مردم، قدرت و منافع (113)

۱۳۹۸/۰۸/۱۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۶۶۰۵
مردم، قدرت و منافع (113)

نوشته:  جوزف  استیگلیتز|

ترجمه:  منصور   بیطرف|

  فصل هشتم- راه پیش رو

زمانی که نه‌تنها رییس‌جمهور بلکه برخی از بزرگ‌ترین مشارکت‌کنندگان سیاسی به‌ویژه در حزب جمهوری‌خواه، آنهایی باشند که ثروتشان را از اداره کازینوها که به خاطر نقشی که در پولشویی ایفا می‌کنند بدنام هستند، دیگر فعالیت‌های نامشروع و بهره‌برداری از اعتیاد و قمار، به دست می‌آورند، چه چیزی می‌شود درباره سیستم سیاسی ما گفت ؟ آنها می‌دانند که خوشبختی شان به نعمت‌های خیر عمومی بستگی دارد. در صورتی که دولت اقدام سفت و سختی در برابر پولشویی کند، خوشبختی آنها یک روند وارونگی طی می‌کند. به همین ترتیب، توسعه‌دهندگان املاک و مستغلات می‌دانستند که اگر یک بند کوچک در لایحه مالیات قرار دهند آنها یک معامله ترجیحی به دست می‌آورند - مثل آن لایحه‌ای که در پایان سال 2017 از تصویب گذشت که به تراست‌های مستغلات این اجازه را داد تا

20 درصد پایین‌تر از نرخ مالیاتی که به کسب و کارهای کوچک داده شده بود، مالیات بپردازند - که این می‌توانست به معنای خوشبختی برای آنها باشد. آنها همچنین می‌دانستند که یک تغییر کوچک در مقررات – مثلا افشای اجباری خریداران واقعی مستغلات گران قیمت که می‌توانست مانع استفاده از املاک برای استفاده از پولشویی شود- می‌تواند کل مدل تجاری شان را تخریب کند. نمونه‌هایی که در این پارگراف داده شد می‌تواند در میان منحرف‌ترین و مصیبت بارترین شکل جست‌وجوی رانت باشد؛ اما جای تعجب ندارد دولتی که توسط رانت‌جویان اداره می‌شود دولتی برای رانت جویان خواهد بود؛ و چنین دولتی رشد اقتصادی را کاهش و عدالت اجتماعی را کمرنگ خواهد کرد. دادگاه عالی قدرت پول را در سیاست افزایش می‌دهد مبارزه با قدرت پول در درون چارچوب دمکراتیک مان همراه با اعتقاد قوی که در آزادی مطبوعات و آزاد سخنرانی، راحت نیست؛ اما کشورهای دیگر که تعهدات یکسانی به دموکراسی و آزادی مطبوعات و سخنرانی دارند بهتر از ما کار کرده‌اند. تا اندازه زیادی مشکل ما از خود ما است – یا دقیق‌تر بگوییم از دادگاه عالی است که تصمیمات نزدیک به آرای 5 به 4، موقعیت‌های افراطی را درست کرده است. شهروندان متحد، یک نمونه آن است. تصمیمات دادگاه در مواردی مشارکت‌های نامحدود را توسط شرکت‌ها، سازمان‌های غیرانتفاعی و اتحادیه‌های مرتبط با کمیته‌های فعال سیاسی مجاز شمرده است؛ یعنی کمپین‌ها محدود به مشارکت‌هایی می‌شوند که فقط توسط این تشکل‌ها به‌طور مستقیم برگزار می‌شود. هزینه بحث‌هایی که شرکت‌ها مجاز به آن هستند نامحدود است زیرا در غیر این صورت نقض «حقوق» آنها احمقانه خواهد بود. شرکت‌ها مردم نیستند. مردم حقوقی دارند اما شرکت‌ها خالق ایالت هستند و به همین ترتیب آنها می‌توانند با هر خواصی که ما می‌خواهیم «موهبت» باشند. زمانی که ما مشارکت شرکت‌ها را محدود می‌سازیم در اینجا حقوق هیچ فردی نقض نمی‌شود؛ فی الواقع یک نفر می‌تواند معکوس آن را بحث کند. من یک سهم براساس قضاوتم از دورنمای اقتصادی شرکت می‌خرم. این امر اقتصاد را با آن قضاوت‌هایی به چالش می‌کشد که حال می‌خواهد با فضاوت‌های سیاسی مدیر آن موافق باشم یا نباشم، تضعیف می‌کند. واقعیت این است که سهامداران کمتر درباره آنچه که شرکت‌ها انجام می‌دهند حرف می‌زنند و زمانی که یک مدیر از پول شرکت برای سیاست استفاده می‌کند به همان اندازه بد است که او بخواهد از آن پول برای تزیین خانه‌اش استفاده کند.

 

ارسال نظر