سلبریتی‌ها و هویت

۱۳۹۸/۱۱/۱۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۳۰۲۰

سیدمحمدهادی موسوی|  پژوهشگر علوم اجتماعی|

حضور و عمق نفوذ سلبریتی‌ها در مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی یا حتی سیاسی، امروز یکی از پدیده‌های روز جوامع مختلف در ایران و کشورهای دیگر است.

یک) درگذشت «مرتضی پاشایی» و حوادث پس از آن، اتفاق نادری در تاریخ معاصر ایران بود. تجمع چند روزه هواداران پاشایی مقابل بیمارستان محل بستری او، سوگواری اقشار مختلف مردم پس از اعلام خبر درگذشت او در شهرهای بزرگ و کوچک و حتی کشور افغانستان و  به خصوص تشییع جنازه باشکوه و تکرار نشدنی او، برای جامعه و نظام رسمی فرهنگی-سیاسی غیر قابل پیش بینی بود.

دو) امیرحسین مقصودلو، معروف به «تتلو»، چندی پیش طی یک درخواست از کاربران فارسی جهت شکستن رکورد کامنت در شبکه ایسنتاگرام، توانست با بیش از 15 میلیون کامنت، رکورد‌دار این امر شود. شخصیت و ادبیات تتلو، ظاهرا با فرهنگ غالب جامعه ایرانی سازگاری ندارد اما بعد از رکورد‌شکنی او در اینستاگرام، تحلیل‌های مختلفی در تحلیل این رکورد‌شکنی از نظر کمی و کیفی ارایه شد.

در این یادداشت قصد داریم بررسی کنیم که چرا سلبریتی‌ها طی این سال‌ها آنقدر در کانون توجه قرار گرفته‌اند. در مواجهه با پدیده‌های پاشایی و تتلو، نه‌تنها بخشی از توده مردم، بلکه نظام رسمی فرهنگی-سیاسی و حتی روشنفکران و فرهیختگان نیز «غافلگیر» شدند. شاید از دیدگاه «ریچارد رورتی» بتوان غافلگیری را اینگونه تفسیر کرد که تلقی جامعه از «حقیقت» با «واقعیت»، مطابقت نداشت و ناگهان با پدیده‌ای مواجه می‌شود که برخلاف نظم ساختاری و طبقاتی موجود اتفاق افتاد. جماعتی که زیر پست تتلو، کامنت می‌گذارند یا زیر تابوت پاشایی را می‌گیرند، «واقعیت» جامعه هستند، اما چرا این واقعیت با «حقیقت» جامعه تطابق ندارد. مردمی که بازی حقیقت و واقعیت را به هم می‌زنند دنبال چه هستند؟ «پاد فرهنگ» مردم در رابطه با سلبریتی‌هایی چون پاشایی و تتلو را از چند منظر می‌توان تحلیل کرد اما شاید مهم‌ترین عامل این عدم تطابق، جست‌وجوی «هویت» است. «لئونارد بایندر»، بحران‌های پیش روی هر جامعه در حال توسعه‌ای را «هویت»، «مشروعیت»، «مشارکت»، «توزیع» و «نفوذ» می‌داند. بحران هویت اولین و تعیین‌کننده‌ترین بحران یک جامعه در مسیر پیش رو است. بحران هویت به مبنای انتزاعی عضویت در یک جامعه سیاسی اشاره دارد. بـه عبارت دیگر تناقض بین هویت شخصی و تعریف هویت دیکته شده بیرونی، بحران هویت را شکل می‌دهد. هویت، تقابلی است بین «بودن» و «شدن». به اعتقاد بایندر عطش سیری ناپذیر برای بازسازی اسطوره‌ها (سلبریتی‌های امروزی) نشانه‌ای از قیام توده علیه هویت دیکته شده بیرونی و شکست نظام حاکم در دسته‌بندی‌های اجتماعی و اعطای «هویت مکانیکی» به افراد است. بایندر باور دارد بحرا‌ن‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در برخی از کشورها ناشی از همین شکست است چرا که مشروعیت نظام‌های حاکم از آن ناشی می‌شود که دولت‌ها بتوانند خدمات مورد علاقه مردم را فراهم کنند. از طرف دیگر «ریچارد بنکینز» هویت را دارای دو معنا می‌داند، اول به معنای «تشابه مطلق» و دوم به معنای «تمایز مطلق». هویت هر فرد با هماهنگی و تشابه با همسان خود و تمایز با دیگران تعیین می‌شود. این تشابه و تمایز به فرد و جامعه اجازه می‌دهد تا دسته‌بندی و طبقه‌بندی افراد را تعیین نماید. از این رو آن بخشی از جامعه که در پی کشف و ابراز هویت است تلاش می‌نماید با باز شدن هر دریچه‌ای، اولا هویت خود را آشکار نموده و ثانیا تمایز هویت با هویت جمعی را فریاد بزند. توده اجتماعی مردم که هویت مکانیکی را بر نمی‌تابند، با نزدیکی به سلبریتی‌ها سعی در ایجاد انسجام ارگانیک حول آنها می‌نمایند. این تلاش توده مردم حس عاملیت به آنها می‌دهد. در «بحران مشروعیت» نظام اجتماعی، افراد به دنبال یک گروه مرجع و مقبول می‌گردند تا بتوانند به آن تکیه کنند. در چنین شرایطی است که سلبریتی‌ها به عنوان مرجع اجتماعی ارج و قرب پیدا می‌کنند.  عصر امروز، عصر اسطوره‌گرایی مجازی (سلبریتی‌ها) است. اسطوره‌گرایی که ریشه در کهن الگوهای ذهنی بشر دارد. اسطوره‌ها، در طول تاریخ راه میان‌بر بشر در کشف هویت و هستی‌شناسی بوده است. در زمانه ما نیز، افراد همواره در قبال سلبریتی‌ها، در حال بازی «دیگری تعمیم یافته» و برساخت یک هویت جدید پیرامون یک شخصیت دیگر است. افراد تحت فشار شانتاژ رسانه‌ای و تبلیغات تجاری، سلبریتی را اسطوره خود تلقی نموده و همان‌گونه که اجدادش با اسطوره‌ها برخورد می‌کرد، او نیز با جاگذاری خود به جای اسطوره، سعی در کشف هویت و جبران نقصان‌ها و کمبودها دارد. هر میزان ابزارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی محاط بر جامعه (مانند تریبون‌ها و رسانه‌های رسمی)، عمق نفوذ خود را از دست دهند، محیط زیست سلبریتی‌ها آماده‌تر می‌شود. این محیط، در نهایت به جایی می‌رسد که رفتار رادیکال و غیرمعمول سلبریتی‌ها نه‌تنها مورد انتقاد جامعه قرار نمی‌گیرد بلکه سلبریتی به‌مثابه یک «علامت‌دهنده اجتماعی» تضادهای درونی افراد با سیستم بیرونی را نمایان می‌کنند. همین امر باعث می‌شود فرد، هویت خود را در وجود اسطوره متجلی دیده و همراه و در کنار او، ابراز وجود نماید. پرسش اصلی اما در جامعه ما این است که تضاد هویتی طبقات اجتماعی و نظام فرهنگی چقدر است که توده مردم جهت ابراز وجود نه به سلبریتی‌ها که به شبه سلبریتی‌ها با رفتار و عملکرد نابهنجار متوسل می‌شوند؟ چرا جامعه‌ به‌جای اجتماع حول سلبریتی و روشنفکران، حول نازل‌ترین و سطحی‌ترین هنرمندان و ورزشکاران تجمع می‌کنند؟

منبع :باشگاه اندیشه

 

ارسال نظر