ضرر واقعی با سیگنال نادرست مجازی

۱۳۹۷/۰۸/۲۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۴۰۰۰
ضرر واقعی با سیگنال نادرست مجازی

گروه بورس |سمیرا  ابراهیمی|

صحبت از تاثیرگذاری شبکه‌های اجتماعی در بازار سهام، موضوع جدیدی نیست. در واقع بهتر است بگوییم که به قدمت نفوذ تلگرام در جامعه، پخش سیگنال خرید و فروش در شبکه‌های اجتماعی نیز قدمت دارد. این موضوع زمانی اوج می‌گیرد که روندهای حرکتی بازار، از تعادل خارج شود و نوسانات نزولی و صعودی با سرعت تغییر کند. به عبارتی اگر یک الی دو روز بازار منفی شود، دوباره با جهش شارپی مثبت شود، روز دیگر منفی شود و این چرخه برای مدت متوالی ادامه‌دار شود، نفوذ قدرت فعالان شبکه‌های مجازی در بازار نیز افزایش پیدا می‌کند. دلیل آن هم روشن است، به خصوص در این روزها که رونق بازار رو به افزایش است و پول‌های جدید می‌آید که عموما تازه‌کاران ناآشنا به بازار سرمایه هستند. در این اوقات هر کلیدواژه مربوط به سود و بازده و سبد و سیگنال و امثالهم، مخاطبان زیادی را جذب می‌کند که البته آن سوی جذب این افراد به این کانال‌ها، انگیزه‌های سوداگرانه ردیف شده‌اند.

به صورت طبیعی هر فعالیت غیر خیریه‌ای که با هدف کسب سود یا اعطای سود انجام می‌شود، باید توجیه اقتصادی داشته باشد. با توجه به اینکه شرکت‌های دارای مجوز مشاوره سرمایه‌گذاری یا کارگزاری‌های دارای این مجوز از این امتیاز برای افزایش سود آوری یا جذب مشتریان بیشتر استفاده می‌کنند، این سیگنال‌ها که عموما غیرواقعی هستند، چند گزاره غیراقتصادی را به اذهان متبادر می‌کنند که در دو سناریو قابل بررسی است.

    سناریوی اول

اولین و خوشبینانه‌ترین نگاهی که می‌توان به کانال‌ها و حتی سایت‌های ارایه سیگنال رایگان داشت، این است که فرد یا گروهی که این بخش‌ها را ساماندهی می‌کنند، به دنبال رزومه‌سازی هستند. در واقع ممکن است فردی با ارایه این سیگنال‌های خرید و فروش به عموم سرمایه‌گذاران و سپس ارایه نتایج سیگنال‌های دوره‌ای خود، اهدافی همچون جذب شدن در نهادهای مالی معتبر، جذب سرمایه برای سبدگردانی‌های بدون مجوز یا پرسنال برندینگ خود در فضای رقابتی با سایر همکاران و رقبای تحلیلگر خود را داشته باشد. با توجه به اینکه برای ارایه سیگنال‌های خرید و فروش، کارگزاری‌ها و سایر نهادهای مالی با مجوز در کنار استارت‌آپ‌های تحلیلگری بازار سرمایه حضور دارند، اعتماد به افرادی که از طریق بازیچه کردن سرمایه‌های دیگران، قصد پیشبرد اهداف خود ولو اهداف نه چندان منفی را داشته باشند، عاقلانه و منطقی نیست. به خصوص که هیچ مرجعی وجود ندارد که بتواند هدف این کانال‌های سیگنال دهی را مشخص کند.

    سناریوی دوم

سناریوی دوم را می‌توانیم بدبینانه‌تر از سناریوی ابتدایی مطرح کنیم. در گعده افراد و گروه‌هایی که در فضای مجازی به صورت رایگان سیگنال ارایه می‌کنند، افرادی هستند که اصطلاحا به آنها سفته باز گفته می‌شود. هر چند وجود سفته‌بازان برای پویایی و هیجان در بازار سهام، ضروری است اما گاها آثار مخرب و خلاف عرف اقتصادی سرمایه‌گذاری صحیح (نه برخلاف قانون) نیز از سوی این افراد دیده می‌شود. حال بررسی عملکرد این گروه در سمت پشتیبانی کانال‌های سیگنالی، این موضوع را نشان می‌دهد که این افراد با تمرکز بر یک یا چند سهم که خود قصد افزایش قیمت آن را دارند، اقدام به تبلیغات و توصیه‌های مستمر می‌کنند. این نوع از تشویق افراد به خرید این سهام، علاوه بر اینکه به تامین حجم مبنای سهم مورد نظر‌آنها کمک می‌کند، این شرایط را نیز فراهم می‌کند که سهمی بدون دلایل بنیادین و واقعی بالا برود، سپس در قیمت‌های بالا سهم را می‌فروشند که این موضوع به تحمیل زیان برای این افراد منجر می‌شود. البته این موضوع تنها از گروه‌ها و افراد بدون مجوز صورت نمی‌گیرد، اما تفاوتی که بازخورد این کار برای مجوزداران و بدون مجوزها وجود دارد، این است که نهاد ناظر، وظیفه پیگیری تخلفات مجوزداران را بر عهد دارد و در صورت زیانده شدن از طرقی که ریسکی علاوه بر ریسک بازار را متوجه افراد کند، در صورت شکایت به نهاد ناظر و پیگیری‌های آن نهاد، استیفای حق انجام شدنی است. در صورتی که کانال‌های عموما تلگرامی بدون مجوزی که این کار را انجام می‌دهند، به دلیل آنکه کار غیرقانونی نمی‌کنند، با مرجعی برای پاسخگویی نیز مواجه نیستند. به خصوص که پیروی از این کانال‌ها در صحت کامل عقل و بدون زور و اجبار انجام می‌گیرد و مبنای شکایت حقوقی هم نخواهد داشت.

   جای خالی آموزش

اگر برای ورود به این بازار، آموزش را به عنوان یک کالای لوکس قلمداد نکنیم، زمین بازی بازار سرمایه حرفه‌ای‌تر می‌شود، زیرا دایره انتخاب‌های عقلایی و هوشمندانه وسعت پیدا می‌کند. بنابراین خرید و فروش ذائقه‌ای که در سرمایه‌گذاری‌های سنتی بیشتر دیده می‌شد و اکنون نیز با همان کیفیت اما با رنگ و لعاب بهتر در شبکه‌های اجتماعی پیگیری می‌شود، با گسترش آموزش‌های اصولی در این حوزه به کناره می‌رود. البته انتقادی که اکنون برخی از صاحب‌نظران سواد مالی به وضعیت آموزش حوزه بازار سرمایه ایران دارند، این است که بسیاری از کلاس‌های آموزشی بورس در اکثر موسسات، متوجه تاکتیک خرید و فروش در بازار اوراق بهادار هستند. در واقع ضرورت آموزش خرید و فروش در بورس کالا کمتر دیده می‌شود. در صورتی که اگر مخاطب با این بخش از بازار نیز آشنا باشد، گستره انتخاب وسیع‌تری خواهد داشت. بنابراین با هدف گذاری کسب سودی که دارد، می‌تواند آزادانه‌تر عمل کند. زیرا مخاطب بازارهای مالی به چند دسته تقسیم می‌شود که شامل سفته بازان، آربیتراژگران، سرمایه‌گذاران کوتاه‌مدت و بلند‌مدت و فعالان بورس‌های کالایی هستند که عمدتا برای پوشش ریسک وارد حوزه بورس کالا می‌شوند. عملکرد و عکس العمل گروه‌های مختلف نسبت به برآیند بازار و قیمت‌های آتی ابزارهای مالی و سهام، باعث شکل‌گیری روند بازار می‌شود که در ذات بازار و بر گروه‌های دیگر تاثیر می‌گذارد. بطور مثال رفتار سفته‌بازان برای نوسان‌گیری در بورس، بر ماهیت سرمایه‌گذاری بلندمدت سهامدارانی که به این نوع از سرمایه‌گذاری روی آورده‌اند، تاثیرگذار است.

 

ارسال نظر