوییم آرزوی کمی تامل، کمی تفکر داریم.

 

ارسال نظر