رنگ فریب بورس

۱۴۰۰/۱۰/۱۲ - ۰۰:۴۳:۳۵
کد خبر: ۱۸۵۵۲۷
رنگ  فریب بورس

سیدمحمود حسینی

امروز بازار قرمز بود یا سبز؟ پرسشی که توسط بسیاری از سهامداران ممکن است پرسیده شود. به نظر می‌رسد این رنگ‌ها هم باعث شده است که مسوولان و متولیان بازار سرمایه راه را گم کنند و البته از آنها برای تغییر نگاه سرمایه‌گذاران و حتی مدیران مافوق نیز استفاده نمایند.

قبل از اینکه نگاهی به این موضوع بیندازم بهتر است مروری بر این دو رنگ بازار سرمایه داشته باشیم. رنگ سبز و قرمز درنمودار بازارهای سرمایه، نماد رشد و نزول است. اگر دقیق‌تر بگوییم قبل از آنکه نمایشگرها رنگی باشند، نمودار‌های کندلی یا میله‌ای صعودی به رنگ سفید و کندل‌های نزولی به رنگ سیاه نمایش داده می‌شدند. این رنگ‌بندی نوعی راه‌حل دیداری برای تشخیص صعودی بودن و نزولی بودن بازار است بدون آنکه معامله‌گر مجبور شود قیمت شروع و پایان را از هم کم کند تا بداند که چه اتفاقی افتاده است. با توسعه نرم‌افزارها و رنگی شدن نمایشگر‌ها، به‌طور پیش‌فرض کندل‌های صعودی را سبز و کندل‌های نزولی را قرمز نشان می‌دهند.در ادامه این رنگ‌ها وارد ادبیات معامله‌گران شد و به‌جای اینکه بگویند کندل صعودی بوده است می‌گویند که کندل، سبز بسته شد.

مشکل آنجاست که این سبز و قرمز شدن نقطه نگاه و تمرکز و به دنبال آن برنامه متولیان بازار سرمایه کشور شده است. آنها به جای تلاش برای اصلاح ساختارها و بهبود شرایط سرمایه‌گذاری عمده تلاش خود را صرف نقاشی تابلوی بازار می‌کنند و هرچه در توان دارند را به کار می‌گیرند که تابلوی بازار سبز بشود. اینکه از سیرت به صورت رسیده‌ایم جای تامل و نگرانی دارد و باید برای نهادهای متولی و ناظر یک زنگ خطر باشد.

از زمان استقرار تیم اقتصادی دولت جدید، علی‌رغم وعده‌های جذاب و ادعاهای عجیب قبل از انتخابات، اقدام موثری دیده نشده است. بورس به ریزش خود ادامه داده است. علاوه بر شواهد، از اقدامات و گفته‌های آنها نیز اینگونه به نظر می‌رسد که تیم اقتصادی دولت برنامه مشخصی برای سروسامان دادن به شرایط  ندارد و این دلیل اصلی این اقدامات می‌تواند باشد.  این بی‌برنامگی تلاش آنها را به این سمت سوق داده که به هر شکل ممکن رنگ تابلو را به سبز تغییر دهند. به همین خاطر گاهی مشاهده می‌شود که شاخص در حال رشد است اما سبد سهام سرمایه‌گذاران کوچک‌تر می‌شود. بین شاخص‌ها نا هماهنگی و ناهمخوانی رخ می‌دهد. این موضوع مطلقا به نفع بازار سرمایه نیست زیرا منجر به بی‌اعتبار شدن شاخص‌های بازار خواهد شد که زمانی نشانگر خوبی برای بازار بودند هرچند آن زمان هم اندکی در آنها دست برده می‌شد. علاوه بر آن صدمات دیگری هم دارد که بدتر از مورد اول است. این ناهمخوانی باعث سردرگمی سرمایه‌گذاران خواهد شد و  اگر اعتماد سرمایه‌گذاران و سهامداران بیش از این صدمه ببیند، حتی اگر شرایط هم برای سرمایه‌گذاری مساعد بشود به دلیل بی‌اعتمادی پیش آمده تلاش برای بهبود شرایط نخواهد توانست به راحتی از دیوار سخت بی‌اعتمادی عبور کند. به عبارت دیگر با لطمه خوردن به اعتبار بازار سرمایه، کار بسیار سخت خواهد شد و نهایتا سازمان بورس خواهد ماند وحقوقی‌هایش. این موضوع بی‌شک منجر به تنگ شدن عرصه برای مدیران و برنامه‌ریزان فعلی و آتی هم خواهد شد. 

جا دارد که علاوه بر حساسیت سازمان‌های متولی بازارسرمایه، نهادهای بالادستی هم به این موضوع دقت کافی داشته باشند تا قبل از اینکه شرایط از اینکه هست بدتر شود راهکارها و اصلاحات اساسی انجام گردد.

 

 

ارسال نظر