تشییع هر شهید راه پیشرفت را باز می‌کند

۱۳۹۸/۱۰/۱۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۰۷۳۱
تشییع هر شهید راه پیشرفت را باز می‌کند

محمود خاقانی | کارشناس بین المللی انرژی|

حدود دوسال پیش خاندان آل سعود چندین میلیارد دلار که درخبرها ارقام مختلفی مطرح شد برای حمایت از تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران توسط امریکا، اسراییل و متحدان آنها اختصاص داد. سالی بین پانصد یا یک میلیارد دلار از بودجه اختصاصی به این منظور در جنگ روانی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران فقط به یکی از رسانه‌های مستقر درلندن به‌نام ایران اینترنشنال پرداخت می‌شود . گفته می‌شود کسانی که برای این شبکه کار می‌کنند مبالغ قابل توجهی دستمزد دریافت می‌کنند. همچنین گفته می‌شود کسانی که با اینگونه رسانه‌ها مصاحبه می‌کنند هم مبالغ قابل توجهی دریافت می‌کنند و چنانچه درباره ایران آنچه آنها می‌خواهند بگویند و منفی بگویند دستمزد بیشتری دریافت می‌کنند. دراین میان تکلیف صدای امریکا و رادیو فردا که به دولت امریکا وابسته هستند معلوم است، اما شبکه بی‌بی‌سی مدعی است که شبکه‌ای بی‌طرف و منصف است. اما، دقت کافی به برنامه‌ها و نحوه گفتار اخبار و غیره این شبکه به ویژه مرتبط با ترور شهید قاسم سلیمانی توسط دولت امریکا نشان می‌دهد که بی‌بی‌سی فارسی در ادعایی که می‌کند صادق نبوده و بی‌طرف نیست.

  اول ترور شخصیت بعد ترور فیزیکی

درجنگ‌های تروریستی و روانی از طریق شبکه‌های رسانه‌ای ابتدا شخصیت فرد مورد نظر در اذهان عمومی ترور می‌شود تا وقتی که فرد مورد نظر را ترور فیزیکی می‌کنند و می‌کشند افکار عمومی از ترور و کشته شدن فرد مورد نظر راضی باشد. بنابراین رسانه‌های فارسی زبان در خارج از کشور ماموریت داشتند و هنوز دارند که در مورد شهید قاسم سلیمانی و به‌طور کلی مقامات کلیدی دردفاع ازتمامیت ارضی کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران عملیات تروریستی شخصیتی را توسعه دهند. درایران نیزآنها که با قدرت اقتصادی ناشی ازتحریم‌های ظالمانه دولت ترامپ علیه مردم ایران سعی دارند که در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی مردم را از شرکت در انتخابات مایوس کنند و آنها بتوانند با شرکت کم مردم در انتخابات نمایندگان مورد نظر خودشان را به مجلس بفرستند از داخل با دولت ترامپ همکاری‌هایی را از دی‌ماه 96 شروع کردند که هنوز ادامه دارد و این گونه همکاری‌ها را نیز وسعت دادند. یک کارشناس تحلیل مسائل سیاسی منطقه دربی بی سی فارسی گفت که آقای پمپئو که سابقه ریاست سازمان جاسوسی سیا را هم دارد، گفته است برنامه‌ای را طراحی کرده‌اند که به موجب آن مردم ایران از فشار گرسنگی و سختی‌ها جمهوری اسلامی را خودشان تغییر می‌دهند وایران را تسلیم امریکا می‌کنند.

  یک نقطه عطف

همه دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی چه آنها که دوست امریکا هستند و چه آنها که با امریکا موافق نیستند پذیرفته‌اند که به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی یک اقدام تروریستی به حساب می‌آید. درواقع به‌طوری که گزارش شده است ترور سردار شهید قاسم سلیمانی درسمت یک مقام رسمی دولتی و نظامی یک کشور مستقل در تاریخ معاصر کم سابقه بوده و می‌باشد. اگرچه در گذشته امریکا دربراندازی دولت منتخب مردم ایران درسال 1332 برای تسلط به منابع نفت ایران و مقابله با ملی شدن صنعت نفت ایران تجربه دارد ولی دست به ترور فیزیکی مقامات دولتی و نظامی ایران در آن روزگار نزده بود. حتی درسال‌های 1970 میلادی که سازمان سیا در امریکای لاتین برنامه‌های سرنگونی دولت‌های مخالف امریکا نظیر دولت سالوادور آلنده در شیلی را برنامه‌ریزی و عملی کرد به‌طور علنی ارتش امریکا و نیروهای امریکایی در ترور شخصیت‌های ملی، نظامی و دولتی حضور نداشتند. اما، این بار دولت ترامپ سعی دارد به دنیا تفهیم کند که برای مقررات و قوانین بین‌المللی اعتباری قائل نیست . ارتش امریکا رسما اعلام کرده است که رییس‌جمهور ترامپ دستور داد تا یک تیم ترور را برای از بین بردن سردار قاسم سلیمانی، و ابو مهدی المهندس وهمراهان آنها در جاده منتهی به فرودگاه بین‌المللی بغداد در تاریخ 2 ژانویه سال 2020اعزام و مامور کنند.  چرا؟ سردار شهید سلیمانی اولین بار نبود که به عراق می‌رفت . به‌طور مخفیانه و محرمانه به عراق نرفت. با ویزای رسمی و اطلاع مقامات عراقی نظیر گذشته وارد بغداد شد. خود امریکایی‌ها و اسراییلی‌ها گفته‌اند که از مدت‌ها پیش تصمیم به از میان بردن سردار شهید سلیمانی داشتند. یعنی هربار که سردار سلیمانی به عراق می‌رفت با توجه به حضور فعال امریکایی‌ها درعراق می‌توانستند اورا نه به‌طور مستقیم توسط خودشان بلکه به دست عوامل مزدوری که در عراق دارند، ترور کنند، ولی این کار را نکردند؟  چون برنامه‌های ترور شخصیت سردار سلیمانی هنوز برای ترور فیزیکی سردار به نتیجه مطلوب و مورد نظر سازمان‌های تروریستی امریکا نرسیده بود. تظاهرات و اغتشاشاتی که در لبنان و عراق شاهد آن بودیم به ویژه آتش زدن کنسولگری‌های ایران در عراق همه برای آماده‌سازی زمینه لازم به منظور دشمن تراشی با نظام جمهوری اسلامی ایران و ترور شخصیت سردار شهید قاسم سلیمانی بود. کارشناسانی که من با آنها صحبت کردم، معتقدند که هنوز زمان لازم برای ترور فیزیکی سردار سلیمانی فراهم نشده و متحیر بودند که چرا امریکا عجله کرد؟ برخی از تحلیل گران گفته‌اند، به نظر می‌رسد دلیل واقعی اقدام تروریستی برای به شهادت رساندن سردار سلیمانی انحراف افکار عمومی مردم امریکا و کاهش فشارهای داخلی برای استیضاح رییس‌جمهور ترامپ به‌دلیل فساد‌های سیاسی و اقتصادی رژیم ترامپ است. علاوه برترامپ نتانیاهو نخست‌وزیر اسراییل نیز برای فرار از رسوایی فساد و اختلاس‌هایی که کرده است سعی دارد از پارلمان اسراییل مصونیت سیاسی بگیرد و نیازمند این است که توجیه کند ماندن او در سمت نخست‌وزیری برای مدیریت بحران و جنگ در خاورمیانه ضروری و مهم است.

  تلاش ترامپ، نتانیاهو، بن سلمان و متحدان- کسی جرات ندارد آن را توطئه بنامد

در سال ۱۹۷۲ میلادی‌گری آلن به همراه لری آبراهام کتابی با نام «کسی جرات ندارد آن را توطئه بنامد» به چاپ رساند و درآن توضیح داد که سیستم اقتصادی و سیاسی در بیشتر کشورهای پیشرفته نظیر امریکا نتیجه توطئه‌ای فراگیر توسط گروهی که می‌توان آنها اصحاب ثروت و قدرت نامید و در آغاز قرن بیستم به وجود آمد دانست. اصحاب ثروت و قدرت که به زبان انگلیسی الیگارشی نامیده می‌شوند سعی دارند در کشورهای صاحب منابع غنی معدنی، نفت و گاز افرادی را ثروتمند کنند و قدرت سیاسی درآن کشورها را به‌صورت دیکتاتوری و دست‌نشانده به آنها واگذار کنند، تا ثروت‌های این کشورها را غارت کنند. آقای ترامپ به‌طور مرتب و مستمر می‌گوید که جمهوری اسلامی ایران برای منافع امریکا در منطقه خطر آفرین است و از سردار شهید سلیمانی به عنوان فردی که برای منافع امریکا در منطقه مشکل‌آفرینی می‌کند نام می‌برد و هنوز هم پس از ترور این سردار عزیز ملت ایران سعی دارند که شخصیت او را نزد افکار عمومی امریکا، جهان و ایران خدشه‌دار کنند. درواقع داعش را به وجود آوردند که منافع امریکا در منطقه را برای امریکا حفظ کند و سردار شهید سلیمانی توانست داعش را درمنطقه شکست بدهد و درواقع طرح امریکا شکست خورد.  امریکا طرحی را تعریف کرده بود که نظام جمهوری اسلامی ایران همانطور که درسال 1357 با پیروزی انقلاب اسلامی روی کار آمد تغییر پیدا کند و اصحاب ثروت و قدرت مورد نظر امریکا در ایران زمام امور را به دست بگیرند. دراین راستا تحریم اقتصادی را پس از شورشی که دردی‌ماه 96 درمشهد شروع شد درسال 97 با بیرون رفتن از برجام به مردم ایران تحمیل کرد. با وخیم شدن شرایط اقتصادی، امریکا روی تحریک و شورش مردم درایران برنامه‌ریزی کرد. هنوز معلوم نیست که چرا یک تصمیم خوب ودرست در رابطه با افزایش بهای بنزین در ایران به نحوی اجرا شد که هم برای امریکا فرصت‌هایی فراهم کرد و هم هزینه زیادی برای کشور داشت. اما پس ازاینکه امریکا نتوانست از اعتراضات مردمی بهره‌برداری که مدنظر داشت را به دست آورد طرح و سناریو دیگری را به اجرا در آورد.  روز جمعه 27 دسامبر 2019 یک پیمانکار غیرنظامی امریکایی در حمله موشکی به پایگاه نظامی K1 در استان نفتی کرکوک در شمال بغداد که نظامیان امریکایی و پیمانکاران غیرنظامی در آن مستقر هستند، کشته شد. تا امروز هیچ کس مسوولیت این اقدام را برعهده نگرفته است و محل اصابت راکت و یا جسد فرد کشته شده را هم نشان نداده‌اند. درنتیجه این نظریه را تایید می‌کند که کار، کار سازمان سیا برای شروع یک طرح ترور بوده است.

به بهانه تلافی برخورد راکت به پایگاه نظامی K1 امریکا حمله‌های هوایی به پایگاه نیروهای بسیج مردمی درعراق و سوریه که بخشی از ارتش عراق محسوب می‌شوند انجام داد و انبارهای اسلحه و مراکز فرماندهی و کنترل در پنج مکان در روز یکشنبه، 29 دسامبر 2019 توسط نیروهای امریکایی بمباران شد. مقامات عراقی تأیید کردند 25 نفر شهید و بیش از 51 نفر زخمی شدند. در پی این اتفاق، امریکا انتظار داشت که نیروهای مردمی عراق با حملات راکت به پادگان‌های نظامی امریکا اقدامات تلافی جویانه انجام دهند تا بهانه بیشتری برای حملات بعدی امریکا به نیروهای بسیج مردمی عراق فراهم شود. اما، نیروهای بسیج مردمی عراق با تدبیر عمل کردند و تظاهراتی که در برابر سفارت امریکا برگزار شد به گفته تحلیلگران امریکایی غیرمنتظره بود و برای دولت ترامپ بسیار گران تمام شد. برخی از گفته‌ها حاکی از این است که سردار شهید سلیمانی به نیروهای عراقی توصیه کرده بود که دست به اقدامات فوری نزنند و به‌طور مسالمت‌آمیز نسبت به اقدام غیرقانونی امریکا اعتراض کنند. گفته می‌شود اطلاعات دریافتی در این زمینه کاخ سفید را بسیار نگران و عصبانی کرد به همین دلیل تصمیم گرفته شد که تاریخ ترور فیزیکی سردار شهید سلیمانی را تغییر دهند و به فوریت اقدام و عمل کردند. درواقع دولت ترامپ برخلاف روش معمول که با متحدان اروپایی‌اش برای چنین اقدامی مشاوره می‌کند و یا قبل از اقدام و عمل به آنها اطلاع می‌دهد چنین کاری را نکرد و بعد از ترور سردار شیهد سلیمانی آقای پمپئو با همتاهای اروپایی تماس گرفت تا موضوع را توضیح و توجیه کند. انتظار می‌رفت که انگلیس بلافاصله از امریکا حمایت کند. اما دولت بوریس جانسون به بیان اینکه طرفین جلو افزایش تنش را بگیرند کفایت و سعی کرد خودش را بی‌طرف جلوه دهد. فرانسه هم گفت این اتفاقی بود که از آن می‌ترسیدیم. درهرحال آنچه معلوم و مشخص است این واقعیت است که فرانسه و انگلیس و سایر کشورهای اروپایی سابقه استثمارگری و استعمارگری در منطقه خاورمیانه دارند و با امریکا در غارت منابع نفت و گاز منطقه مشارکت دارند وخواهند داشت. علت مخالفت آنها با نظام جمهوری اسلامی ایران این واقعیت است که نظام جمهوری اسلامی ایران خواهان استقلال کشورهای منطقه و مالکیت مردم منطقه بر منابع غنی معدنی و نفت و گاز خودشان است. این پیامی بود که سردار شهید سلیمانی به مردم منطقه از طرف مردم ایران می‌داد و به همین دلیل او را ترور کردند تا آزادی خواهان و استقلال طلبان کشورهای منطقه را ناامید کنند.

  نظریک کارشناس آشنا با صنعت نفت ایران

ترور سردار شهید سلیمانی بسیاری از مردم جهان که حتی مسلمان و ایرانی نیستند را اندوهگین کرد. آقای کریس کوک پژوهشگر ارشد دانشگاه کالج لندن می‌گوید: «به اعتقاد من این ترور درتاریج معاصر بسیار نادر و از اهمیت راهبردی واقعا تاریخی برخوردار است و پیامد‌های احتمالی آن چنانچه پاسخ ایران هوشمندانه و راهبردی باشد خواهیم دید که خون سردار سلیمانی به هدر نخواهد رفت.»

از آقای کریس کوک پرسیدم منظور شما از راهبردی چیست؟ امریکا چه راهبردی را مدنظر دارد؟

او پاسخ داد: «همان‌طور که ویلیام انگدال William Engdah نوشت، درطول یکصد سال گذشته سیاست خارجی امریکا براساس تامین امنیت انرژی تعریف شده و امریکا دراین راستا از طریق هژمونی نظامی واقتصادی و پولی تلاش کرده است که درمناطق نفت خیز جهان تسلط داشته باشد. دولت اوباما یک راهبرد هوشمندانه را دنبال کرد و از توافقات بین‌المللی و نهاد‌های بین المللی نظیر سازمان ملل متحد حمایت کرد. درواقع مذاکرات و توافق مرتبط با برجام هم دراین راستا به نتیجه رسید. امریکا درقطر یک حضور راهبردی را تعریف کرد و درحوزه دریای خزر هم سعی کرد که مسیر راهبردی صادرات انرژی منطقه را درکنترل داشته باشد. به‌طورکلی سیاست راهبردی دولت اوباما روی صنعت گاز طبیعی تمرکز یافت . به این منظور سرمایه‌گذاری وسیعی برای دستکاری در قیمت‌های بازار نفت برای مدت پنج سال صورت گرفت تا با بالا نگه داشتن غیرواقعی قیمت نفت در بازار سرمایه‌گذاری لازم برای صنعت مشهور به شیل اویل و شیل گاز (نفت و گاز غیرمتعارف) جلب و جذب شود. درنتیجه امریکا به‌صورت یک صادرکننده عمده نفت و گاز درآمد و از وابستگی به ظرفیت اضافی نفت صادراتی عربستان رهایی یافت و امریکا نقش تصمیم سازی و تصمیم‌گیری در بازار‌های بین‌‌المللی نفت برای پایین نگه داشتن یا بالا نگه داشتن قیمت نفت را به خود اختصاص داد.»  درواقع درطول عمر دولت اوباما نه تنها امریکا توانست به حجم تولید نفت و گاز غیرمتعارف بیفزاید بلکه با پیشرفت تکنولوژی و کاهش مصرف هم توانست معادل حدود پنج میلیون بشکه در روز کمتر درداخل امریکا مصرف کند تا بتواند بیشتر صادر کند.  اما، بخشی از نفت خام تولید امریکا برای پالایش و مصرف در امریکا مناسب نیست و امریکا به نفت خام کشورهایی مثل عراق و ایران نیازمند است. به همین دلیل اتحاد بین ایران و عراق و سوریه همانطور که ترامپ مرتبا تکرار می‌کند منافع امریکا را به خطر می‌اندازد. درهمین حال روسیه و ترکیه و چین هم برای خودشان منافعی در منطقه تعریف کرده‌اند. حضور روسیه و ترکیه درسوریه برای حفظ منافع آنهاست. اخیرا روسیه از ژنرال شورشی در لیبی اعلام حمایت کرد و ترکیه با تصویب پارلمان تصمیم به اعزام نیروی نظامی به پایتخت لیبی برای حمایت از دولت روی کار آمده پس از قزافی گرفت. خلاصه همه دراین منطقه برای تسلط به منابع نفت و گاز رقابت می‌کنند.  آقای کریس کوک مقالات متعددی درباره سیاست راهبردی دولت ترامپ در مقام مقایسه با سیاست‌های راهبردی دولت اوباما نوشته است به ویژه در ارتباط با سیاست دیپلماسی انرژی دولت ترامپ «تسلط بربازار انرژی جهان» که در تاریخ 29 ژوئن سال 2017 به‌طور رسمی اعلام شد.  ترور سردار شهید سلیمانی و افزایش حضور نظامی امریکا در منطقه مرتبط با سیاست تسلط برمنابع نفت و گاز منطقه می‌باشد و از آقای کریس کوک پرسیدم این سیاست به‌نظر می‌رسد که درحال اجرایی شدن است. نظر شما چیست؟  پاسخ داد: «دراین تردیدی نیست که درراستای سیاست تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران دولت ترامپ به دفعات به فکر جنگ نظامی با ایران بوده وتلاش‌های بسیاری برای توجیه شروع جنگ هم به‌عمل آمد. اما، با خروج حان بولتون از کابینه ترامپ و برخی برخورد‌های نظامی در خلیج فارس، ناگزیر به تجدید نظر شدند. به نظر من پس از افزایش بهای بنزین در ایران و اعتراضات مردم فرصتی برای دولت ترامپ به دست آمد که از این اعتراضات به خوبی استفاده کنند و ایران را دچار بحران داخلی نمایند. درواقع اثر انگشت تجارب ریاست سازمان سیا آقای پمپئو در حوادثی که در برخی از نقاط ایران اتفاق افتاد را می‌شود به وضوح دید. علاوه برآن ترور ژنرال سلیمانی اقدامی است برای اینکه یک تحریک سیاسی را دامن بزند و با اقدام مقابل به مثل ایران آقای ترامپ بتواند برای خنثی سازی جو استیضاح و نیز فعالیت‌های تبلیغی برای انتخابات آتی ریاست‌جمهوری در امریکا استفاده مطلوب کند. از سوی دیگر بسیاری از تحلیلگران با من هم عقیده هستند که سیاست دولت ترامپ درراستای برهم زدن توافقات چندجانبه در جهان و تعریف سیاست جدید توافقات دو جانبه و پذیرش تسلط هژمونی امریکا می‌باشند. البته این سیاست یک چالش جدی برای نهاد‌های بین‌المللی نظیر سازمان ملل متحد محسوب می‌شود.» بنابراین، دراین شرایط که امریکا منتظر عکس العمل احساساتی مقامات و مردم ایران می‌باشد دولت ایران چه راهبردی را باید مد نظر قرار بدهد؟ آقای کریس کوک می‌گوید: «دنیا به این موضوع توجه دارد که دولت ترامپ نهاد‌های بین‌المللی و هنجار‌های بین‌المللی را قبول ندارد و بدون تردید ادامه این سیاست می‌تواند برای امریکا پیامد‌های عمیق و غیرقابل پیش‌بینی داشته باشد. به اعتقاد من هرگونه اقدام تاکتیکی تلاقی از سوی ایران هرچند که قابل درک است، می‌تواند فرصتی فراهم کند تا دست‌اندرکاران تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری برای ترور ژنرال سلیمانی اقدام و عمل غیرقانونی شان را توجیه کنند. ازسوی دیگر با پیوستن دیگران به طرح‌های تحریم اقتصادی امریکا کسانی که  از تحریم سود  می‌برند وقدرت اقتصادی و سیاسی بیشتری هم به دست خواهند آورد. طبیعی است که   این دسته از ایرانیان   با دولت ترامپ همکاری خواهند داشت. بنابراین، به نظرمن یک راهکار راهبردی مطلوب برای ایران در مقام تلافی ترور ژنرال سلیمانی تعریف سیاست دیپلماسی انرژی برای صلح و تلاش برای ایجاد نهاد و ابزارهای جدید بین‌المللی در سطح منطقه و جهان است.  وی افزود: «یادم می‌آید که یک آدمی که معمولا درباره همه‌چیز بدبین بود ،مطلبی نوشت که برایم جالب بود. او نوشت که هروقت جنازه‌ای را تشییع می‌کنند، راه پیشرفتی هم باز می‌شود. به اعتقاد من اگر مراسم تشییع جنازه ژنرال سلیمانی همراه با یک ابتکار راهبردی جدید برای اقدام و عمل ایران درراستای همکاری‌های منطقه‌ای و چند چانبه برای صلح تعریف شود، خواهیم دید که خون ژنرال سلیمانی هدر نرفته است و به نظرمن دولت انگلیس پس از خروج از اتحادیه اروپا ممکن است سعی کند نقشی تسهیل‌کننده برای صلح درمنطقه بازی کند.»

    نتیجه‌گیری:

روز جمعه 14 دی ماه 98 همه مردم ایران بدون استثنا از ترور سردار رشید اسلام قاسم سلیمانی اندوهگین و عصبانی بودند. مردم ایران اینک اطمینان حاصل کرده‌اند با این رفتار ناپسند و غیرقابل قبول وغیرقابل کنترل دولت ترامپ نباید به امریکا و متحدان اروپایی‌اش اعتماد کرد. البته این به معنی نیست که می‌شود به چین یا روسیه هم اعتماد کرد. آنها هم منافع ملی خودشان را درباره روابط با غرب و ایران دنبال می‌کنند. مردم ایران شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی که سردار شهید قاسم سلیمانی روزجمعه برای تحقق آن به دنبال شهدایی که درجنگ تحمیلی و درسایر رویدادها جانشان را فدا کردند باید بیش از هرزمان تلاش و کوشش کنیم. امریکا و متحدانش می‌خواهند که ایران تحت سلطه و برده آنها باشد. اسلام وانقلاب اسلامی استقلال ایران و تمامی کشورهای‌اسلامی را طلب می‌کند. در دوران پیروزی انقلاب اسلامی شعار ما استقلال، آزادی جمهوری اسلامی بود و هنوز هم هست. آقای ترامپ و متحدان و کاسبان تحریم‌های ایشان همانطور که آقای پمپئو گفته است، قصد دارند که مردم ایران را از شدت فقر و گرسنگی و بحران اقتصادی ناگزیر کنند که تسلیم و برده آنها بشوند. نکته قابل توجه این است که عراق تحت هیچ گونه تحریم اقتصادی نیست . امریکا در عراق حضور اقتصادی و نظامی و سیاسی دارد پس چگونه است که فقر، بیکاری و مشکلات عدیده اقتصادی در عراق مردم را ذله کرده است و بی‌بی‌سی هم اعتراف می‌کند که 450 میلیارد دلار پول فروش نفت عراق گم شده است. مگر می‌شود که این همه دلار گم بشود؟ خیر امریکا آنها را چپاول کرده است. امریکا قصد دارد که مردم ایران را هم چپاول کند. مردم و مسوولان نظام جمهوری اسلامی ایران باید هوشمندانه عمل کنند و می‌کنند. بیانیه شورای امنیت ملی نشان داد که امریکا کور خوانده است و ایران درزمین امریکا بازی نخواهد کرد و این امریکا خواهد بود که بالاخره روزی ناگزیر به برگشت از سیاست‌های خصمانه و خروج از منطقه خواهد شد. سیاست برد- برد نظام جمهوری اسلامی ایران و سیاست انرژی برای صلح از جمله اهدافی بود که سردار رشید و شهید اسلام قاسم سلیمانی برای آن تلاش می‌کرد و راه او ادامه خواهد داشت.

 

 

ارسال نظر