تشکل‌های لابی‌گر

۱۳۹۶/۰۶/۰۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۷۴۵۶
تشکل‌های لابی‌گر

فراز جبلی  

برای چندین سال، تفکرات چپ باعث شده بود که کلمه بخش خصوصی با رانت‌خواری مترادف باشد. این دیدگاه در چند سال گذشته در حال تغییر است اما هنوز هم نگاه‌ها به تشکل‌های بخش خصوصی در بعضی مواقع چندان مثبت نیست. بارها با این پرسش از سوی همکاران روزنامه‌نگار روبه‌رو شده‌ام که چرا با فعالان تشکلی که به دنبال منافع خود هستند همکاری می‌کنی. در حقیقت از نظر بسیاری از مردم تشکل ابزار لابی کردن با نهادهای قدرت است و لابی در اصطلاح عامیانه همان زد و بند است. شاید بخش اول این دیدگاه درست باشد و یکی از مهم‌ترین ابزارهای در اختیار تشکل لابی باشد اما دیدگاه کلی درباره کلمه لابی اشتباه است. در بسیاری از کشورها لابی به عنوان یک ابزار مهم پذیرفته شده است، لابی‌گری شغلی پردرآمد و رسمی است و حتی بنگاه‌های لابی‌گری به صورت رسمی به فعالیت می‌پردازند. شاید مهم‌ترین مشکل در حال حاضر این باشد که لابی در ایران فاقد چارچوبی مشخص است و به همین دلیل تصورات درباره آن چندان مثبت نیست.

 اصول حمایت‌گیری

در تشکل‌ها یک اصطلاح کلی به نام حمایت‌گیری (Advocacy) وجود دارد. در تعریف عام حمایت‌گیری را درخواست کردن، توصیه کردن، دفاع کردن از یک ایده به نفع سایر مردم تعریف می‌کنند. در تشکل‌ها حمایت‌گیری را تاثیرگذاری بر صاحبان قدرت برای ایجاد تغییر تعریف می‌کنند.

در حقیقت اصولی‌ترین دلیلی که یک تشکل شکل می‌گیرد حمایت‌گیری است. بنگاه‌ها به صورت کلی توان ایجاد حمایت‌گیری را در حدی بسیار محدود دارند اما زمانی که دور یکدیگر جمع می‌شوند می‌توانند در بحث حمایت‌گیری اثرگذاری بیشتری داشته باشند.

برای حمایت‌گیری 6 استراتژی کلی ذکر شده است:

- شبکه‌سازی

- ائتلاف

- رسانه

- کمپین

- میانجیگری

- لابی

از همین‌ جاست که کلمه لابی در ادبیات تشکلی وارد شده است.

 لابی از سیاست تا اقتصاد

اصطلاح لابی بیشتر یک اصطلاح سیاسی محسوب می‌شود. در یک تعریف کلی، گروه‌های ذی‌نفوذ لابی به آن دسته از گروه‌هایی گفته می‌شود که برای تاثیرگذاری بر روند تصمیم‌گیری‌های سیاسی – اجتماعی و تامین منافع خاص خود عمل می‌کنند. در تعریف دقیق‌تر «به اقدام‌های مشخص و قانونی که در ارتباط با قانونگذاران و سیاست‌گذاران به انجام می‌رسد تا آنان ترغیب شوند از موضعی خاص دفاع کنند.»

در حقیقت لابی اقدام‌ها؛ بیان مستقیم و آشکار خواسته‌هایی است تا سیاست‌گذاران را تحت تاثیر قرار دهیم تا در تصویب یک قانون یا عدم آن نظر ما را بدانند و از آن حمایت کنند.

تاریخچه طولانی و گوناگونی برای لابی وجود دارد. یکی از نخستین لابی‌ها در تاریخ امریکا در سال 1792 توسط ویلیام هال، یکی از نخستین لابی‌گران این کشور اتفاق افتاد. وی که توسط یک سرباز بازنشسته ارتش این کشور استخدام شده بود، ماموریت داشت تا برای افزایش حقوق و مستمری سربازان در کنگره تازه تاسیس امریکا لابی کند. از این تاریخ به بعد لابی در این کشور با روندی روبه رشد مواجه شد.

نخستین بار کلمه لابی و لابی‌گر در فضای سیاسی امریکا در دهه 1830به‌کار رفت. در دهه 1850، ساموئل کلت (مخترع و سازنده اسلحه کلت)، تعدادی اسلحه به قانونگذاران و خانواده‌های آنها اعطا کرد تا در قوانین ثبت اختراع، آن‌طور که او می‌خواست تجدیدنظر کنند. اما می‌توان گفت که دوران طلایی لابی ایالات متحده در دهه 1870 بود که صنعت لابی در اوج خود به سر می‌برد. در این دوران، «سام وارد» یکی از بهترین لابی‌گران بود. سام وارد که یکی از پیشگامان لابی‌های اجتماعی بود، توانست به‌وسیله میهمانی‌های مجلل و گفتمان‌های قانع‌کننده، اعضای کنگره را مجذوب خود کند.

اگرچه در سال 1875، «سام وارد» متهم به رشوه‌دادن شد و در دادگاه محکوم شد اما لابی تنها مربوط به مرز‌های امریکا نمی‌شد، بلکه دولت‌ها و سازمان‌های سایر کشورها نیز لابی‌ می‌کردند که اغلب این لابی‌ها در رابطه با دولت امریکا بود. در سال‌های قبل از جنگ جهانی دوم، زمانی که نازی‌ها در آلمان در حال قدرت گرفتن بودند، به دلیل ترس از نفوذ نازی‌ها در امریکا و ایجاد جریان‌های ضدامریکایی، کنگره امریکا مجبور شد تا «قانون ثبت‌ عاملین خارجی» را به تصویب برساند.

طبق این قانون تمام افراد و نهادهای غیرامریکایی موظف شدند تا تمام روابط سیاسی و شبه‌سیاسی خود را با سیاستمداران امریکایی علنی کنند. این قانون، نخستین قانون‌گذاری‌ در رابطه با لابی‌گری بود که تصویب می‌شد. هشت سال پس از تصویب «قانون ثبت‌ عاملین خارجی»، کنگره امریکا «قانون ثبت‌ لابی‌گری» را در سال 1945به تصویب رساند.

 برای نخستین بار در تاریخ امریکا، لابی‌گران این کشور مجبور بودند تا در سنای امریکا و مجلس نمایندگان این کشور ثبت‌نام و گزارش‌های فصلی ثبت‌ وضبط کنند.

در سال 1946، دادگاه عالی امریکا تغییراتی در «قانون ثبت‌ لابی‌گری» ایجاد کرد که باعث دقیق‌تر و شفاف‌تر شدن این قانون شد. براساس این تغییرات، تنها لابی‌گرانی که بیشتر وقت خود را به لابی‌گری‌ می‌گذرانند و به‌طور شخصی با قانون‌گذاران جلسه داشته و برای لابی‌گری حقوق دریافت می‌کنند، مشمول این قانون می‌شدند.

 لابی چه چیزی نیست؟

برخلاف تصور عموم مردم در ایران لابی صرفا به مسائلی شفاف و قابل دفاع تلقی می‌شود. بسیاری از روابط خارج از چارچوب اصولا به عنوان لابی در نظر گرفته نمی‌شود. لابی‌گری به معنی تبادل اطلاعات و ارتباطات است و بر همین اساس تمام فرآیند مبادله اطلاعات باید شفاف صورت گیرد. لابی‌گری شامل تبادل پول، هدیه و مواردی از این دست نیست و اصولا هیچ‌گونه دستور کار پنهان یا اقدام مخفیانه نباید در میان کار لابی صورت گیرد.

همچنین مساله تهدید در لابی فاقد جایگاه است. برخلاف تصور عمومی لابی گرها به هیچ‌وجه اجازه ندارند از ابزار تهدید استفاده کنند و استفاده از ابزار فشار به نوعی اقدام خلاف قانون محسوب می‌شود. یک معیار کلی برای مشخص شدن مرز لابیگری وجود دارد. اگر فعالیت در طول لابی صورت گیرد که قابل گزارش کردن نباشد آن فعالیت نمی‌تواند دارای عنوان لابی باشد.

در لابی همه‌چیز قابل گزارش کردن است و همچنین موضوع صحبت نباید مسائل غیرقانونی محسوب شود.

 استراتژی‌های لابی

به صورت کلی 4 دسته استراتژی برای لابی در نظر گرفته می‌شود.

- استراتژی تقابلی یا منفی

- استراتژی تدافعی

- استراتژی واکنشی (انفعالی)

- استراتژی فعالانه (کنشگرانه)

استراتژی تقابلی یا منفی به مدلی گفته می‌شود که یک پیشنهاد، قانون یا طرح در دستور کار است و تشکل تصمیم دارد که مانع از تصویب آن شود بدون آنکه راه‌حل جایگزین ارائه دهد. در این مدل هدف از کار انداختن کامل پیشنهاد است. این نوع لابی می‌تواند تبدیل به کمپین‌های مخالفت شود.

استراتژی تدافعی در زمانی رخ می‌دهد که تغییر قوانین بسیار زیاد است و صاحبان کسب و کار تصمیم دارند که وضع موجود را حفظ کنند. در این شرایط هدف عدم تغییر قانون یا شرایط است.

استراتژی واکنشی که پرکاربردترین استراتژی است تلاش برای تغییر قوانینی است که توسط نهادهای دیگر پیشنهاد داده شده است و تشکل تلاش دارد بندهایی از آن را به سود خود تغییر دهد. در حقیقت در این بخش اصل کار دچار مشکل نمی‌شود بلکه تعدیلاتی در طرح برای حمایت از تشکل باید رخ دهد.

پیچیده‌ترین استراتژی لابی مربوط به استراتژی فعالانه است. در آن تشکل تلاش می‌کند خود طرحی ارائه دهد و چارچوب مشخصی برای بازی تعیین کند. هدف‌گذاری در این طرح، طراحی کامل شرایط و مشخص کردن جزییات طرح، نیروهای حرفه‌یی در لابی کردن و اطلاعات و دانش کافی از مهم‌ترین الزامات در این بخش است به همین دلیل کمتر تشکلی سراغ چنین سطحی از لابی می‌رود.

 ابزارهایی برای همسو شدن

برای لابی ابزارهای مختلفی وجود دارد.

- ملاقات شخصی با قانونگذار

- دعوت به مراسم

- گواه یا شاهد آوردن

- عریضه‌نویسی

- استفاده از رسانه و نشست‌های خبری

- لابی‌گری تلفنی

- لابی با ایمیل یا نامه

با این وجود معمولا افراد ملاقات شخصی را مهم‌ترین مصداق لابی می‌دانند. در این مدل الزاما باید فردی بلندپایه از تشکل اقدام به مذاکره کند. همچنین اهمیت زیادی دارد که در زمان مذاکرات از ابزارهای رسانه‌یی استفاده نشود. چانه‌زنی نباید در سطوح مختلف سازمان صورت گیرد بلکه باید اعتماد کامل بین طرفین به وجود‌اید. در این مدل باید تقاضای تشکل بسیار واضح و روشن باشد. همچنین لابی‌کننده اختیارات کافی از سوی اعضا را داشته باشد.

برای اینکه لابی‌گری موفق باشید افراد شاخص در گروه هدف را با دقت بشناسید، مشخصات و نشانی و نحوه دسترسی به خودتان را آماده و قابل ارائه نمایید، خواسته و هدف خود را واضح و شفاف بین کنید، توضیح دهید چرا موضوع برای شما مهم است و انگیزه شما از طرح آن چیست؟ چگونه خواسته شما به تحکیم موقعیت یا تامین منافع تصمیم‌گیرندگان کمک می‌کند؟

نشان دهید که موضوع مورد رایزنی را در تمام سطوح و ابعاد آن زیرنظر دارید و می‌خواهید و می‌توانید به‌طور داوطلبانه به تصمیم‌گیرندگان و نهادهای همسو کمک و فایده برسانید. در گردهمایی‌های جمعی از اعضای گروه هدف جهت آشنایی و ایجاد ارتباط دعوت کنید. تحولات مربوط به موضوع را مانیتور و گزارش‌های ادواری و تحلیل‌های خود را برای گروه‌های هدف ارسال کنید.

ارسال نظر