بسیاری از ما گمان میکنیم کودکآزاری یعنی تنبیه جسمی کودکان، یعنی دیدن آثار کبودی بر چهره و دست و پای کودکانی که از سوی والدین خود تنبیه بدنی میشوند، کودکآزاری یعنی دیدن کودکانی که از سوی اولیای مدرسه یا فامیل و ... مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، اما کودکآزاری زوایای پنهان دیگری هم دارد که متاسفانه به آنها توجه نمیشود، در واقع قانون حمایت از کودکان در کشور ما به قدری دست و پا شکسته و غیر واقعی اجرا میشود که هیچ کودکی از حق و حقوقی که دارد مطلع نیست و همین باعث میشود تا به راحتی مورد آزار قرار بگیرد بدون اینکه خود یا حتی فرد آزاردهنده نسبت به آن آگاهی داشته باشند.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته کودکان به محض دیدن رفتارهای غیر عرف از سوی والدین و دیگر افراد میتوانند به شماره تلفنهایی امن تماس بگیرند و این رفتارها را گزارش دهند، میتوانند به پلیس مراجعه کنند و درخواست کمک آنها به فوریت مورد بررسی قرار میگیرد اما در ایران چنین امکانی وجود ندارد یا اگر هم هست به قدری ناشناخته باقی مانده که اکثر کودکان و نوجوانان
و ... از وجود آن اطلاعی ندارند. در واقع فرهنگ حاکم بر کشور ما همچنین قوانینی را نادیده میگیرد، اینکه از کودکی به بچهها آموخته میشود پدر و مادر صلاح شما را میخواهند و کسی به اندازه آنها نمیتواند دوستدار شما باشد. حالا فکر کنید پدر و مادری با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم کنند و بر اساس همین مشکلات فرزند خود را تربیت کنند، در واقع او را از نظر روحی و جسمی آزار بدهند اما فرزند به دلیل اینکه فکر میکند پدر و مادر صلاح او را میخواهند به هیچ کس در مورد این رفتارهای غیر معقول حرفی نمیزند، به پدر و مادر اعتراض نمیکند، اگر هم اعتراض کند قطعا با رفتارهایی مواجه میشود که برای دوری از آسیب دیدن و تجربه دوباره آن رفتارها گزینه اعتراض را هم برای خود از بین میبرد.
تکلیف چنین کودکی چیست؟ چه کسانی باید از حقوق او حمایت کنند. چه کسانی باید متوجه این رفتارهای غیر انسانی پدر و مادر با او شوند؟ اصلا دولت و قانون کجای ماجرای حمایت از کودکانی که چنین والدینی دارند ایستاده است. کودکی که از همان سالهای ابتدایی زندگیاش از سوی پدر در فضای مجازی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و به بیماری دچار میشود و در واقع تبدیل به منبع درآمدی برای پدری با حداقلها میشود،
به کجا میتواند شکایت کند. از چه کسی میتواند کمک بخواهد. بارها و بارها کارشناسان حوزه روانشناسی در مورد این مساله که استفاده ابزاری از کودکان در فضای مجازی جرم تلقی میشود و میتواند آینده آنها را با بحران مواجه کند هشدار دادهاند. البته این بیتوجهی فقط مربوط به ایران و کشور ما و خانوادههای ایرانی نیست، اما حداقل در بسیاری از کشورها این موارد از سوی فعالان حقوق کودک پیگیری میشود و فرد خاطی تنها به این دلیل که سرپرست کودک به شمار میرود نمیتواند از زیر بار مسوولیت شانه خالی کند و قطعا مجازات میشود اما در ایران چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
یک پدر در نهایت پرست کودک است، او صلاح میداند سالها با خوراندن داروهای مختلف به کودک و وادار کردن او به حرکات ژانگولر و ... از این راه امرار معاش کند، حتی ماجرا به کشورهای خارجی هم میکشد و این کودک وارد دنیای دیگری میشود که البته خیلی زود در آن کشورها به دلیل همین مسائل حمایت از حقوق و کودکان و ... پدر مجبور به بازگشت میشود و ماندن در آنجا را چندان هم به صلاح خود نمیداند.
اما حالا زنگ خطر برای زندگی این کودک به صدا در آمده طی روزهای گذشته عکسهای او در فضای مجازی یک بار دیگر منتشر میشود اما دیگر خبری از حرکات نمایشی و تواناییهای او نیست، خبر تلختر از آن چیزی است که شاید در باور ما بگنجد. اما سوال اینجاست در حال حاضر دستگاههای مربوطه، مدعیان حقوق کودکان و نمایندگانی که تصویب قانون حمایت از کودکان را در بوق و کرنا کردند، الان کجای ماجرای پسر بچهای که مورد استفاده پدر قرار گرفته و سالهای کودکیاش از او دزدیده شده قرار گرفته اند؟ اصلا کسی قرار است در این باره کاری صورت دهد یا این پسر بچه در نهایت با مرگ خود پرونده تمام این مصیبتها را میبندد؟