آنها در آغوش مرگ آرام می‌گیرند

۱۳۹۹/۰۹/۲۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۴۱۸۴
آنها در آغوش مرگ آرام می‌گیرند

گلی ماندگار| خبر هولناک و دردناک است. خودکشی 20 کودک طی 70 روز گذشته. تا به حال با چنین اتفاقی مواجه نبوده ایم. انگار در کابوسی زندگی می‌کنیم که هیچ پایانی برای آن متصور نیست. از زمانی که کرونا وارد کشور شده تا به حال مرگ و میرهای زیادی را تجربه کرده ایم. کمتر خانواده‌ای را پیدا می‌کنید که داغدار یک عزیزی نباشد. پیر و جوان با هم قربانی کرونا شده‌اند، اما در این بین خودکشی خود داستان دیگری است. همیشه آمار خودکشی در اکثر کشورهای دنیا مربوط به سنین بین 25 تا 40 سال بوده است. یعنی بیشترین آمار مربوط به این میانگین سنی است. البته خودکشی در سنین بالاتر هم اتفاق افتاده مخصوصا طی سال‌های اخیر که فشارها اقتصادی باعث شده تا مردانی بین سنین 50 تا 65 سال هم به دلیل مشکلات مالی و اقتصادی دست به این کار بزنند. اما مرگ خود خواسته در سنین کودکی پدیده‌ای است که نباید به راحتی از کنار آن گذشت. اینکه در طی 70 روز 20 کودک بین سنین 8 تا 17 سال دست به خودکشی می‌زنند، زنگ خطری است بیخ گوش جامعه بحران زده ایران. شناخت آسیب‌های اجتماعی اگر جدی گرفته نشود می‌تواند ضربات جبران نا پذیری بر پیکر جامعه وارد کند. اما شاید مهم‌ترین موضوعی که باید بیشتر به آن توجه داشت، مساله روانکاوی کودکان است.

بسیاری از والدین چه افراد با موقعیت‌های اجتماعی چه کسانی که در دهک‌های پایین‌تر جامعه زندگی می‌کنند، توجه چندانی به این مهم ندارند، از سوی دیگر آموزش و پرورش نیز مساله روانکاوی و روانشناسی کودکان را خیلی جدی نمی‌گیرد.

شاید تنها چند مدرسه انگشت شمار را بتوان پیدا کرد که یک متخصص اعصاب و روان کودک در آنها مشغول به کار باشند. در سال‌های نه چندان دور معلم‌ها در بسیاری از موارد مشکلات و مسائل کودکان را ارزیابی می‌کردند و حتی جلساتی با والدین آنها می‌گذاشتند و برای رفع مشکلات تلاش می‌کردند، اما در شرایط فعلی و مشکلات معیشتی که معلمان با آنها سر و کار دارند دیگر به این مسائل توجهی نشان نمی‌دهند. شاید اولین مورد مرگ همان دانش‌آموز 11 ساله‌ای بود که به دلیل نداشتن موبایل و اینکه نمی‌توانست در کلاس‌های آنلاین مدرسه شرکت کند خودش را حلقه آویز کرد. بعد از این خبر اخبار دیگری در مورد خودکشی کودکان از گوشه و کنار کشور منتشر شد. اما محمد اولین و آخرین کودکی نیست که به استقبال مرگ خودخواسته رفته است. چهارم مهر ماه عسل شانزده ساله با قرص برنج در رباط‌کریم به زندگی خود پایان داد. بعد از آن کودکان و نوجوان‌های زیادی بودند که با یک تصمیم وحشتناک زندگی خود و خانواده‌هایشان را نابود کردند. مرتضی ده ساله در ایلام، پرستو سیزده ساله در ارومیه و زهرا شانزده ساله در کنگان سه کودک و نوجوانی هستند که در این لیست سیاه قرار دارند.

 

پنج مرگ خودخواسته در رامهرمز

بیست‌ودوم آبان ماه نیز با خودکشی دختر پانزده ساله در رامهرمز، آمار خودکشی نوجوانان فقط در این شهرستان طی یک ماه به پنج نفر رسید. رستمی، رییس آموزش‌وپرورش رامهرمز، اختلافات خانوادگی، تعصبات کورکورانه، تعارضات فکری و عاطفی و عدم‌پاسخگویی به نیازها و اقتضائات زیستی را از علت‌های این رخداد تلخ‌ عنوان کرده است. رییس اداره آموزش‌وپرورش رامهرمز همچنین به ‌صراحت دلیل خودکشی یکی از دانش‌آموزان دختر را مخالفت خانواده با تهیه تلفن همراه و عدم‌امکان ادامه تحصیل این نوجوان عنوان کرد.

 

دو خودکشی خبرساز دیگر

همین چند روز پیش نیز خبر خودکشی روژین و ساجده رسانه‌ای شد و مردم را تحت‌تأثیر قرار داد. خودکشی دو دختر پانزده و هفده ساله، لیست مرگ‌های خودخواسته را سیاه‌تر کرد. ساجده در بهزیستی مشهد با روسری خود را حلق‌آویز کرده بود. روژین هم در سلماس به استقبال مرگ خودخواسته رفت. براساس خبر‌ها ساجده هفده ساله شش ماهی بود که با حکم قضایی به مرکز نگهداری دختران در معرض آسیب بهزیستی منتقل شده بود. روژین پانزده ساله هم گفته می‌شود به دلیل مشکلات خانوادگی تن به مرگ خودخواسته داد. شاید آیلار 8 ساله کوچک‌ترین قربانی سیاهه مرگ‌های خودخواسته باشد، جسد او را خانواده‌اش در حالی که در پشت بام خانه حلقه‌آویز شده بود پیدا کردند. اما ماجرای خودکشی پسری 12 ساله با کلت کمری در 22 آذر ماه آخرین خبری بود که در این زمینه روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت.

 

چرا کودکان به مرگ فکر می‌کنند

طاهری مهدوی، روانکار در این باره به «تعادل» می‌گوید: علت‌های زیادی ممکن است وجود داشته باشد، همین که کودکان به اخبار و اطلاعات دسترسی بیشتری دارند، می‌تواند آنها را برای انجام چنین رفتارهایی تشویق کند، اما اگر یک کودک در فضای مناسبی زندگی کند و پدر و مادر تنها به رفع احتیاجات مالی کودکان خود فکر نکنند و برای در کنار آنها بودن وقت بگذارند، دیگر شاهد چنین اتفاقات تلخی نخواهیم بود. او در ادامه می‌افزاید: در سال‌های نه چندان دور پدر و مادر حتی اگر هر دو هم شاغل بودند، از ساعت 4 بعد از ظهر به خانه برمی‌گشتند، و تا شب که همه آماده استراحت شوند ساعت‌های زیادی را برای وقت گذرانی با کودکانشان داشتند، بچه‌ها را به پارک می‌بردند، اگر دانش‌آموز بودند به درسشان رسیدگی می‌کردند و خلاصه اینکه مدت زمان بیشتری را در کنار کودکان خود می‌گذراندند. اما وقتی شرایط اقتصادی بحرانی شد و پدر و مادر برای رفع احتیاجات و تامین هزینه‌ها مجبور بودند ساعت‌های بیشتری را کار کنند، دیگر زمان اضافه‌ای برای وقت گذرانی با کودکانشان ندارند، بچه‌ها با گوشی موبایل و تبلت سرگرم می‌شوند و همه جور اخبار و اطلاعاتی را به دست می‌آورند، بروز چنین اتفاقاتی در زندگی‌هایی که کودکان بیشتر احساس اضافی بودن دارند، چندان هم دور از ذهن نیست. وقتی آنها شاهد مشاجره‌های پدر و مادر هستند و از قضا در این مشاجره‌ها ممکن است که آنها حرفی هم در مورد بچه خود به زبان بیاورند که او را آزرده خاطر کند همین رفتارها باعث می‌شود تا کودک به مرگ خود خواسته فکر کند. او می‌خواهد کاری کند که پدر و مادرش خوشحال و راضی باشند و فکر می‌کند با مرگ خودش این خوشحالی را به آنها هدیه می‌دهد.

 

هیچ کس آسیب‌های اجتماعی را

جدی نمی‌گیرد

امان‌الله قرایی جامعه شناس نیز در این زمینه به «تعادل» می‌گوید: مشکل این است که کسی آسیب‌های اجتماعی را جدی نمی‌گیرد. چند درصد خانواده‌ها به این فکر می‌کنند که فرزندشان نیاز به صحبت با یک مشاور و یا روانکاو دارد؟ قطعا این درصد بسیار پایین است. اکثر پدر و مادرها فکر می‌کنند که می‌توانند تمام مشکلات را به تنهایی حل کنند. چند درصد مدارس ما به فکر استخدام روانکاو برای صحبت با دانش‌آموزان در سنین پایین هستند، متاسفانه این تفکر که «بچه است و نمی‌فهمد» باعث بروز چنین اتفاقات تلخی می‌شود. پدر و مادرها اغلب درگیر مسائل اقتصادی و معیشتی هستند، در جامعه شناسی بیش از هر چیز به اقتصاد خانواده توجه می‌شود، چرا که اگر خانواده‌ای در رفاه اقتصادی باشند در اکثر مواقع فرصت بیشتری را برای وقت گذراندن با بچه‌های خود دارند و اگر هم مشکلی باشد خیلی زود و قبل از اینکه اتفاق تلخی بیفتد از آن با خبر می‌شوند، اما در خانواده‌هایی که مشکلات اقتصادی آنها خیلی بیشتر است پدر و مادر تنها به فکر سیر کردن شکم بچه‌هایشان هستند و از مسائل دیگر دور می‌مانند و در نهایت شاهد چنین اتفاقات تلخی می‌شویم.

 

از لحاظ روحی هم

باید آماده فرزندآوری باشیم

پریسا ایزدی، کارشناس ارشد روانشناسی نیز در پاسخ به این سوال که چرا باید در خانواده‌ای که پدر و مادر هر دو تحصیل کرده هستند و از موقعیت اجتماعی مناسبی هم برخوردارند، بعد از جدایی فرزندشان دست به خودکشی بزند؟ می‌گوید: مساله تنها پول داشتن یا نداشتن نیست، البته که داشتن رفاه اقتصادی می‌تواند مانع از بروز بسیاری آسیب‌های روحی و روانی شود، اما مساله اینجاست که پدر و مادر هم‌زمانی باید بچه‌دار شوند که از لحاظ روحی آمادگی داشته باشند. پسر بچه 12 ساله‌ای که با کلت کمری خودکشی می‌کند و در لحظات آخر عمرش از خودش فیلم می‌گیرد و درباره جدایی پدر و مادرش صحبت می‌کند و از وضعیتی که در آن گرفتار شده شکایت می‌کند، قطعا از لحاظ روحی و روانی وضعیت مناسبی نداشته و متاسفانه پدر و مادر هم که هر دو تحصیل کرده بوده‌اند در این زمینه هیچ توجهی به فرزند خود نداشته‌اند. مساله اصلی این است که آنها آیا واقعا از لحاظ روحی آمادگی فرزند آوری را داشته‌اند. مساله تنها جدایی آنها نبوده که باعث خودکشی فرزندشان شده، مساله این است که این کودک مدت زمان زیادی را شاهد مشاجره و رفتارهای ناخوشایند والدین خود بوده است. رفتارهایی که حتی بعد از طلاق هم ادامه داشته و در نهایت این کودک را به سمت و سوی چنین رفتاری سوق داده است. متاسفانه در کشور ما مساله پیشگیری از هر بحرانی آنقدر جدی گرفته نمی‌شود و ما همیشه بعد از بحران‌ها به فکر راه‌حل یا پاک کردن صورت مساله می‌افتیم، در حالی که اگر قبل از تمام این‌ها زمینه مشاوره‌های دقیق و درست برای زوج‌های جوان فراهم شود، اگر مدارس از افراد متخصص درمورد رسیدگی به وضعیت روحی و روانی دانش‌آموزان بهره ببرند، قطعا آمار چنین اتفاقات تلخی بسیار پایین خواهد آمد.

 

ارسال نظر