بلاتکلیفی یک اختلال روانی است

۱۴۰۲/۰۶/۲۲ - ۰۳:۱۳:۲۵
کد خبر: ۲۱۵۱۷۳
بلاتکلیفی یک اختلال روانی است

نادیا جنت‌پور

یکی از دلایل بلاتکلیفی، بی‌هدف بودن در زندگی است.« معمولاً افرادی که هدف مشخصی را در زمینه‌های مختلف ازجمله شغلی، تحصیلی، ازدواج و... برای خودشان مشخص نکرده‌اند، دچار بلاتکلیفی می‌شوند.» تحقیقات نشان می‌دهد که بلاتکلیفی و عدم تصمیم‌گیری با روان رنجوری مرتبط است. افراد روان رنجور تمایل دارند درباره هر چیزی فکر کنند، لذا بلاتکلیفی یک موضوع پیش‌پاافتاده نیست و تأثیر این نوع رفتار ممکن است زمانی بیشتر باشد که فرد در تلاش برای تصمیم‌گیری در مورد یک‌چیز مهم در زندگی مانند انتخاب همسر است. اضطراب و ترس از تصمیم‌گیری اشتباه می‌تواند فلج‌کننده باشد، به همین دلیل لازم است که افراد به دنبال ریشه و درمان این نوع اختلال باشند.

گاهی فرد در زندگی هدف دارد اما اهمال‌کار است و این مساله اغلب مانع از دستیابی به اهداف می‌شود؛ لذا فرد به سبب دور شدن از اهدافش، کم‌کم ناامید و درمانده می‌شود و احساس بلاتکلیفی و اضطراب زیادی را تجربه می‌کند. افرادی که کمال‌گرایی مفرط دارند معمولاً به هر چیزی راضی نمی‌شوند؛ به همین دلیل، این افراد معمولاً با وسواس زیادی دست به تصمیم‌گیری می‌زنند و درنتیجه دچار احساس بلاتکلیفی و سرخوردگی خواهند شد. از سوی دیگر تعارض بین خواسته‌ها و انتظارات خانواده و خود فرد را بخشی دیگر از دلایل بلاتکلیفی در افراد است.

گاهی فرد در انتخاب مسیر زندگی با خانواده دچار تعارض می‌شود، به‌طوری‌که فرد قصد ادامه تحصیل دارد و خانواده مخالفت می‌کند، فرد می‌خواهد رشته تجربی بخواند و خانواده رشته ریاضی را تحمیل می‌کند یا فرد می‌خواهد وارد بازار کار شود و خانواده اصرار دارند که وارد دانشگاه شود؛ این تعارضات می‌تواند اضطراب ایجاد کند و باعث شود تا فرد نتواند مسیر خودش را دنبال کند، درنتیجه دچار بلاتکلیفی و اهمال‌کاری می‌شود.

بلاتکلیفی نه‌تنها باعث می‌شود که فرد امروز و لحظه حالش را از دست بدهد بلکه اضطراب فرد را بالا خواهد برد و فرد را دچار خود سرزنشگری خواهد کرد، به‌طوری‌که گاهی اوقات فرد سرزنش‌ها را روانه دیگران کرده و دیگران را مقصر می‌داند. بلاتکلیفی همچنین در بلندمدت می‌تواند به شکل مزمن باعث ایجاد افسردگی و فرسودگی شود؛ بنابراین اینها نشانه عدم سلامت روان در فرد خواهد بود. همچنین بلاتکلیفی تأثیرت متعددی در زندگی مشترک می‌گذارد و می‌تواند باعث تعلل در انجام کارها شود.

در این صورت فرد حوصله هیچ کاری، حتی بازی کردن با بچه‌ها را ندارد؛ یا اگر مثلاً مادری است که از شغل خود به خاطر فرزند‌دار شدن انصراف داده، ممکن است ذهنش مدام درگیر کارش باشد و دچار نوعی تعارض و بلاتکلیفی بین نقش مادری و شغلی شود؛ نمی‌داند آیا برگردد به کار یا بچه‌داری را انجام دهد. بلاتکلیفی در مردان هم ممکن است اتفاق بیفتد. به هر ترتیب، اختلال در تصمیم‌گیری از سوی هرکدام از زوجین می‌تواند منجر به پرخاشگری، نارضایتی از خود و گیر دادن زیاد شود. درنتیجه، این رفتارها ممکن است باعث اعتراض و نارضایتی همسر شده و فاصله زوجی ایجاد کند.

ازآنجایی‌که مشکل در تصمیم‌گیری می‌تواند نشانه‌ای از شرایط سلامت روان مانند کمبود اعتمادبه‌نفس، افسردگی و اختلال پس از سانحه باشد، در این صورت طی کردن دوره‌های کوچینگ نیک زیستن و همچنین مراجعه به روان‌درمانگر می‌تواند ضمن حل مسائل سلامت روان، به رفع بلاتکلیفی افراد کمک کند. در واقع خانواده‌هایی که اجازه تصمیم‌گیری را از کودکانشان سلب می‌کنند، می‌توانند زمینه‌ساز این مشکل باشند؛ لذا لازم است که خانواده فرصت تصمیم‌گیری و حق انتخاب را در اختیار فرزندشان قرار داده و حتی گاهی با مشورت گرفتن از کودک باعث ایجاد انگیزه در او شوند.

 

ارسال نظر