جهان چگونه ایران هسته‌ای را قبول کرد

۱۳۹۸/۰۵/۳۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۱۳۱۳
جهان چگونه ایران هسته‌ای را قبول کرد

روز گذشته بخش اول از پژوهش «ایران در عصر هسته‌ای» نوشته علی‌اکبر دارینی را خواندید. این پژوهش که از سوی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری منتشر شده به الزامات و ضروریات راهبردی هسته‌ای شدن ایران پرداخته است . در بخش پایانی این پژوهش، نویسنده به این موضوع می‌پردازد که ایران چگونه و با چه سیاستی «ایران هسته‌ای» را به جهان قبولاند.

   5. نه به بمب

رهبران ایران در بالاترین سطح بارها اعلام کرده بود که جمهوری اسلامی به دنبال دستیابی به جنگ‌افزار هسته‌ای نیست اما غربی‌ها باور نمی‌کردند. یوشکا فیشر، وزیر خارجه پیشین آلمان، در سفر به ایران در ۱۱ مرداد ۱۳۸۵ (۲ آگوست ۲۰۰۶) به نویسنده اظهار داشت ایران به این زودی‌ها نیازی به اورانیوم غنی‌شده ندارد و شتاب تهران برای غنی‌سازی مایه بدگمانی درباره نیات ایران شده است. او گفت: «ایران اکنون نیازی به سوخت هسته‌ای ندارد. شما باید نخست رآکتور هسته‌ای آب سبک بسازید تا به سوخت هسته‌ای نیاز داشته باشید. شتاب ایران در غنی‌سازی اورانیوم سبب بی‌اعتمادی می‌شود. اگر هم سوخت را برای نیروگاه اتمی بوشهر بخواهید، روسیه آن را تأمین خواهد کرد. معنی ندارد کسی برنامه هسته‌ای خود را با غنی‌سازی آغاز کند. وانگهی، رآکتور آب سنگین در چارچوب استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای معنی و مفهومی ندارد.»

بنابراین غربی‌ها بر این باور بودند که ایران اهداف دیگری دارد و در پی رفتن به سوی ساخت سلاح اتمی است. اما هدف ایران از پافشاری بر غنی‌سازی اورانیوم ساخت بمب نبود. ساخت سلاح اتمی تا اندازه زیادی بیش از آنکه به توانمندی فنی کشورها وابسته باشد به اراده سیاسی حکومت‌ها بستگی دارد. ساخت بمب اتمی خدمت به دشمنان ایران و خودزنی بود.

رهبرمعظم انقلاب فتوایی در ممنوعیت کاربرد سلاح هسته‌ای صادر کرده بود. ایشان در خطبه‌های نماز جمعه ۱۵ آبان ۱۳۸۳ (۵ نوامبر ۲۰۰۴) عنوان کرد: «تهمت می‌زنند (غربی‌ها) که می‌خواهند (ایرانی‌ها) سلاح اتمی درست کنند. نه. ما به فکر سلاح اتمی نیستیم. من بارها گفته‌ام سلاح اتمی ما این ملت‌اند. سلاح اتمی ما این جوان‌هایند. ما سلاح اتمی نمی‌خواهیم... سلاح اتمی، تولیدش، نگه داشتنش و به کار بردنش، هر کدام یک اشکالی دارد. ما نظر شرعی خودمان را هم گفته‌ایم. روشن است و همه می‌دانند. دعوا سر این نیست.»

ایشان در ۹ شهریور ۱۳۹۱ (۳۰ آگوست ۲۰۱۲) نیز هنگام گشایش شانزدهمین نشست سران جنبش عدم تعهد در تهران فرمود: «جمهوری اسلامی ایران استفاده از سلاح هسته‌ای و شیمیایی و نظایر آن را گناهی بزرگ و نابخشودنی می‌داند. ما شعار «خاورمیانه عاری از سلاح هسته‌ای» را مطرح کرده‌ایم و به آن پایبندیم. این به معنی چشم پوشی از حق بهره‌برداری صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای و تولید سوخت هسته‌ای نیست. استفاده صلح‌آمیز از این انرژی، براساس قوانین بین‌المللی، حق همه کشورهاست... سلاح هسته‌ای نه تأمین‌کننده امنیت و نه مایه تحکیم قدرت سیاسی است، بلکه تهدیدی برای هر دو است». رهبر افزود: «من تأکید می‌کنم که جمهوری اسلامی هرگز در پی تسلیحات هسته‌ای نیست و نیز هرگز از حق ملت خود در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای چشم پوشی نخواهد کرد. شعار ما «انرژی هسته‌ای برای همه و سلاح هسته‌ای برای هیچ کس» است. ما بر این هر دو سخن پای خواهیم فشرد و می‌دانیم که شکستن انحصار چند کشور غربی در تولید انرژی هسته‌ای در چارچوب معاهده عدم اشاعه به سود همه کشورهای مستقل و ازجمله کشورهای عضو جنبش عدم تعهد است.»

از سوی دیگر، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بارها گواهی کرده بود که تأسیسات اعلام شده ایران به سوی سلاح هسته‌ای منحرف نشده است. حتی برآوردهای اطلاعاتی امریکا نیز می‌گفتند ایران برنامه تسلیحات اتمی خود را در پاییز ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) متوقف کرده و هیچ نشانی از انحراف ایران به سوی ساخت بمب دیده نشده است. هدف ایران چیره شدن بر فناوری غنی‌سازی و فراهم کردن بازدارندگی پنهان در چارچوب NPT بود نه ساخت واقعی بمب. به بیان دیگر، هدف ایران این بود که به یکی از پیچیده‌ترین فناوری‌ها در جهان دست یابد تا ارا ده ملی را به نمایش بگذارد، سوخت هسته‌ای تولید کند تا از وابستگی ایران به بیگانگان بکاهد و در صورت خودداری روسیه و دیگران از دادن سوخت بتواند دست‌کم به شکل محدود نیاز خود را برطرف سازد، خودباوری ملی را تقویت کند و قدرت چانه‌زنی خود در سطح جهانی را افزایش دهد.

جیمز کلاپر، مدیر وقت اطلاعات ملی امریکا، ۱۲ مارس ۲۰۱۳ در نشست کمیته اطلاعاتی سنا گفت ایران از دانش ساخت سلاح هسته‌ای برخوردار است اما تصمیم سیاسی برای تولید آن نگرفته. او اظهار داشت: «ارزیابی جامعه اطلاعاتی این است که ایران در حال توسعه ظرفیت‌های هسته‌ای برای بالا بردن امنیت، پرستیژ و نفوذ منطقه‌ای خود است تا اگر تصمیم به انجام این کار بگیرد به این کشور توانایی توسعه جنگ‌افزارهای هسته‌ای بدهد. ایران تصمیم نگرفته سلاح‌های هسته‌ای تولید کند و ما نمی‌دانیم آیا ایران سرانجام تصمیم به ساخت سلاح هسته‌ای خواهد گرفت یا نه». او همچنین افزود: «پیشرفت‌های فنی در ظرفیت هسته‌ای ایران این ارزیابی ما را تقویت می‌کند که ایران از ظرفیت علمی، فنی و صنعتی برخوردار است تا سرانجام سلاح هسته‌ای تولید کند... موضوع اصلی اراده سیاسی برای انجام این کار است.»

بسته شدن پرونده ابعاد نظامی احتمالی با قطعنامه تاریخی شورای حکام آژانس که ۲۴ آذر ۱۳۹۴ (۱۵ دسامبر ۲۰۱۵) با اجماع به تصویب رسید به بیش از یک دهه ادعاها و اتهامات درباره اینکه آیا ایران در گذشته برنام‌های برای ساخت جنگ‌افزار هسته‌ای داشته یا نه پایان داد و روشن ساخت که برنامه هسته‌ای ایران به سوی سلاح هسته‌ای منحرف نشده است.

   6. اقتدار و تثبیت غنی‌سازی

با ادامه و تشدید مناقشه هسته‌ای، انباشت ذخایر اورانیوم غنی‌شده قدرت چانه‌زنی ایران بر سر میز مذاکره با کشورهای 1+5 (امریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) را بالا برد. مواد هسته‌ای غنی‌شده اصلی‌ترین دارایی ایران بر سر میز مذاکره بود. افزایش ذخایر اورانیوم غنی‌شده و تشدید تحریم‌ها به ویژه تحریم‌های نفتی و بانکی یکجانبه غرب علیه ایران از یک سو شرایط را حاد کرده و از سوی دیگر هر دو طرف را وادار به بازگشت به میز مذاکره و گفت‌وگوهای جدی کرده بود. با این همه، رویکرد تقابلی و شعارهای پرهزینه و کم‌فایده دولت احمدی‌نژاد مذاکرات هسته‌ای با 1+5 را به بن‌بست کشانده بود.

پیروزی روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲ و دنبال کردن رویکرد «اعتدال» و «تعامل سازنده» با جهان نفس تاز‌ه‌ای به مذاکرات به بن‌بست رسیده دمید تا هر دو سو با دیپلماسی بتوانند ‌گره‌ها را باز کنند و به توافقی مرضی الطرفین دست یابند. جایگزین شدن فرهنگ کانتی در دولت روحانی فضای تند بین‌المللی علیه ایران را تا انداز‌ه ای تلطیف کرد. خنثی کردن پروژه امنیتی‌سازی پرونده هسته‌ای و تبدیل آن به یک موضوع سیاسی فنی راه را برای پایان دادن به مناقشه هموار کرد. برای شکستن فضای خصمانه و بر هم زدن اجماع جهانی علیه ایران نیاز به گفتمان نوینی بود که با گفتمان تازه در دولت روحانی راه هموار شد.

دولت روحانی به دنبال یک توافق برد- برد بود؛ به گونه‌ای که هم ایران بتواند اصل برنامه غنی‌سازی اورانیوم را حفظ کند و هم نگرانی‌های غرب درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران برطرف و اطمینان فراهم شود که ایران به سوی سلاح هسته‌ای گام برنخواهد داشت و تحریم‌ها هم برداشته شود.

روحانی بارها در سخنان تلویزیونی و مصاحبه با خبرنگاران روشن ساخت اگر امریکا و هم‌پیمانانش بخواهند به انگیزه شکست ایران یا ایران بخواهد با هدف شکست غرب در سر میز مذاکره به پیروزی دست یابند و خواسته‌های خود را به دیگری تحمیل کنند، چنین مذاکراتی به سرانجام نخواهد رسید چون بازی برد- باخت پایدار نخواهد بود. از یک سو پر بودن دست ایران غرب را وادار به امتیازدهی در بر میز مذاکره کرد و از سوی دیگر وجود اراده سیاسی واقعی در تهران و واشنگتن برای یافتن راه‌حل، زمینه را برای دستیابی به توافق هسته‌ای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۱۳۹۴ هموار کرد.

امریکا به دنبال برچیدن تک‌تک پیچ و مهره‌های برنامه هسته‌ای ایران (اوباما، ۲۰۱۳) بود اما در چارچوب برجام، ایران به غنی‌سازی زیر ۵ درصد ادامه داد. این بدان معنی بود که شش قدرت جهانی- پنج هموند دایم شورای امنیت سازمان ملل - و آلمان رسما برای نخستین‌بار در تاریخ حق ایران را برای غنی‌سازی به رسمیت شناختند. بنابراین، امریکا در هدف خود مبنی بر محروم کردن ایران از فناوری غنی‌سازی اورانیوم ناکام ماند و زیرساخت هسته‌ای ایران دست‌نخورده باقی ماند.

از سوی دیگر، با دستیابی به برجام، برنامه هسته‌ای ایران که به پروند‌ه های امنیتی تبدیل شده و به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی معرفی می‌شد دیگر تهدید شمرده نشد. افزون بر آن، شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ و تأیید برجام، همه قطعنامه‌های الزام‌آور تحریمی پیشین خود را که ایران را ملزم به توقف غنی‌سازی و توقف ساخت رآکتور آب سنگین اراک کرده بود برداشت؛ بدون اینکه ایران یک روز این قطعنامه‌ها را اجرا کند.

روحانی پس از اعلام توافق جامع هسته‌ای در وین، در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ جولای ۲۰۱۵) گفت ایران به دنبال ۴ هدف بزرگ بود و به همه این اهداف دست یافت. او افزود: «ما در این مذاکرات 4 هدف را دنبال می‌کردیم. هدف اول آن بود که توانمندی هسته‌ای و فناوری هسته‌ای را بتوانیم در داخل کشور ادامه دهیم. هدف دوم این بود که تحریم‌های غلط و ظالمانه و غیرانسانی را لغو کنیم. هدف سوم این بود که کلیه قطعنامه‌هایی که از دید ما قطعنامه‌های غیرقانونی بود، در شورای امنیت سازمان ملل آنها را لغو کنیم و هدف چهارم این بود که پرونده هسته‌ای ایران را از فصل 7 منشور ملل متحد و از شورای امنیت خارج کنیم که در توافق امروز و در این برنامه جامع اقدام مشترک هر 4 هدف حاصل شده است.»

بسیاری از کارشناسان خارج شدن ایران را از زیر فصل ۷ منشور سازمان ملل که برنامه هسته‌ای ایران را تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی معرفی می‌کرد بزرگ‌ترین دستاورد برجام می‌دانند.

در برابر آن، ایران نیز امتیازهای زیادی به طرف مقابل داد. برچیده شدن ۱۳ هزار سانتریفیوژ (از مجموع ۱۹ هزار سانتریفیوژ- که ۱۰ هزار در حال کار و ۹ هزار نصب شده اما غیرفعال بودند؛ یعنی ایران به مدت ۱۰ سال تنها با ۵۰۶۰ سانتریفیوژ IR-1 در نطنز غنی‌سازی خواهد کرد و ۱۰۰۴ سانتریفیوژ IR-1 نیز در تأسیسات فردو پابرجا خواهد بود اما اورانیوم غنی نخواهند کرد)، فروش ۹۷۰۰ کیلوگرم (نزدیک به ۱۰ تن) ذخیره اورانیوم غنی‌شده ۵/ ۳ درصد به روسیه و کاهش ذخایر اورانیوم غنی‌شده از ۱۰ تن به ۳۰۰ کیلوگرم به مدت ۱۵ سال، ممنوعیت غنی‌سازی بالای 3.67درصد به مدت ۱۵ سال و... بخشی از امتیازاتی بود که ایران به غرب واگذار کرد تا اصل غنی‌سازی در خاک ایران را حفظ کند. ایران پیش از برجام نزدیک به ۱۰ تن اورانیوم غنی‌شده 3.5 درصد و ۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ۲۰ درصد داشت و از نگاه فنی به این معنی بود که اگر ایران تصمیم سیاسی برای ساخت بمب می‌گرفت، می‌توانست در مدت سه ماه به جنگ‌افزار هسته‌ای دست یابد.

بزرگ‌ترین خط قرمز امریکا و مهم‌ترین خواسته غرب این بود که توانمندی گریز ایران از سه ماه به یک سال افزایش یابد. این امتیازی بود که رهبران ایران دادند و بدون آن برجام به دست نمی‌آمد. باراک اوباما، رییس‌جمهور و دیگر مقام‌های امریکایی بارها اعلام کردند در چارچوب برجام زمان گریز ایران به سوی جنگ‌افزار هسته‌ای از سه ماه به یک سال رسیده است.

ایران نمی‌توانست در دهه 1380 ش به چنین توافقی با غرب دست یابد چون در آن زمان دستش پر نبود اما با گذر زمان و چیره شدن بر فناوری غنی‌سازی و همچنین انباشت ذخایر اورانیوم غنی‌شده در دولت احمدی‌نژاد دست خود را پر ساخت. ایران بدون برخورداری از فناوری غنی‌سازی اورانیوم و نزدیک به ۱۰ تن ذخیره اورانیوم غنی شده نمی‌توانست به چنین توافقی با 1+5 دست یابد یا غربی‌ها را وادار سازد تا ادامه غنی‌سازی در خاک ایران را بپذیرند و به تحریم‌های هسته‌ای نیز پایان دهند. برجام توانست از تعطیلی تأسیسات غنی‌سازی نطنز جلوگیری کند. تا پیش از دستیابی به برجام، ایران تقریبا همه ذخایر اورانیوم خام (کیک زرد) خود را مصرف کرده بود اما با برجام توانست برای نخستین‌بار در دو دهه گذشته در برابر فروش اورانیوم غنی‌شده به روسیه کیک زرد وارد کند.

به گفته محمود علوی، وزیر اطلاعات، بدون برجام، برنامه غنی‌سازی در ایران می‌خوابید چون ذخایر کیک زرد رو به پایان بود. او ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ (۱۴ مارس ۲۰۱۷) در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دو سیما گفت: «پیش از انقلاب ۵۵۰ تن کیک زرد وارد کشور شد و تا زمانی که دولت یازدهم آغاز به کار کرد ۵۰ تن از این ۵۵۰ تن باقی مانده بود که خوراک سه ماه کارخانه تولید گاز UF6 اصفهان بود. وقتی این ۵۰ تن تمام می‌شد، ۱۹ هزار سانتریفیوژ که هیچ، حتی اگر ۱۰۰ هزار سانتریفیوژ هم داشتیم، وقتی کیک زرد و اورانیوم طبیعی نداشتیم که غنی‌سازی کنیم، تمام سانتریفیوژها می‌خوابید .»

پس از دستیابی به برجام، ایران تا پایان سال ۱۳۹۵ بیش از ۳۶۰ تن کیک زرد وارد کشور کرد و تأسیسات غنی‌سازی نطنز به کار خود ادامه داد و نخوابید. اما در کنار برخورداری از فناوری غنی‌سازی، نظام جمهوری اسلامی برای پایداری و بقاء خود نیازمند پیشرفت اقتصادی، انتقال تکنولوژی‌های پیشرفته به داخل، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و سرانجام برخورداری از یک اقتصاد درون‌زا تقویت تولید ملی و افزایش صادرات کالاهای غیرنفتی است.

   7. نتیجه

ایران به دلیل جایگاه استراتژیک خود در خاورمیانه و برخورداری از منابع غنی زیرزمینی همواره از یک سو میدان رقابت قدرت‌های بزرگ و از سوی دیگر در معرض فشارها و تهدیدهای بی‌شمار بوده است. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و استقرار نظام جمهوری اسلامی، ایران به دلیل نوع حکومت، راهبردها و آرمان‌های ایدئولوژیک و ناهمراهی با قدرت‌های بزرگ با تحریم‌ها و چالش‌های اقتصادی، تکنولوژیکی و امنیتی جدی روبرو شد. تجربه ناگوار جنگ خونین هشت‌ساله با عراق به ایران آموخت که باید روی پای خود بایستد و نیرومند شود تا حرف زور نشنود. توسعه برنامه موشک‌های بالستیک متعارف بخشی از نیاز ملی ایران برای ایجاد بازدارندگی در برابر دشمنان و جبران کمبودها در صنایع هوایی نظامی بود درک واقعیت‌ها تردیدی برای ایران باقی نگذاشت که در کنار تأمین بخشی از برق موردنیاز خود از طریق نیروگاه‌های اتمی در آینده، باید کنترل کامل چرخه سوخت هسته‌ای را در دست گیرد و برای ارتقای امنیت ملی خود به فناوری غنی‌سازی اورانیوم دست یابد. تدبیرگران ایرانی دریافتند که دستیابی به فناوری پیچیده غنی‌سازی اورانیوم می‌تواند در برابر دشمنان بازداندگی پدید آورد و راه را بر تازش احتمالی آنها ببندد. این راهکار پاسخی به یک نیاز ملی بود تا هم جایگاه بین‌المللی و قدرت چانه‌زنی ایران را بالا برد و هم بازدارندگی پایدار برای کشور فراهم کند؛ بدون

‌اینکه دست به ساخت بمب اتمی بزند یا قوانین بین‌المللی را زیر پا بگذارد.

به بیانی دیگر، هدف ایران این بود که با دستیابی به فناوری غنی‌سازی اورانیوم اهرمی نیرومند و قانونی به دست آورد و به توانمندی بازدارندگی پنهان یا حصار هسته‌ای دست یابد تا بتواند با بهره‌گیری از آن در برابر خواسته‌های قدرت‌های غربی ایستادگی کند و غرب را وادار سازد که جمهوری اسلامی را همان‌گونه که هست به رسمیت بشناسد. ضمن اینکه با آن زندگی کند و اعتبار بین‌المللی به دست آورد بدون آنکه تعهدات خود در NPT را زیر پا بگذارد.

به نمایش گذاشتن اراده ملی و خودباروی، تولید سوخت هسته‌ای و کاهش وابستگی به بیگانگان از دیگر دلایل برنامه غنی‌سازی در ایران بود. از نگاه ایران، انجام غنی‌سازی نماد اعمال حق حاکمیت ملی بود. از یاد نبریم که امریکا و هم‌پیمانان اروپایی‌اش به دنبال برچیدن غنی‌سازی از خاک ایران بودند. آ نها پس از سرپیچی ایران از اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت مبنی بر توقف غنی‌سازی دست به تحریم‌های گسترده علیه ایران زدند تا با فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک ایران را وادار کنند دست از غنی‌سازی بردارد. اما ایران با انباشت اورانیوم کم‌غنی‌شده (3.5 تا ۵ درصد) و اورانیوم غنی‌شده ۲۰ درصد و برخورداری از یک رآکتور آب سنگین در آستانه بهره‌برداری امریکا را ناکام گذاشت و غرب را وادار به امتیازدهی بر سر میز مذاکره کرد.

ایران بدون برخورداری از فناوری غنی‌سازی و داشتن ذخیره قابل‌توجهی از اورانیوم غنی شده نمی‌توانست غرب را وادارد که برای نخستین‌بار در تاریخ، حق غنی‌سازی ایران هرچند زیر ۵ درصد را بپذیرد، قطعنامه‌های الزام‌آور شورای امنیت را لغو کند، ایران را از زیر فصل ۷ منشور سازمان ملل رها سازد و تحریم‌های هسته‌ای را نیز بردارد. ایران محدودیت‌های زیادی را برای یک دهه و در مواردی بیش از یک دهه پذیرفت تا بتواند اصل غنی‌سازی در خاک خود را حفظ کند، اجماع جهانی علیه خود را بشکند، فضای خصمانه را برهم زند و زنجیر تحریم‌ها را از دست و پای خویش بردارد.

اما برخورداری از فناوری غنی‌سازی و انباشت اورانیوم غنی‌شده به‌تنهایی برای رسیدن به توافق با 1+5 کافی نبود. کنار گذاشتن سیاست تقابل و در پیش گرفتن رویکرد «اعتدال» و «تعامل سازنده» در دولت روحانی بود که زمینه را برای دستیابی به برجام فراهم کرد و بدون آن دستاوردهای گرانسنگ در برجام به دست نمی‌آمد. و مهم‌تر آنکه در کنار توانایی هسته‌ای آنچه بستر بازدارندگی، پایداری نظام جمهوری اسلامی و امنیت ملی را فراهم می‌کند پیشرفت اقتصادی، گسترش رفاه عمومی، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و سرانجام برخورداری از یک اقتصاد درون‌زاست.

 

ارسال نظر