مردم، قدرت و منافع (75)

۱۳۹۸/۰۶/۲۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۲۶۸۷
مردم، قدرت و منافع (75)

نوشته:  جوزف استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

فصل 5

   فاینانس و  بحران امریکایی

بانک‌ها روش‌های گوناگون تقلبی به کار می‌بستند. روش‌هایی اعم از استثمار دیگران یا اتخاذ ریسک‌پذیری بیش از حدی که اقتصاد جهانی را به زانو درآورد. البته این موارد هیچ‌کدام دلیل سقوط آنها نبود بلکه شکست آنها به دلیل انجام کارهایی بود که مامور به انجامش بودند! مانند فراهم کردن فاینانس در موعدهای معقول برای تجارت‌هایی که صاحبان آن به‌دنبال سرمایه‌گذاری بودند و رشد اقتصاد را ممکن می‌کرد.

نکته اینجاست که بسیاری از این پروژه‌ها درازمدت هستند ولی تمرکز کوتاه‌مدت بانک‌ها توجه آنها را به سمت منابع آسان‌ترهدایت کرد. تلاش‌های زیادی صورت گرفت که بانک‌ها را از آسیب زدن به این مورد حیاتی فراموش شده باز دارد و اطمینان حاصل شود که بخش مالی فی‌الواقع آن کاری را انجام می‌دهد که مامور به انجامش است. بخش مالی با محدود کردن ریسک‌پذیری و دیگر راه‌های آزاردهنده، منافع می‌سازد. ما هم آنچه را که باید بیشتر انجام دهد، تشویقش می‌کنیم اما این کافی نخواهد بود. ما نیاز به آن داریم که بخش مالی را رقابتی‌تر کنیم.

در تمامی کشورهای دنیا، دولت باید در فراهم کردن فاینانس برای تجارت‌های کوچک و تازه، سرمایه‌گذاری‌های درازمدت از جمله زیرساخت‌ها، برای پروژه‌های فناوری با ریسک‌های بالا و انجمن‌های تحت حمایت، نقش فعالی داشته باشند.

بانک‌ها حتی با قوانین غیر‌تبعیض‌آمیز، اقدامات تبعیض‌آمیزی انجام می‌دهند. حتی دولت در سرمایه‌دارترین کشورها مانند ایالات متحده که برای مدت زمان طولانی بازیگر فعال در فراهم کردن فاینانس بوده است هم باید اکنون نقش فعال‌تری را بر عهده گیرد. اینکه چه مقدار فعالتر باشد به این بستگی دارد که چقدر ما در اصلاح کردن مقرراتمان و اینکه چقدر بانک‌ها در اصلاح کردن خودشان موفق خواهند شد؟

 فراهم کردن فاینانس از طریق بخش عمومی مثل وام رهنی، رقابت را برای بخش خصوصی فراهم می‌کند. چنین اقدامی در مهار کردن استثمار بخش‌ها موثر خواهد بود. موثرتر از تلاش برای اجبار به رقابتی‌تر شدن و بروز رفتارهای مسوولانه‌تر ازطریق اعمال مقررات.

مشکل اقتصاد نیست، بلکه سیاست است. در یک سیستم سیاسی پول‌فرمانی، منبع پول - فاینانس - بدون شک قدرت سیاسی بزرگی دارد . متاسفانه، بانک‌ها با چنگ و دندان علیه مقرراتی که آنها را از اقدامات بد باز می‌دارند و به رفتارهای خوب تشویق می‌کنند؛ می‌جنگند.

به همین خاطر در حالی که اقتصاد آسان است، سیاست راحت نیست. در اوایل روزهای جمهوری این نگرانی از سوی بانیان مطرح شد که یک بخش مالی بزرگ بیش از اندازه نفوذ سیاسی پیدا کند - و این نگرانی موضوع اصلی بخش پاپانی این کتاب را به تصویر می‌کشد: «اگر ما می‌خواهیم به اصلاحات لازم اقتصادی دست یابیم، نیاز به آن داریم که سیاست‌مان را اصلاح کنیم.»

پایان فصل 5

 

ارسال نظر