کودکان بازیچه نیستند

۱۴۰۱/۰۳/۳۰ - ۰۱:۵۳:۱۱
کد خبر: ۱۹۰۰۹۲
کودکان بازیچه نیستند

مرگ کودک 4 ساله در ماشین به دلیل سهل‌انگاری والدین

گلی ماندگار|

 خبر کوتاه بود و تلخ. تلخ‌تر از آنکه بتوان باورش کرد. پدر و مادری برای رفتن به مجلس عزاداری کودک خود را که در ماشین خواب بوده می‌گذارند و می‌روند. آنها در بحبوحه عزاداری فراموش می‌کنند که کودکی هم داشته‌اند. «سایدا» 4 ساله رامهرمزی در ماشینی که درهایش قفل بوده از خواب بیدار می‌شود، استرس، گرمی هوا و نبود اکسیژن کافی برای تنفس جان او را می‌گیرد. به همین راحتی. وقتی بسیاری از کارشناسان حوزه روان درمانی در مورد تایید صلاحیت زوج‌ها قبل از بچه‌دار شدن حرف می‌زنند، از سوی بسیاری افراد متهم به مخالفت با فرزند آوری می‌شوند اما وقتی چنین خبرهایی منتشر می‌شود، آن وقت الزام چنین رفتارهایی بیش از پیش خودنمایی می‌کنند. چرا باید پدر و مادری فرزند خود را فراموش کنند. آنها چه میزان در قبال فرزندی که به دنیا آورده‌اند احساس مسوولیت می‌کردند که تنها گذاشتنش را با این حرف که خواب بوده و نمی‌خواستیم بیدارش کنیم توجیه کرده‌اند. اینکه یک دختر بچه 4 ساله را در ماشین تنها بگذاری و فکر کنی با قفل کردن درهای ماشین او را از هر گزندی در امان می‌داری می‌تواند زاییده یک تفکر سالم و البته مسوولیت پذیر باشد. چطور ممکن است به این مساله فکر نکنید که هر کسی می‌تواند با شکستن شیشه ماشین فرزند شما را برباید. چطور ممکن است فکر نکنید که در این هوای گرم یک کودک 4 ساله چقدر می‌تواند در یک ماشین در بسته بدون اکسیژن دوام بیاورد. سوال‌های بسیاری است که اگر این پدر و مادر قبل از تنها گذاشتن فرزندشان در ماشین به آن فکر می‌کردند، قطعا الان «سایدا» زنده بود، قطعا این دختربچه 4 ساله به دردناک‌ترین شکل ممکن جانش را از دست نمی‌داد. 

    تفکر فرزندآوری هدف ازدواج

اشتباه است

هما بهروزی، مشاور خانواده درباره این مساله که آیا واقعا زوج‌های امروزی توانایی پذیرش مسوولیت فرزند را دارند و از چه راهی می‌توانند مطمئن شوند که آمادگی فرزند آوری را دارند، به «تعادل» می‌گوید: این سوالی است که هر زوجی قبل از اینکه بخواهند فرزندی به دنیا بیاورند باید از خود بپرسند. مساله فقط قبول مسوولیت نیست، مساله آمادگی روحی و روانی است، آمادگی جسمانی برای محافظت از طفلی که هیچ اراده‌ای از خود ندارد. بسیاری از زوج‌های جوان به اشتباه فکر می‌کنند که چون ازدواج کرده‌اند پس حتما باید بچه‌دار شوند، اصلا ازدواج می‌کنند که بچه‌دار شوند، اینکه وجود بچه آنها را به یک خانواده واقعی تبدیل می‌کند قابل پذیرش است اما این مساله که آنها چقدر برای تبدیل شدن به خانواده آمادگی دارند هم باید مد نظر قرار بگیرد. نمی‌توان فقط چون خودشان یا خانواده‌هایشان فکر می‌کنند باید بچه‌دار شوند این کار را انجام دهند. در واقع اگر فکر کنیم هدف از ازدواج فرزند آوری است کاملا اشتباه کرده‌ایم. برخی افراد توانایی روحی، جسمی یا حتی مالی این کار را ندارند، نباید به اصرار بخواهیم که حتما تمام زوج‌ها فرزند داشته باشند. 

     بچه‌های طلاق؛ وسیله گروکشی والدین

او در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: تمام زوج‌ها قبل از اینکه اقدام به فرزندآوری کنند باید مورد بررسی قرار بگیرد. تایید سلامت روان و البته تایید مسوولیت‌پذیری زوجین بسیار مهم است. در حال حاضر معضلی که ما با آن مواجه هستیم کودکان طلاق هستند. وقتی افزایش آمار طلاق در کشور را داریم باید به این نکته توجه کنیم که اکثر این افراد حتما یک یا دو فرزند دارند، تکلیف این بچه‌ها بعد از طلاق چه می‌شود، آنها به وسیله‌ای برای گروکشی پدر و مادر تبدیل می‌شوند. در حالی که از طلاق لطمه روحی خورده‌اند حالا باید عواقب آن را هم تحمل کنند. به همین خاطر است که هیچ زوجی نباید قبل از اطمینان از پایداری زندگی و البته پایداری روحی و روانی اقدام به فرزند آوری کند.

      قوانین دست و پا شکسته

امان‌الله قرایی جامعه‌شناس به‌طور مشخص در مورد خبر درگذشت دختر 4 ساله به تعادل می‌گوید: اگر قوانین دست و پا شکسته نبود و پدر صاحب فرزند به شمار نمی‌آمد، این پدر و مادر باید به خاطر چنین بی‌توجهی فاجعه باری مجازات می‌شدند. جامعه امروز ما پر است از این بی‌مبالاتی‌ها. شما که نمی‌توانید مسوولیت فرزندی را که به دنیا آورده‌اید قبول کنید و هر اتفاقی می‌تواند باعث شود که حتی فراموش کنید فرزند دارید، به چه اجازه‌ای بچه‌ای را به دنیا می‌آورید که حتی توان نگهداری از او را ندارید. مگر می‌شود کسی فرزندش را فراموش کند؟ رها کردن کودک 4 ساله در ماشین که هیچ روزنی برای عبور هوا ندارد سهل انگاری نیست، یک بی‌توجهی و بی‌مسوولیتی محض است. حالا چون قوانین ما پدر را ولی دم می‌داند، او خیلی راحت می‌تواند از بار مسوولیت شانه خالی کند و حتی این امکان هم وجود دارد که همسرش را مقصر بداند و بخواهد او را مجازات کند.  او می‌افزاید: اگر چنین اتفاقی در کشور دیگری رخ می‌داد پدر و مادر هر دو مجازات می‌شدند. بی‌توجهی به کودک و احتیاجات او در اکثر کشورهای دنیا جرم محسوب می‌شود. همین چند وقت پیش در یکی از ایالت‌های امریکا مادری کودکش را در ماشین گذاشته و برای خرید رفته بود، پلیس بعد از دیدن کودک و شکستن شیشه ماشین و بیرون آوردن او با خدمات اجتماعی تماس می‌گیرد و آنها کودک را از مادر می‌گیرند تا او بتواند ثابت کند که توانایی روحی و جسمی و البته عقلی لازم برای نگهداری از بچه را داشته باشد، شاید خیلی از ما فکر کنیم این کار بی‌رحمی است اما شاید اگر پلیس هیچ واکنشی نشان نمی‌داد دفعه بعدی این کودک قربانی بی‌توجهی مادرش می‌شد و جان خود را از دست می‌داد. 

    هیاهو برای هیچ

این جامعه‌شناس در بخش دیگری از سخنانش به مساله جوانی جمعیت اشاره می‌کند و می‌گوید: وقتی می‌خواهیم ازدواج را دستوری کنیم، وقتی فرزند آوری را دستوری می‌کنیم، وقتی بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی می‌خواهیم کرهایی را به انجام برسانیم که هیچ زیرساختی برای آن آماده نشده است با چنین فجایعی هم مواجه می‌شویم. این همه هیاهو برای پیری جمعیت و فرزند آوری تا وقتی به این شکل شعاری و غیرعملی باشد، برای هیچ است. یعنی قطعا به آن هدفی که تعیین کرده‌ایم نمی‌رسیم. تا زمانی که شرایط اجتماعی از قبیل رفاه، آموزش، درمان، کاهش مشکلات اقتصادی که یکی از دلایل عمده طلاق در کشور به حساب می‌آید، بر طرف نشود نمی‌توانیم به مردم دستور دهیم که ازدواج کنند و فرزند به دنیا بیاورند. 

     سهل‌انگاری والدین  عامل آسیب‌های جدی به کودکان

هادی شریعتی، حقوقدان نیز با بیان اینکه در بسیاری از موارد شاهد آن هستیم که والدین کودک با سهل انگاری در مراقبت از کودکان و نوجوانان باعث ورود آسیب جدی به آنها می‌شوند، به تعادل می‌گوید: اگر چه که والدین ناخواسته مرتکب بی‌توجهی به طفل می‌شوند، اما گاهی این بی‌توجهی به فوت یا آسیب‌های غیر قابل جبران نسبت به کودکان منجر می‌شود. او با اشاره به اینکه با این وجود جرم‌انگاری و مجازات تنها راهکار برای پیشگیری از انواع  کودک آزاری نیست، می‌افزاید: اما پیش‌بینی این موارد در قانون به عنوان ابزاری جهت الزام والدین به توجه بیشتر نسبت به فرزندانشان منجر به کاهش برخی از وقایع و حوادث ناشی از سهل انگاری خواهد شد. بسیاری از موارد آزارهای جسمی و جنسی، حاصل سهل انگاری والدین در مراقبت از کودکان و نوجوانان و البته بخش عمده این بی‌توجهی ناشی از عدم آموزش صحیح والدین در شیوه‌های صحیح تربیت و مراقبت از کودکان است. بنابراین لازم است پیش از هر اقدامی آموزش مهارت‌های فرزند پروری را از طریق وضع قوانین حمایتی اجباری کنیم. شریعتی با تاکید بر لزوم آموزش والدین پیش از وضع چنین قوانین و مقرراتی تصریح می‌کند: در این صورت علاوه بر کاهش سطح اینگونه سهل‌انگاری‌ها، مجازات والدینی که با وجود چنین آموزش‌هایی همچنان نسبت به کودکانشان بی‌توجهی کرده‌اند، و این بی‌توجهی منجر به آسیب‌های غیر قابل جبران شده است، وجهه عقلانی می‌یابد. اعمال مجازات‌هایی مثل حبس و... ممکن است به روابط خانوادگی آسیب برساند، اما مجازات‌های جایگزین مثل اجبار برای شرکت در دوره‌های آموزشی یا اجبار فرد برای مراجعه به مشاور می‌تواند به فرد کمک کند و در عین حال با مناسبات اجتماعی ما نیز همخوان‌تر است. در واقع شما وقتی پدر و مادری را به دلیل سهل‌انگاری در نگهداری از فرزند خود مجازات می‌کنید عامل بروز اختلافات خانوادگی می‌شوید، البته در مورد فوق که کودک متاسفانه فوت کرده است مساله کاملا متفاوت است اما در موارد دیگری که آسیب جزیی به کودک وارد شده باید با تشویق والدین به شرکت در کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی آنها را برای نگهداری بهتر از فرزند یا فرزندانشان آماده کرد. ضمن اینکه اگر ارزیابی روحی و روانی زوجین قبل از فرزند آوری به قانون تبدیل شود آن وقت می‌توانیم در انتظار جامعه‌ای سالم باشیم. 

 

ارسال نظر