وداع با جامعه‌شناس اصولگرا

۱۴۰۲/۰۱/۲۶ - ۰۳:۳۲:۳۵
کد خبر: ۲۰۳۲۲۱
وداع با جامعه‌شناس اصولگرا

عماد افروغ، جامعه‌شناس، پژوهشگر و نویسنده، بامداد جمعه 25 فروردین 1402 به علت ابتلا به بیماری سرطان جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. به گزارش خبرگزاری‌های داخلی، دکتر عماد افروغ، جامعه‌شناس، پژوهشگر و نویسنده، دقایقی پس از اذان صبح آخرین شب قدر ماه مبارک رمضان، دیده از جهان فرو بست. فرزند آن مرحوم در گفت‌وگو با فارس با تأیید این خبر گفت: پدرم در اواخر دوران سرطان خود از مشکلات ریه رنج می‌برد و نارسایی تنفسی فوت او را رقم زد. افروغ متولد سال ۱۳۳۵ شیراز بود.

او در سال ۱۳۶۵ از  دانشگاه همان شهر، کارشناسی جامعه‌شناسی و در سال ۱۳۶۹ از همین دانشگاه کارشناسی ارشد را گرفت و دکترای جامعه‌شناسی را از دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۶ دریافت کرد. او در سال ۱۳۷۳ به عنوان دانشجوی نمونه کشور در مقطع دکترا شناخته شد و از سال ۱۳۷۶ به مدت ۶ سال عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس بود. از سال ۱۳۸۲ به عنوان عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیتش را آغاز کرد و تا روزهای آخر عمرش، مدیریت گروه علم و دین این پژوهشگاه را بر عهده داشت. 

ماقال و من قال، سه جلد، خاطرات عماد افروغ از ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۱، ترجمه کتاب «قدرت، نگرشی رادیکال، تألیف استیون لوکس»، فضا و نابرابری اجتماعی، ایجاد فضای نابرابری‌های اجتماعی، هویت ایرانی، فرهنگ‌شناسی و حقوق فرهنگی، چشم‌اندازی نظری به تحلیل طبقاتی و توسعه، چالش‌های کنونی ایرانی، اسلام و جهانی شدن، رنسانس دیگر، ترجمه کتاب «روش در علوم اجتماعی، رویکردی رئالیستی»، تألیف آندرو سایر، گفتارهای انتقادی ترجمه تئوری رفتار جمعی، تألیف نیل اسملسر و ترجمه رضا دژاکام، هویت ایرانی و حقوق فرهنگی، انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن، ما و جهانی شدن، مناقشه حق و مصلحت و بن‌بست دانشجویی، محتواگرایی و تولید علم، گفت‌وگو، ابزار یا گفتمان، حقوق شهروندی و عدالت، روشن فکری و اصل‌گرایی فلسفی، ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران و... از جمله آثار و کتاب‌های عماد افروغ هستند.

او در مجلس هفتم شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران به بهارستان راه یافت و ریاست کمیسیون فرهنگی این مجلس را نیز عهده‌دار بود. به گفته فرزند آن مرحوم، دکتر عماد افروغ به دلیل ارادت ویژه‌ای که به مولای متقیان علی علیه‌السلام داشت، در واپسین سال‌های عمرش مشغول پژوهش روی نهج‌البلاغه بود، اما بسیاری از کارهای او به دلیل بیماری و مرگش، ناتمام ماند.

   اصولگرای منتقد اصولگرایی

به گزارش اعتمادآنلاین، صادق زیباکلام درباره ایشان نوشت: عماد افروغ از هنگام جوانی که در انگلستان در رشته جامعه‌شناسی تحصیل می‌کرد تا بعدها که به ایران آمد و به عنوان استاد دانشگاه مشغول به‌کار شد هیچگاه از اصول و موازین اصولگرایی عدول نکرد.  او در حقیقت اصولگرایی صادق بود به این معنا که اصولگرایی برای او به معنای سیاست و سیاست‌ورزی و کسب قدرت نبود، به‌همین دلیل در بسیاری از موارد و مواقع که عملکرد حکومت و جریانات اصولگرا را چندان به خیر و صلاح کشور و به‌نفع مردم و منافع ملی نمی‌دید در حقیقت حاضر به‌سکوت نشده و لب به اعتراض می‌گشود. 

به‌همین خاطر است که علی‌رغم اینکه او اصولگرایی مومن و تحصیلکرده بود، هیچگاه پست و سمت حکومتی دریافت نکرد، چرا که نمی‌خواست با دریافت سمت حکومتی و دولتی درحقیقت زبانش بسته و نگاه انتقادی‌اش کم‌رنگ شود.  می‌توان گفت نزدیک‌ترین سمتی که وی پیدا کرد که به‌هیچ‌وجه نمی‌توان از آن به عنوان سمت حکومتی یاد کرد، آن بود که در مجلس هفتم جزو نمایندگان اصولگرای تهران وارد مجلس و با توجه به تحصیلاتش ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم را عهده‌دارشد. 

در تمام چهار سال مجلس هفتم هیچگاه سعی نکرد از جایگاهی که داشت به‌نفع سیاست‌ها و جریانات اصولگرای حکومتی استفاده کند و هم‌چنان استقلال خود را به عنوان یک دانشگاهی حفظ کرد.  شاید سخنی به اغراق نرفته باشد اگر بگوییم که هشت سال ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد، به معنای دقیق و واقعی کلمه، خون به‌دل مرحوم عماد افروغ کرد، چرا که او می‌دید که چگونه رییس‌جمهوری که به کمک اصولگرایان به حکومت رسیده در حقیقت سیاست‌هایش نه‌تنها در جهت اصولگرایی نیست بلکه در حقیقت اساسا سیاست‌های اقتصادی و سیاست خارجی و بسیاری از تصمیمات داخلی‌اش خیلی به‌نفع منافع ملی کشور نیست. 

می‌توان گفت که بعد از  ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد در عمل مرحوم عماد افروغ انزوا را پیش گرفت، چون واقعا نمی‌توانست با سبک فکری اصولگرایان تندرو، جبهه پایداری و آقای احمدی‌نژاد و آن خط فکری، هیچ‌گونه قرابت فکری داشته باشد.  می‌توان گفت ستاره بخت اقبال سیاسی و اجتماعی مرحوم عماد افروغ بعد از به قدرت رسیدن جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو، رو به خاموشی رفت.  در سال‌های آخر بخشی به‌واسطه بیماری و بخشی به‌خاطر سرخوردگی‌های عمیق سیاسی و اجتماعی که از عملکرد اصولگرایان تندرو پیدا کرده بود در حقیقت همانطور که گفته شد، گوشه عزلت گزید، مکان کوچکی برای خود در شمال تهیه کرد و تا به آخر عمر آن‌جا زیست و هرروز، ماه و سال که گذشت، او ساکت‌تر، ساکت‌تر و ساکت‌تر شد. هر از گاهی که لب به سخن می‌گشود به‌جز انتقاد حرف انتقاد، حرف دیگری برای اصولگرایان نداشت. روحش به عنوان یک اصولگرای صادق شاد باد و عرض تسلیت به بازماندگانش.

 

ارسال نظر